سه بازیکن بارسلونا مدعی توپ طلا شدند
بارسلونا با هانسی فلیک و جوانان فوقالعادهاش که بارها اسپانیا و اروپا را شگفتزده کردند، قهرمان لالیگا شدند.

به گزارش تجارت نیوز، مربی آلمانی، ناگهانی و غافلگیرکننده وارد شد، آن هم زمانی که لاپورتا ادامه همکاری با ژاوی را تأیید کرده بود. و موفق شد تیمی بسازد با عطشی سیریناپذیر، استعدادی بیانتها و دیانای برنده.
فراتر از تکستارهها، این تیم بارسلونای فلیک است؛ رهبر معنوی، راهنما، فانوس. این جمله را بارها این فصل خواندهایم و شنیدهایم. او معمار ترکیب قطعات مختلف، نسلها و سبکهای متفاوت است. کمتر کسی (یا شاید هیچکس) فکرش را میکرد روزی که بارسا تور خود را به سمت مربی آلمانی انداخت، او بتواند چنین تغییر بنیادی و عظیمی را رهبری کند و ماشینی بسازد برای رقابت، برای پیروزی، و برای برخاستن از عمیقترین ضربهها.
اکنون که سهگانهاش را کامل کرده (سوپرجام، کوپا دل ری و لالیگا)، وقت آن است که نگاهی (نه چندان دور) به عقب بیندازیم و روند وقایع و مهمتر از آن، چگونگی شکلگیریشان را بررسی کنیم. از همان نشست خبری معروف لاپورتا و هیئتمدیرهاش شروع کنیم که همگی بر ادامه کار ژاوی تأکید داشتند. شام سوشی در خانه رئیس، چرخش ناگهانی داستان و نهایتاً تصمیم نهایی برای فلیک. با آن دیدار سری در لندن، جایی که دکو و بویان حاضر بودند.
هانسی صبورانه انتظار کشید؛ با تکالیف انجامشده. مطالعاتی پیشرفته درباره لاماسیا، جوانههای تازه، ستارههای در حال شکلگیری. پیشفصل با انبوهی از بازیکنان تیم دوم و ردهجوانان آغاز شد. از همان ابتدا امضای فلیک را میشد دید: خط دفاع بالا، فشار شدید، ۹۰ دقیقه با شدت کامل، ارتباط فردی با بازیکنان و البته قانون داخلی معروف. همان دستورالعمل غیرقابل مذاکرهی انضباطی.
بازیکنانی به تیم اضافه شدند. فلیک، با توجه به محدودیت بارسا در فرپلی مالی، سعی کرد از ستارههای لاماسیا آنهایی را که میتوانستند تعیینکننده باشند، شناسایی کند و پرورش دهد. تنها خرید خارجی، دنی اولمو بود که آن هم چند بازی اول را بهدلیل مشکلات ثبت قرارداد از دست داد. بقیه، همان ابزار فصل قبل بودند.
فلیک همان اول فصل گفت: «وقتشناسی یک قانون است. به معنای احترام به همتیمیهایت. اگر دیر برسی، بقیه باید منتظرت بمانند و این بیاحترامی است.»
هانسی فقط چند هفته فرصت کار با گروه کامل را داشت. و شکست ۰-۳ مقابل موناکو در جام خوان گمپر، تردیدهایی ایجاد کرد. اما از همان شروع فصل در مستایا، تصویر واقعی تیم آشکار شد: سرعت بالا، رقابتجویی، ریسکپذیری، آمادگی بدنی.
اواسط فصل، فلیک با صراحت گفت: «وقتشناسی احترام است. اگر تمرین ساعت ۱۱ است و تو ۱۱ و ۳ ثانیه برسی، دیر رسیدهای»، این را پائو ویکتور هم تأیید کرد.
و این یکی از پایههای موفقیت شد. با این همه جوان و نوجوان، آموزش نظم و مسئولیتپذیری حیاتی بود. در نگاه فلیک، همانقدر که رعایت قانون و احترام مهم است، لذت بردن از فوتبال هم مهم است. بدون اجبار، بدون روزمرگی خشک. او باور دارد تنها با چنین تعادلی میتوان به اهداف بزرگ رسید.
این توازن میان آرامش زندگی شخصی و هیجان کشف عمق باشگاه بارسلونا، پایههای تیم برندهای را خلق کرد که او ساخته و همچنان در حال ارتقای آن است؛ سال به سال، بدون ادعای پروژه بلندمدت، در حال پرورش ستارهای مثل لامین و تلاش برای بهتر کردن تمام قطعاتش کاری که، بهجز مواردی معدود، کاملاً موفق به انجامش شده است.
هانسی یک ماشین هجومی ساخته. تیمی با میانگین تقریباً سه گل در هر بازی. با هفت شوت در چارچوب بهطور میانگین. مثلثی مرگبار در خط حمله. کل تیم درگیر، همگی احساس تأثیرگذاری و مشارکت داشتهاند.
نکات مثبت بسیاری هست که باید در کولهبار فلیک قرار داد. خودش اخیراً گفت: «لالیگا صادقانهترین جام است» و در صداقت، استعداد و عطش بیپایان، هیچکس حتی به گرد پایش نرسیده. این لالیگای اوست. لالیگای بارسا. یک لالیگای تاریخی.
نماد انقلاب نسل جوان
با تنها ۱۷ سال، لامین یامال نماد نسلی از بازیکنان فوقالعاده جوان است که بارسا را به سوی قهرمانی لالیگا سوق دادند. لامین یامال، ستاره بلامنازع این لیگ است. بازیکن جوان، با بازی غیرقابلمهار و آزادانهاش، همه رقبا را آزار داد. هانسی فلیک فرمول مناسب را برای استفاده از او پیدا کرد: بهعنوان وینگر راست با پای مخالف، رافینیا در چپ، و لواندوفسکی یا فران تورس در مرکز. لامین از همان ابتدا اعتماد مربی را داشت و تا پایان فصل، متوقف نشد. در ۱۲ بازی نخست، پنج گل زد، اما بعد از آن، گلهایش را برای مسابقات بزرگ نگه داشت. خودش هم جاهطلبانه این را گفت و راست هم میگفت. لامین در هر دو الکلاسیکو گل زد. با ضربهای سنگین در برنابئو و با کاتِ اختصاصیاش در مونتجوئیک. در هر دو بازی مقابل دشمن قدیمی، ۰-۴ و ۴-۳، امضای او پای گلها بود.
لامین جوانترین است، اما محبوبترین هم هست. بازیاش بیپروا، حرفهایش بیتعارف، مدل موهایش مدام در حال تغییر، همهچیز درباره او، هواداران، به ویژه نوجوانان را شیفته خود کرده. پیراهنش با شماره ۱۹، پرطرفدارترین لباس در روزهای بازی در ورزشگاه مونتجوئیک است.
یک نسل طلایی تاریخی
البته، لامین در میان جمعی از جوانان بزرگ شده که جو برادری بینظیری در رختکن ساختهاند. کوبارسی، گاوی، پدری، فرمین، بالده، اریک گارسیا یا دنی اولمو، همگی آیندهای درخشان در پیش دارند. فلیک، ترکیب طلایی این نسل نوپا با باتجربههایی چون اینیگو مارتینز، لواندوفسکی و تراشتگن و شزنی را پیدا کرد.
لامین یامال با ژاوی در بارسا شروع کرد، در ۱۷ سالگی اعتماد مربیان را دید، در یورو ۲۰۲۴ در آلمان درخشید و این فصل را در بارسا غوغا کرد. او یک ستاره تمامعیار است. و بوی توپ طلا از حالا به مشام میرسد. با سه جام در جیب و حضور در نیمهنهایی لیگ قهرمانان برابر اینتر، بهسختی کسی میتواند در برابرش عرض اندام کند.
رقابت با دمبله و پدری
دمبله شاید بتواند به یامال نزدیک شود، البته اگر پیاسجی موفق به کسب سهگانه شود، اما او در طول فصل ثباتی مشابه لامین نداشته است. امباپه هم همینطور؛ با وجود آنکه آمار فردیاش در رئال مادرید را بهتر کرده، اما فصل را بدون کسب هیچ عنوان مهمی به پایان رسانده است. و بدتر از همه اینکه تیم لوئیس انریکه یعنی پیاسجی ممکن است به قهرمانی در چمپیونزلیگ برسد که همیشه از دست امباپه گریخته است.
شاید بتوان از پدری هم نام برد؛ بازیکنی تأثیرگذار که در ۲۲ سالگی با آرامش و بازی موزونش با توپ، شگفتیساز شده است. توپ طلای فصل گذشته به رودری، یک هافبک دیگر رسید و این موضوع شاید برای پدری مانعی باشد، اما نام او قطعاً روزی در رده اول این جایزه خواهد درخشید.
لامین، در سوی دیگر، تمام جوایز فردی زیر ۲۱ سالهها را درو کرده و حالا به سراغ جوایز بزرگ رفته است؛ با همان عظمت و بزرگی که بارسا را به قهرمانی رساند و با همان اشتیاقی که قول داده روزی جام لیگ قهرمانان را به دست آورد.
رافینیا، تولدی دوباره؛ نماد بارسای فلیک
رافینیای برزیلی از آستانه جدایی تا قرار گرفتن در بین بهترین بازیکنان اروپا راهی باورنکردنی را طی کرده و فصلی فراتر از تمام انتظارات را رقم زده است. برای توصیف فصل رافینیا، باید قلم را تیز کرد و بهترین کلمات را انتخاب کرد. این ستاره برزیلی بهترین فصل حرفهای خود را، با فاصله زیاد نسبت به قبل، ثبت کرده است. او در یک سفر پر از انگیزه شخصی و با عملکردی خارقالعاده، همه را شگفتزده کرده؛ تا جایی که حالا یکی از مدعیان اصلی توپ طلاست. شگفتانگیز و بیسابقه. همانطور که گفتهاند: «انسان موجودی است شگرف.»
اگر نگاهی به نقطه آغاز این مسیر بیندازیم، ارزش کاری که انجام داده چند برابر میشود. پایان فصل گذشته، رافینیا یکی از جدیترین گزینههای فروش باشگاه بود. با توجه به ارزش بازارش، او میتوانست پول خوبی برای خزانه تهی بارسا بیاورد. اما ورود هانسی فلیک همه چیز را تغییر داد.
مربی آلمانی جلسهای خصوصی با رافینیا داشت و به او گفت که رویش حساب کرده. همین حرف، همان جرقه لازم را در ذهن رافینیا زد و باعث تولد دوبارهاش شد. خودش بهتازگی گفته: «برای من، همهچیز عوض شد. مربی نقشی اساسی در تغییر ذهنیتم داشت. باعث شد بمانم و اعتماد کامل به من داد. دارم بهترین فصل فوتبالیام را تجربه میکنم و همهاش را مدیون او هستم.»
از همانجا، رافینیا به خودش ایمان آورد و تمام پتانسیلش را به نمایش گذاشت. همه (چه شکاکها چه هواداران) را شگفتزده کرد. او در سومین فصل حضورش در بارسا، کاپیتان چهارم تیم شد؛ بازوبندی که بیشتر از آنچه انتظار میرفت به بازویش بسته شد، چرا که سه کاپیتان اصلی (تراشتگن، آرائوخو، دییونگ) مدتی را دور از میادین گذراندند. او بهخوبی مسئولیتی را که با اعتماد همتیمیها و کادرفنی بهدوشش افتاد، پذیرفت.
آمارهایی در حد توپ طلا
رافینیا حالا به یکی از تأثیرگذارترین بازیکنان در تمام اروپا تبدیل شده است. سه هفته مانده به پایان فصل، او در ۵۴ بازی ۳۴ گل زده و ۲۵ پاس گل داده. یعنی در ۵۹ گل از ۱۶۷ گل بارسا مستقیماً نقش داشته؛ حدود ۳۵ درصد از کل گلها.
در تمام قاره اروپا، فقط یک بازیکن مشارکتی مستقیم بیشتر از او در گلزنی داشته: ویکتور گیوکرش، با ۵۲ گل و ۱۱ پاس گل. اما باید در نظر گرفت که او در لیگ پرتغال بازی میکند، لیگی پایینتر از لالیگا. بعد از رافینیا، محمد صلاح با ۳۳ گل و ۲۳ پاس گل و هری کین با ۳۷ گل و ۱۲ پاس گل قرار دارند.
اگر این آمارها را با دو فصل قبلی رافینیا مقایسه کنیم، اهمیتش دوچندان میشود. او در این فصل تقریباً بهاندازه مجموع دو فصل اولش برای بارسا بازی کرده، اما بیش از سه برابر گل زده و تعداد پاس گلش هم مساوی آن دو فصل است که البته احتمالاً آن را هم پشت سر خواهد گذاشت.
پدری، فصلی بینقص، بازگشتی با برنامهریزی دقیق
پدری که در پایان یورو مصدوم شده بود، برایش از نظر روانی خیلی مهم بود که فصل را از همان هفته اول در کنار پروژه فلیک آغاز کند. او تمام توانش را به کار گرفت تا زودتر به شرایط ایدهآل بازگردد و در مستایا، آغاز لالیگا برای بارسا، در ترکیب حاضر شد.
در آن زمان، پدری و اطرافیانش در حال بررسی دقیق وضعیت بدنیاش بودند. یک مطالعه جامع روی عضلاتش در آمریکا نشان داد که بدنش نیاز به تمرینات قدرتی مداوم دارد تا بتواند بهتر پاسخ دهد.
نتیجه؟ پدری این فصل بیش از ۴۵۰۰ دقیقه بازی کرد (رکورد دوران حرفهایاش) و در ۹۷ درصد مسابقات بارسا به میدان رفت. نهتنها هیچ مصدومیتی نداشت، بلکه فقط یک بازی را بهخاطر یک ویروس گوارشی از دست داد. برنامهای که توسط پزشک تیم، یعنی دکتر ریکارد پرونا، خولیو توس، مربی بدنساز و رائول مارتینز، فیزیوتراپ ارشد، تدوین شده بود، اثر بینقصی داشت. و البته نباید از سختکوشی کامل پدری چشمپوشی کرد؛ کسی که رژیم غذایی و تمرینات فردیاش را دگرگون کرد تا به اوج برسد.
هانسی فلیک هم در این مسیر، بسیار محتاط و مدبر بود. او تا ماه نوامبر سعی میکرد هر زمان ممکن بود، پدری را در دقایق پایانی تعویض کند تا فشار زیادی به او وارد نشود.
انتخاب بهترین بازی فصل پدری کار دشواریست، چرا که در تمام فصل، او روی مرز بالاترین سطح ممکن بازی کرد. با این حال، گل شگفتانگیزش در فینال کوپا دل ری بلافاصله به ذهن میآید. فراتر از شش گل و هشت پاس گلش که بالاترین مشارکتش در گلزنی از ابتدای دوران حرفهای اوست، پدری برای فلیک یک بازیکن «سهکاره» بود: مثل یک هافبک دفاعی توپگیری کرد، مثل یک هافبک وسط بازی را چید و وقتی لازم بود، مثل یک شماره ۱۰ به محوطه حریف نفوذ کرد.
جالبترین نکته شاید توانایی بالای او در دفاع باشد، جایی که حالا او در بین برترینهای لالیگاست. جادویش را از روز اول در بارسا نشان داده بود، اما حالا، در کنار تعهد دفاعی، تبدیل به یک پدیده تمامعیار شده است.
موجی از تحسینها: مسی، آنری، کروس، سسک، برونو فرناندز…
پدری مهاجم نیست، و همین باعث شده که کمتر از آنچه لیاقتش را دارد در صدر اخبار قرار بگیرد. اما از گوشهوکنار دنیای فوتبال، چهرههای مختلفی مدام پدری را مورد ستایش قرار دادهاند: مسی، کروس، تیری آنری، سسک فابرگاس، اینیستا و تقریباً تمام مربیانی که این فصل برابر بارسا ایستادهاند. «مدتها بود هافبکی مثل پدری ندیده بودم»، این جمله را یاگوبا آراساته، سرمربی مایورکا بر زبان آورد. چند هفته پیش هم برونو فرناندز، ستاره منچستریونایتد، در اینستاگرام در برابر جادوی شماره ۸ بارسا سر تعظیم فرود آورد. هیچکس تردیدی ندارد که مغز متفکر بارسای جدیدِ هانسی فلیک کیست.
با قراردادی که تا سال ۲۰۳۰ اعتبار دارد، این فصل بهمعنای انفجار نهایی استعداد پدری و تثبیت جایگاه او بهعنوان یکی از کاپیتانهای بارسا بود. زیر نظر فلیک، پدری نهتنها به یکی از بهترین هافبکهای جهان تبدیل شد، بلکه جایگاهش در میان بهترین بازیکنان دنیا نیز تثبیت شد و حالا با شایستگی کامل در میان مدعیان توپ طلا قرار گرفته است.
عامل همه اینها یک نام و نام خانوادگی خاص دارد: هانسی فلیک. بارسلونا در اولین فصل او اروپا را مسحور خود کرد و حالا با یک فصل درخشان، همه منتظر هستند ببینند او با چالش فصل دوم در بارسلونا چگونه کنار خواهد آمد.
منبع: ورزش سه
