زلزله از آنچه فكر ميكنيم به ما نزديكتر است
اخيرا گزارشي از سوي مركز پژوهشهاي مجلس در خصوص خطر وقوع زلزله در كلانشهرهاي كشور به خصوص تهران منتشر شده كه در واقع تاييدي بر هشدارهاي بيش از 4دهه گذشته تحليلگران و محققان است.

اخيرا گزارشي از سوي مركز پژوهشهاي مجلس در خصوص خطر وقوع زلزله در كلانشهرهاي كشور به خصوص تهران منتشر شده كه در واقع تاييدي بر هشدارهاي بيش از 4دهه گذشته تحليلگران و محققان است. اما چرا خطر زلزله تا اين حد براي تهران و برخي ديگر از كلانشهرها جدي است؟ شخصا تصور ميكنم احتمال وقوع زلزله بالاي 7ريشتري در تهران كاملا جدي است. بهطور كلي اكثر مناطق ايران روي گسلهاي فعال زلزله قرار دارند.
به همين دليل است كه هر از گاهي شاهد تكانههايي در كشور هستيم چرا كه گسلهاي ايران كاملا فعال هستند. همچنين اينكه شهرهاي ايران كنار رودخانهها ايجاد شدهاند، دليلي بر وقوع گسلها هستند. چرا كه رودخانهها در اثر تكانهها و شكست سنگها شكل ميگيرند. هرجايي كه گسل بوده تكان خورده، سنگها و صخرهها شكستهاند و آب رودخانهها بيرون شدهاند. اكثر شهرهاي ايران در محدوده اين مناطق آبي (و بنابراين نزديك گسلها) ساخته شدهاند.
تمام طول زاگرس از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، پهنههايي هستند كه مستقيما روي گسلها قرار داشتند و اتفاقا شهرهاي مهم كشور هم در همين محدوده ساخته شدهاند. اين در حالي است كه مقررات مناسبي براي مهار زلزله و مقابله با آن در حوزه ساختمانسازي و ساخت مسكن وجود ندارد.
بنابراين كشور با خطر روزافزودن وقوع زلزله روبهروست. بررسي روندهاي مختلف ساخت و ساز در كشورمان نشان ميدهد اغلب مصالح ساختماني ايران شامل موادي چون خاك و گل و سنگ و سازههاي فولادي و بتني و... ايجاد شدهاند. پس اكثر شهرها و روستاهاي ما در مناطقي هستند كه از يك طرف نزديك آنها گسل فعالي وجود دارد و مدام در حال تجربه تكانهها هستند و از سوي ديگر مصالح مناسبي هم براي آنها در نظر گرفته نشده است.
اگر تصور كردهايد كه اين موضوعات موضوعات تازهاي هستند كه مطرح ميشوند، سخت در اشتباهيد اين موارد بارها از سوي تحليلگران و محققان از جمله شخص من مورد تاكيد قرار گرفتهاند اما توجه لازم به آنها نشده است. حداقل بيش از 4دهه است كه در حال هشداردادن در خصوص خطر وقوع زلزله در شهرهاي كشور و عدم زمينهسازي براي مقابله با آنها هستم اما توجهي به آن نميشود.
حداقل بعد از زلزله رودبار و منجيل، بارها به خطر وقوع زلزله در شهرها و كلانشهرها اشاره ميكنم اما توجهي به آنها نميشود.
در صورت وقوع يك چنين فاجعهاي حتي وضعيت ساخت و ساز مناسب هم وجود ندارد و نميتوان به مصدومان كمك كرد.
متاسفانه بايد منتظر زلزلهاي بالاي 7ريشتر در تهران باشيم.ايكاش مسوولان به اين هشدارها توجه كنند تا بعد از وقوع خطر، نگويند خبر نداشتيم.
دولت كه در خصوص مسائل زيست محيطي حساس است بايد مراقب ساخت و سازهاي كلان روي گسلهاي جدي تهران هم باشد، خبرهايي شنيده ميشود كه برخي سازههاي عظيم مانند هتلها، جادهها، مجتمعهاي تجاري و...قرار است روي مناطقي ساخته شوند كه روي گسلها قرار دارند. واكنش مسوولان به اين خطرات احتمالي چيست؟ آيا ساختار تقنيني كشور تغيير ميكند؟ اصلاحات واقعي در مقررات ملي ساختمان رخ ميدهد؟ يا از نخبگان اين حوزه براي ترسيم راهبردهاي اجرايي دعوت ميشود.
هيچكدام از اين بايدها به وقوع نميپيوندد و فقط و فقط به صورت نمايشي برخي مانورهاي معدود و محدود در شهرها برگزار ميشود و ديگر هيچ. با اين راهبردها آيا ميتوان در برابر زلزلههاي شديد و بالاي 7ريشتري ايستاد؟ فرض كنيد در شهر تهران با اين جمعيت، اين گستردگي، بافتهاي فرسوده و جديد و... زلزله بالاي 7ريشتري چه بلايي قرار است به سر كشور بياورد.
در بسياري از ساختمانها، سازندگان براي كاهش قيمت تمام شده از مصالح نامرغوب و نامناسب استفاده ميكنند.
از آهن نازك، جوشكاري سطحي و... مصالح آبكي استفاده ميشود. اين گزارهها در زمان وقوع زلزله به قاتل شهروندان بدل ميشود.
گزارش مركز پژوهشهاي مجلس براي شخص من مايه خوشحالي بود كه حداقل يك نهاد حاكميتي به اين موضوع توجه نشان داد. اما بدون ترديد اين گزارش بايگاني شده و فراموش ميشود.
البته اين گزارش ايراداتي هم داشت. به آسيبهاي ساخت و ساز توجه كافي نشده بود و مسائل كلان را ديده بود. در تهران حتي براي رسيدگي به آسيب ديدگان هم امكانات مناسب وجود ندارد.