صادرات از شعار تا عمل
درباره صادرات مشكلاتي وجود دارد و براي افزايش آن به برنامهريزي نياز داريم. ظرفيت اقتصادي ايران نشان ميدهد كه در كمترين حالت امكان افزايش دو برابري صادرات را داريم به اين شرط كه همه موانع در مقابل صادرات حذف شود. حرفهاي زيادي درباره رشد صادرات زده شده ولي عملي در آنها نبود، حرف بدون عمل هم پوچ است.

درباره صادرات مشكلاتي وجود دارد و براي افزايش آن به برنامهريزي نياز داريم. ظرفيت اقتصادي ايران نشان ميدهد كه در كمترين حالت امكان افزايش دو برابري صادرات را داريم به اين شرط كه همه موانع در مقابل صادرات حذف شود. حرفهاي زيادي درباره رشد صادرات زده شده ولي عملي در آنها نبود، حرف بدون عمل هم پوچ است. دولت چهاردهم همينطور كه مشخص است علاقه دارد اقداماتي را انجام دهد، اما بايد رويكرد خود را در بدنه كارشناسي تغيير دهد، پس بايد به سمت واقعيتها برويم. يك واقعيت جدي، تحريم است كه مانع صادرات ميشود. بايد كارشناسان اطلاعاتي كه دراختيار تصميمگيران قرار ميدهند برمبناي منطق و استدلال باشد. بايد تاكيد كرد كه نميتوان كالا را به نرخ روز و تورم حاكم بر اقتصاد، خريداري كنيم بدون اينكه مشوقي براي صادرات قائل باشيم، صادر كنيم و انتظار رقابت داشته باشيم. در ايران براي صادرات هيچ تشويق و حمايتي اتفاق نميافتد. نكته اصلي اينجاست كه در ساير كشورها، حمايت همهجانبه از صادرات شكل ميگيرد و بنابراين صادركننده با توان رقابتي وارد عرصه ميشود.
در ايران فقط شعار حمايت از صادرات را ميدهيم؛ براي مثال گفته ميشود كه در بودجه عددي به عنوان تشويق صادرات منظور شده است و درنهايت يك ريال هم در اين رابطه تخصيص نمييابد. نكته اينجاست كه در بودجه منابعي براي صادرات ديده ميشود؛ ولي در اجرا اتفاقي نميافتد و همه چيز فقط روي كاغذ باقي ميماند. دومين ايراد در بخش صادرات اين است كه صادركننده با تلاش و دشواري در كشوري ديگر بازاري براي عرضه محصولات پيدا ميكند، اما براي نقل و انتقال منابع دچار چالش ميشود. موقعيت امكان تبادل كاغذي منابع درباره برخي كشورها و شركتها فراهم است؛ اما اين شرايط براي همه كشورها و شركتها صدق نميكند. درست است تا زماني كه مشكل در انتقال منابع را حل نكنيم نبايد درباره افزايش صادرات ادعا كنيم. پس بايد اول برنامهريزي كرده و زيرساخت موردنياز براي اتصال به سيستم بانكداري بينالمللي را مهيا كنيم. در اينجا بايد FATF و لوايح ديگر مربوط به اين حوزه ازجمله پالرمو و CFT را بپذيريم و سپس درباره تقويت صادرات، سخن بگوييم. اين موضوعات هم هيچ ارتباطي به تحريم ندارد و دو مقوله مجزا هستند. تلاش براي حل مشكلات بينالمللي مربوط به خود ايران است و اين ما هستيم كه بايد براي آن تصميم بگيريم. چندين سال است كه معطل حل همين مسائل هستيم. نكته جالب اينجاست كه گاهي صحبت از شركتهايي ميشود كه جزو كشورهاي همراه و نزديك به سياستهاي ايران نيستند، اما حتي شركتهاي مستقر در كشورهاي همراه ايران مانند عراق و روسيه كه از منظر سياسي به ايران نزديك هستند هم نميتوانند خارج از شبكه بانكي بينالمللي با ايران همكاري تجاري داشته باشند. اين شركتها هم معذوريتهايي دارند و قادر به دور زدن آنها و به خطر انداختن منافع خود نيستند. متاسفانه در ايران برخي افراد نااهل و تنگنظر تصميماتي گرفتند كه براي كل نظام آسيبزاست. براي حفظ نظام و براي اينكه آسيبي متوجه كشور نشود بايد اين مشكلات را حل كنيم. جالب اينجاست كه بخشي از گرفتاري كه امروز داريم را ميتوان با صادرات حل كرد.