متغيرهاي بيروني و دورنماي بازارها
مصاحبههاي اخير ترامپ با محوريت ايران همگي حول محور يك گزاره ثابت انجام ميشود. اينكه اراده جدي براي توافق با ايران و دستيابي به توافق از طريق ديپلماسي جدي است.
مصاحبههاي اخير ترامپ با محوريت ايران همگي حول محور يك گزاره ثابت انجام ميشود. اينكه اراده جدي براي توافق با ايران و دستيابي به توافق از طريق ديپلماسي جدي است. هرچند در بطن اين گزاره محوري خردهروايتهايي هم درباره مطالبات متفاوت مطرح ميشود اما پيرنگ اصلي اظهارات ترامپ حول محور جديت در دستيابي به توافق در دورنماي آينده است. از طرف ديگر، سخنگوي وزارت خارجه امريكا به فاكسنيوز گفته، «ترامپ موفق شد ايران را قانع كند كه براي مذاكرات بنشيند و ميخواهد ديپلماسي موفق باشد. ترامپ به دنبال ايدههاي جديدي براي تعامل با ايران است و ميخواهد توافقي دايمي منعقد كند....» يك چنين اظهاراتي با توجه به تجربيات قبلی، نشان ميدهد كه احتمال رونق و رشد بازارهاي مختلف اقتصادي از جمله بورس در ايران بسيار بالاست. در كنار اين اظهارات و گزارهها، خبر احتمال برگزاري دور چهارم مذاكرات كه به صورت زمزمههايي به وقوع پيوسته، فضاي رواني خاصي حول و حوش بازارهاي اصلي كشور ايجاد كرده است. روندي كه نشان ميدهد تا چه اندازه بازارهاي ايران تحت تاثير گزارههاي بيروني و عوامل خارجي قرار دارند. اما تا زمان آغاز مذاكرات در دور چهارم، كارشناسان پيشبيني ميكنند كه بازارها در ايران كارشان را با فشار فروش آغاز خواهد كرد، خصوصا در نمادهاي بزرگ و صندوقهاي اهرمي.
دليل اين امر اما؛ حواشي پيرامون مذاكرات و كاهش اعتبار روي صندوقهاي اهرمي و از طرفي رسيدن به موعد زماني نيمه ارديبهشت (قبلا چندين بار در خصوص نيمه ارديبهشت صحبت كرديم كه بازار يك استراحت خواهد داشت تا دوباره براي يك رالي ديگر با هدف نهايي زماني -زمان اتمام روند- اواخر مهر تا نيمههاي آذر آماده شود) بنابراين فشار فروش بازار موقت خواهد بود. اما اين به اين معنا نيست كه بازار در افق پيش رو يك چنين فضايي را تجربه كند. اگر قرار باشد تحليلي از آينده بازار ارايه شود ميتوان به چند مورد اشاره كرد: واقعيت غير قابل انكار آن است كه مذاكرات ادامه دارد و اين موضعگيريهاي مقطعي طرفين براي دريافت امتيازات بيشتر طبيعي است. خصوصا اينكه تغيير مواضع ترامپ تا قبل از امضا همچنان وجود خواهد داشت همين وضعيت در خصوص چين و روسيه و كانادا و... هم تكرار شده است. بنابراين سناريوي توافق همچنان با قدرت ميتواند بازار را به جلو براند. اما روند بازار آيا به سمت جابهجايي نقدينگي يا خروج پول سوق پيدا ميكند؟ كداميك از اين موارد را ميتوان به عنوان پيش بيني چشمانداز بازار ارايه كرد؟خروج پول از نمادهاي بزرگ و اهرميها ميتواند مانند يك شمشير دولبه عمل كند، اگر نقدينگي وارد بازار ديگري نشود (كه فعلا بعيد است نقدينگي جايي برود) ميتواند سهمهاي كوچك و متوسط را انتخاب كند.
از طرفي اگر فشار فروش نمادهاي بزرگ ادامهدار باشد ميتواند كليت بازار را تحت تاثير قرار بدهد. تجربه شخصي من ميگويد نمادهاي اهرمي و نمادهاي بزرگي كه سودهاي خوبي دادهاند از طرف معاملهگران با سيو سود و كاهش اعتبار مواجه خواهند شد و فروش قابل توجهي را تجربه خواهند كرد. نمادهاي كوچك و متوسط در صورتي ميتوانند يك رالي صعودي يك ماهه را تجربه كنند كه نقدينگي در بازار بماند و شاهد موضعگيري مثبت ايران و امريكا در روزهاي آتي باشيم در غير اين صورت نمادهاي كوچك و متوسط هم با ضعف تقاضا مواجه خواهند شد. به نظرم بازار آنقدرها كه برخي افراد و گروهها و جريانات تلاش دارند رسانهاي كنند، نشانههاي منفي ندارد و اتفاقا احتمال بهبود در اين بازار وجود دارد. به نظر ميرسد پول پر قدرت همچنان در بازار وجود دارد و تا زماني كه سرمايه و پول در بازاري وجود داشته باشد، يعني متقاضي براي كنشگري در آن بازار بالاست. وقتي متقاضي در بازاري جولان دهد، طبيعي است كه بازار ياد شده به سمت بهبود و رشد ميل خواهد كرد. با ايجاد تعادل در بزرگهاي بازار، گروههاي كوچك و متوسط سريعا به صف خريد رسيدند. خودروييها در بزرگان قدرتمند ظاهر شدند.گروه سيمان و غذايي، دارويي، تجهيزات، قند و شكر، زراعت، ساختماني و... مورد توجه قرار گرفتند تا پيشبينيهايي كه در خصوص بهبود بازار ارايه ميشد بيشتر از هر زمان ديگري تقويت شود.