سردرگمي در بازار سهام
يكي از چالشهاي قابلتوجه اين روزهاي بازار سرمايه، بيشواكنشي سهامداران در شرايط بيثبات و پرابهام است. نگاهي به رفتارهاي اخير سرمايهگذاران نشان ميدهد كه در زماني كه هنوز مسوولان مذاكرهكننده در ارتباط با رفع تحريمها و مسائل هستهاي ايران به نتيجه مشخصي نرسيدهاند، طبيعي است كه بازار نيز با كوچكترين اخبار، شايعات يا حتي اشارات غيرمستقيم دچار تحول شود.

يكي از چالشهاي قابلتوجه اين روزهاي بازار سرمايه، بيشواكنشي سهامداران در شرايط بيثبات و پرابهام است. نگاهي به رفتارهاي اخير سرمايهگذاران نشان ميدهد كه در زماني كه هنوز مسوولان مذاكرهكننده در ارتباط با رفع تحريمها و مسائل هستهاي ايران به نتيجه مشخصي نرسيدهاند، طبيعي است كه بازار نيز با كوچكترين اخبار، شايعات يا حتي اشارات غيرمستقيم دچار تحول شود.
در چنين فضايي، عدم قطعيت ميان تصميمگيرندگان مذاكرهكننده خود را مستقيما بر تصميمگيري سهامداران نشان ميدهد، به ويژه در روزهاي چهارشنبه كه بازار براي دو روز تعطيل ميشود، سهامداران بيم آن را دارند كه در روز شنبه با تغييرات غيرمنتظره قيمت روبهرو شوند؛ چه مثبت و چه منفي. اين مساله موجب شده است كه نوسانات شديد و غيرقابل پيشبيني به يكي از ويژگيهاي بارز بازار تبديل شود -به عنوان مثال، گاه شاهد افت ۸۰ هزار واحدي در يك روز و صعود مشابه در روز بعد هستيم.
در اين ميان، عملکرد حقوقيها نيز به عنوان يكي از بازيگران مهم بازار سرمايه قابلتوجه است. حقوقيها، باتوجه به سياستهاي سرمايهگذاريشان و نياز به نقدشوندگي سرمايه، معمولا رويكرد محتاطانهاي دارند و اقدام به سيو سود يا نوسانگيري ميكنند. اين رفتار كاملا طبيعي است و در اغلب بورسهاي جهان نيز ديده ميشود، جايي كه معاملات براساس مكانيزمهاي الگوريتمي و ريسكپروفايل سرمايهگذار انجام ميشود.
يكي از نقاط ضعف حال حاضر بازار سرمايه در ايران، كمتوجهي به فاكتورهاي بنيادي است. اين موضوع تا حد زيادي به پايين بودن سطح آگاهي عمومي نسبت به مفهوم سرمايهگذاري در بورس و نحوه مقايسه آن با ساير بازارها بازميگردد. به عنوانمثال، مقايسه بازدهي بورس با بازارهايي مانند خودرو، ارز، سكه يا مسكن، اغلب به اشتباه انجام ميشود؛ چراكه سودآوري اين بازارها براساس تورم و ارزش دارايي است، درحالي كه بازار سرمايه براساس عايدات مستمر و سودآوري شركتها عمل ميكند.
از طرفي، در ايران به دليل تورم بالا، ارزيابي داراييها در بازارهايي چون خودرو و مسكن به رشد سرمايهگذاري در اين حوزهها منجر ميشود، اما در بورس به دليل وابستگي به سودآوري شركتها اين اثر به صورت مشخص ديده نميشود. اين نوع مقايسه بازارها يا بيتوجهي به اصول اقتصادي، نشاندهنده ضعف در فرهنگ سرمايهگذاري و آموزش عمومي است.
در كشورهاي داراي اقتصاد پايدار و تورم كنترلشده، فرمولهاي ارزيابي سهام مانند مدلهاي ارزيابي عايدات آتي (DDM) يا ساير روشهاي ارزشگذاري سهام كاملا كارآمد هستند. اما در ايران، به دليل شرايط تورمي و مشكلات اقتصادي، اين مدلها اغلب قابليت اجرايي ندارند.
در ايران بيشتر بازارها براساس ارزش دارايي معامله ميشوند، درحالي كه بورس تحتتاثير سودآوري و عايدات آتي شركتها قرار دارد. اين اختلاف در ماهيت بازارها موجب شده تا روشهاي مقايسهاي معتبر در كشورهاي با اقتصاد پايدار، در ايران كاربرد محدودي داشته باشند.
رفتارهاي هيجاني بازار سرمايه ايران در شرايط كنوني تا حد زيادي ريشه در وضعيت اقتصادي، سياستهاي داخلي و خارجي و سطح آگاهي عمومي دارد. در چنين فضايي لازم است بازيگران بازار، اعم از مسوولان اقتصادي، حقوقيها و سهامداران خرد، با درك بهتر عوامل بنيادين و كاهش هيجانات تصميمگيري كنند تا بتوانند ثبات بيشتري براي بازار سرمايه ايجاد كنند.