
مديريت بيش از انرژي اسير ناترازي است
روز گذشته وزارت آموزش و پرورش در راستاي ناترازي انرژي در كشور ساعت كار مدارس را به 6 صبح تغيير داد. بر اساس اين اطلاعيه دانشآموزان شيفت صبح از 6 تا 9 و 30 دقيقه صبح و شيفت بعد از ظهر از ساعت 10 تا 13 بايد در مدرسه حاضر شوند.
كاهش كيفيت آموزش و يادگيري نتيجه اوليه اين تصميم است
گلي ماندگار|
روز گذشته وزارت آموزش و پرورش در راستاي ناترازي انرژي در كشور ساعت كار مدارس را به 6 صبح تغيير داد. بر اساس اين اطلاعيه دانشآموزان شيفت صبح از 6 تا 9 و 30 دقيقه صبح و شيفت بعد از ظهر از ساعت 10 تا 13 بايد در مدرسه حاضر شوند. اقدامي كه باعث حيرت بسياري شد. اين خبر در شرايطي منتشر شد كه بسياري از خانوادههاي داراي فرزند خردسال به دليل تغيير ساعت كاري كارمندان به 6 صبح با مشكل مواجه بودند و البته هيچ مهدكودكي هم اين ساعت فعاليت خود را آغاز نميكند. مساله ناترازي انرژي بر خلاف آن چيزي كه مسوولان فكر ميكنند ميتوانند با تغيير ساعت يا مواردي از اين دست آن را بر طرف كنند مسالهاي است كه نياز به بررسيهاي بيشتري دارد. تصميمهاي ناگهاني نه تنها باعث حل اين معضل نميشود كه معضلات و مشكلات ديگري را به دنبال خواهد داشت. تغيير ساعت كاري مدارس به 6 صبح از آن دست تصميمهايي است كه به عقيده بسياري از كارشناسان حوزه آموزش بدون در نظر گرفتن تاثيرات سوئي كه بر يادگيري دانشآموزان دارد كاملا سهل انگارانه است.
دانشآموزان را تبديل به موش آزمايشگاهي كرده ايم
فريده فدايي، روانشناس در اين باره به تجارت نيوز ميگويد: چنين برخوردهايي نشان از بيبرنامگي و در درجه اول ناترازي مديريتي در كشور دارد. چطور ممكن است بدون هيچ پيش زمينهاي چنين تصميمي اتخاذ شود و تاثيراتي كه ميتواند بر ميزان يادگيري دانشآموزان داشته باشد مد نظر قرار نگيرد. او ميافزايد: سالهاست كه دانشآموزان به موشهاي آزمايشگاهي تبديل شدهاند تا مسوولان با آزمون و خطا بتوانند به يك سيستم آموزشي مورد قبول دست پيدا كنند و حالا هنوز اين معضل حل نشده با تغيير ساعت مدارس ميخواهند ناترازي انرژي را بر طرف كنند در حالي كه به عواقب اين تصميم فكر نكردهاند. اين روانشناس ميگويد: تحقيقات گستردهاي در زمينه تاثير خواب در رفتارها و كنشهاي انسان صورت گرفته است. در بسياري از كشورهاي اروپايي و امريكايي به اين نتيجه رسيدهاند كه تاخير در شروع ساعت كار مدارس ميتواند ميزان يادگير دانشآموزان را افزايش دهد و از طرفي تاثير بسزايي در كاهش ناهنجاريهاي رفتاري داشته باشد. فدايي ادامه ميدهد: بر اساس اين تحقيقات يكي از عوامل ايجاد بيماريهاي رواني برآورده نشدن نيازهاي بيولوژيك انسان است. خواب از مهمترين اين نيازهاست كه اگر اين نياز برآورده نشود در فرد تنش و زمينه سلامت رواني نامطلوب ايجاد ميشود. از طرفي خواب ناكافي، كيفيت بد خواب و خواب آلودگي از مشكلات شايع مرتبط با يادگيري، حافظه و عملكرد تحصيلي در كودكان و نوجوانان است.
ساعت 6 صبح ميزان يادگيري صفر است
فدايي در بخش ديگري از سخنان خود اظهار ميدارد: ميزان يادگيري در ساعت 6 صبح در حالي كه دانشآموز مجبور بوده براي رسيدن به مدرسه در اين ساعت 5 صبح از خواب بيدار شود قطعا صفر خواهد بود و از طرفي تاثيري كه بر روان دانشآموزان به خصوص دوره ابتدايي و راهنمايي ميگذارد بسيار مخرب است. او ميافزايد: تصميمهاي اشتباه و روشهاي ناكارآمد در مورد تحصيل دانشآموزان باعث شده كه ما با افت تحصيلي غير قابل باوري در كشور مواجه باشيم. اينكه ميانگين معدل كل دوره متوسطه در كشور به زحمت به عدد 12 ميرسد نتيجه همين سياستگذاريهاي غلط و شتابزده است. فدايي با اشاره به اينكه كودكان براي رشد نيازمند حداقل 8 ساعت خواب مفيد هستند، ميگويد: كودكان براي اينكه ميزان يادگيري شان به حد نرمال رسيده و بتوانند بازدهي درستي داشته باشند نيازمند 8 ساعت خواب مفيد هستند. با اين برنامهريزي آنها هم ساعتهاي خواب مفيد را از دست ميدهند و قطعا ميزان يادگيري شان به طرز چشمگيري افت خواهد داشت. او ميافزايد: كودكي كه ساعت 6 سر كلاس درس حاضر ميشود هيچ آمادگي ذهني براي يادگيري ندارد. ما تنها با اين كار بچهها را در شرايط سخت قرار داده و باعث ميشويم از نظر روحي و رواني دچار مشكلات عديدهاي شوند. بازدهي و ميزان يادگيري شان به ميزان قابل توجهي كاهش پيدا كرده و در ايجاد روابط اجتماعي با مشكل مواجه ميشوند.
سلب زمان لازم براي تجديد قوا
حسين عبداللهي، جامعه شناس نيز در اين باره به تعادل ميگويد: تصميم اخير مبني بر تغيير ساعت آغاز به كار مدارس به ساعت ۶ صبح، موجي از نگراني را در ميان دانشآموزان، خانوادهها و بهويژه معلمان مناطق روستايي دورافتاده برانگيخته است. اين تغيير، پرسشهاي جدي را در خصوص پيامدهاي آن بر سلامت، كيفيت آموزش، انگيزه و شادابي دانشآموزان و مشكلات خاص فرهنگيان به همراه داشته است. او ميافزايد: نخست آنكه، اين تغيير ساعات استراحت دانشآموزان را تحت تأثير قرار ميدهد. بيدار شدن در سپيدهدم، زمان لازم براي تجديد قوا و استراحت كافي را از آنها سلب ميكند. اين امر ميتواند منجر به خستگي مفرط در طول روز و كاهش تمركز و بازدهي آموزشي شود. همچنين، برهم خوردن ريتم طبيعي خواب، ممكن است مشكلاتي را براي سلامت جسمي و رواني دانشآموزان ايجاد كند. كاهش انگيزه و شادابي و تأثير منفي بر نگرش آنها نسبت به مدرسه و يادگيري از ديگر پيامدهاي اين كمبود خواب خواهد بود.
اين جامعهشناس ادامه ميدهد: بهطور خاص، اين تصميم مشكلات مضاعفي را براي معلماني كه در مناطق روستايي دورافتاده خدمت ميكنند، به وجود ميآورد. اين معلمان كه براي رسيدن به محل كار خود مسافتهاي طولاني را طي ميكنند، اكنون مجبور خواهند بود ساعات بسيار زودتري از خواب بيدار شوند و با چالشهاي رفتوآمد در جادههاي بينشهري و روستايي در ساعات اوليه صبح مواجه شوند.
افزايش هزينهها و به هم خورد تعادل به كار و زندگي
عبداللهي اظهار ميدارد: افزايش خطرات جادهاي به دليل كاهش ديد و احتمال خوابآلودگي، كاهش زمان استراحت معلمان و در نتيجه تأثير منفي بر كيفيت تدريس آنها، مشكلات هماهنگي با حمل و نقل عمومي و افزايش هزينههاي رفتوآمد و همچنين بر هم خوردن تعادل بين كار و زندگي شخصي اين قشر زحمتكش، از جمله مهمترين اين مشكلات است. او خاطرنشان ميكند: علاوه بر موارد فوق، اين تصميم ميتواند مشكلاتي در برگزاري فعاليتهاي فوقبرنامه صبحگاهي ايجاد كند و فرصت كافي براي صرف يك صبحانه كامل و مغذي را از دانشآموزان بگيرد كه بر تمركز و انرژي آنها تأثيرگذار است. همچنين، احتمال دير رسيدن دانشآموزان به مدرسه به دليل عدم تطابق با ساعات كاري والدين افزايش يافته و زمان تعاملات خانوادگي صبحگاهي كاهش مييابد. عدم تطابق با ساعت بيولوژيك برخي دانشآموزان نيز ميتواند منجر به استرس و كاهش عملكرد آنها شود.
تصميمي چند وجهي
عبداللهي در پايان ميگويد: بنابراين، تغيير ساعت آغاز به كار مدارس تصميمي چندوجهي است كه نيازمند بررسي دقيق تمامي جوانب و در نظر گرفتن منافع و مشكلات تمامي ذينفعان، بهويژه دانشآموزان و معلمان، ميباشد. ناديده گرفتن اين پيامدها ميتواند اثرات نامطلوبي بر فرآيند آموزش و پرورش داشته باشد و نيازمند بازنگري و توجه بيشتر به نظرات كارشناسان و ذينفعان است.
بيتوجهي به شرايط اقليمي و جسمي دانشآموزان
در واقع آغاز روز تحصيلي در ساعت ۶ صبح، بهويژه براي كودكان دوره ابتدايي و نوجوانان، با نيازهاي فيزيولوژيكي و رواني اين گروه سني ناسازگار است. بسياري از دانشآموزان، بهويژه در مناطق گرمسيري، با سختي بيدار شدن در ساعت ۵ يا زودتر، مواجه خواهند شد. در حالي كه پژوهشهاي متعدد علمي توصيه ميكنند ساعات شروع مدرسه براي كودكان و نوجوانان ديرتر از ساعت ۸ باشد تا عملكرد شناختي آنها در سطح مطلوب باقي بماند.
فشاري مضاعف پس از يك سال تحصيلي پرچالش
نكته نگرانكننده ديگر آن است كه سال تحصيلي جاري، در اثر تعطيلات پيدرپي در پاييز و زمستان به دليل آلودگي هوا، سرما يا كمبود انرژي، بارها دچار وقفه و اختلال شد. آموزش مجازي، عليرغم تلاش معلمان، نتوانسته جايگزين موثري براي حضور فيزيكي در كلاسها باشد و افت تحصيلي در بسياري از دانشآموزان مشهود است. در چنين شرايطي، تحميل برنامههاي آموزشي در ساعات بسيار ابتدايي روز نهتنها كمكي به جبران عقبماندگيها نميكند، بلكه به دليل خستگي و عدم تمركز، ممكن است كيفيت آموزش را بيش از پيش كاهش دهد. ناترازي انرژي و مصرف برق هرچند مسالهاي مهم است، اما نبايد بهانهاي براي اعمال فشار بيشتر بر جامعه دانشآموزي شود.
گلايه والدين: آيا شغلمان را هم بايد تغيير دهيم؟
برخي والدين با گلايه از تصميمگيران آموزش و پرورش گفتهاند كه اين تغيير ناگهاني، برنامه كاري و خانوادگي آنها را دچار آشفتگي كرده است. پدر يك دانشآموز دبستاني ميگويد: «براي اينكه فرزندم رأس ساعت ۶ در مدرسه باشد، بايد 30: 4 صبح از خواب بيدار شود. من هم بايد سر كار بروم. آيا براي رساندن بچهام به مدرسه بايد شغلم را عوض كنم؟» مادر ديگري كه دو فرزند در دو نوبت تحصيلي مختلف دارد، ميگويد: «يكي از بچههايم ساعت ۶ صبح بايد مدرسه باشد، ديگري ساعت ۱۰. من چطور بايد بين خانه و مدرسه دو بار در روز رفتوآمد كنم؟»
پيشنهادات غيرواقعگرايانه و فشار بر مدارس
در بخشي از اطلاعيه آمده كه براي جبران ساعات كار، از آييننامه دوركاري استفاده شود. اين در حالي است كه فعاليت آموزشي ماهيتي حضوري دارد و زيرساختهاي دوركاري در آموزش و پرورش بسيار محدود است. همچنين برنامهريزي امتحانات در بازه زماني ۶ تا ۱۳ با مشكلاتي چون افزايش احتمال غيبت، خوابآلودگي دانشآموزان و دشواري نظارت دقيق همراه خواهد بود.
تصميمي شتابزده در پوشش مديريت انرژي
اگرچه هدف از اين تصميم صرفهجويي در مصرف انرژي عنوان شده، اما به نظر ميرسد آموزش و پرورش با اجراي اين طرح، بار مديريت بحران را به دوش مدارس، معلمان و خانوادهها انداخته است. بدون در نظر گرفتن شرايط رواني، اقليمي و اجتماعي جامعه، چنين تصميماتي نهتنها كمكي به آموزش بهتر نميكند، بلكه ممكن است اثرات جبرانناپذيري بر انگيزه تحصيلي و سلامت دانشآموزان بر جاي بگذارد.