برداشتن تحریمهای اقتصادی در ازای راستیآزمایی
سه دور مذاکره بین ایران و امریکا برگزار شده و دو کشور به درک روشنی از مطالبات و خواستههای یکدیگر رسیدهاند. هر چند دور چهارم گفتوگوها برای بررسیهای تکمیلی به تعویق افتاده اما این به معنای تاخیر و ایجاد مانع در مذاکرات نیست. اغلب تحلیلها، حاکی از خوشبینیهای فزاینده درخصوص مذاکرات است.
سه دور مذاکره بین ایران و امریکا برگزار شده و دو کشور به درک روشنی از مطالبات و خواستههای یکدیگر رسیدهاند. هر چند دور چهارم گفتوگوها برای بررسیهای تکمیلی به تعویق افتاده اما این به معنای تاخیر و ایجاد مانع در مذاکرات نیست. اغلب تحلیلها، حاکی از خوشبینیهای فزاینده درخصوص مذاکرات است.
اغلب رسانههای بینالمللی هم دورنمای مذاکرات را روشن تصویرسازی میکنند. اهمیت این رویکرد دیپلماتیک زمانی اهمیت پیدا میکند که تا پیش از مذاکرات، برخی جنگافروزان تلاش میکردند دو کشور را گرفتار تنشهای نظامی سازند، اما براساس اخباری که تا به امروز بیرون آمده، جوی مثبت بر مذاکرات حاکم است.
همین که این دو کشور به سمت بحثهای تکنیکی و فنی حرکت کردهاند، یعنی در اصول اهداف و مسائل سیاسی پرونده تا حدی نزدیکی بین دو کشور شکل گرفته است. دو کشور پذیرفتهاند به جای گزینه نظامی از رویکردهای دیپلماتیک برای حل منازعات و مشکلات خود استفاده کنند.
فعلا اراده دو کشور بر دیپلماسی، گفتوگو و مذاکره مستقر شده است. درباره چرایی تعلیق در مذاکرات، دلایل مختلفی ممکن است وجود داشته باشد. ممکن است برخی مشکلات فنی شکل گرفته باشد یا اینکه مذاکرهکنندگان برای انتخاب میزبان بعدی مذاکرات نظراتی داشته باشند.
احتمال مهم بعدی، تلاش دو کشور برای اتخاذ تصمیمات کلیدی است. ممکن است کشورها به زمان بیشتری برای اخذ تصمیمات بنیادین نیاز داشته باشند و مبتنی بر آن گفتوگوها برای مدتی به تعویق افتاده باشد.
پیشرفتها در مذاکرات عیان است و معتقدم اگر دو کشور با همین دست فرمان پیش بروند، دستیابی به توافق محتمل است. ایران اعلام کرده، پایان دادن به تحریمها، مهمترین مطالبه و خواسته اوست و هر نوع توافق و مذاکرهای باید این گزاره را مدنظر داشته باشد. ازسوی دیگر امریکا هم اعلام کرده به دنبال اطمینان از صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران است. تحقق این مطالبه نیازمند اعتمادسازی و راستیآزمایی است.
البته ایران اعلام کرده هرگز دستیابی به سلاح هستهای در دکترین دفاعیاش جایی ندارد. برای ایجاد این اعتمادسازی، نقش آژانس برجسته است. ایران سابقه طولانی در همکاری با آژانس دارد و این ساختار بینالمللی میتواند از نظر فنی این فضای راستیآزمایی را فراهم سازد. آژانس باید به همه مراکز هستهای ایران دسترسی داشته باشد و برنامه هستهای صلحآمیز ایران را تحت نظارت قرار دهد.
هر تحول و اقدامی از سوی ایران طبق مقررات باید به سمع و نظر آژانس برسد. حسن این اطلاعرسانی در این است که امکان سوءاستفاده را از دشمنان میگیرد و بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران صحه میگذارد. در نقطه مقابل امریکا هم باید زمینه رفع تحریمهای اقتصادی ایران را فراهم سازد.
ایران باید به بازار نفت بازگشته و به راحتی در بازارهای جهانی تجارت کند. ایران ظرفیتهای بسیاری برای سرمایهگذاری دارد و میتواند ارزش افزوده قابلتوجهی را در سطح جهانی فراهم سازد.
معتقدم این دور مذاکرات برای ایران یک فرصت ویژه است و نباید به راحتی آن را از دست داد. نوع خاصی از جدیت میان ایران و امریکا برای دستیابی به توافق وجود دارد. ضمن اینکه غیبت طرفهای ثالث هم این فرصت را به وجود آورده که دو کشور مطالبات و مسائل موردنظر خود را مطرح کنند.
اساسا یکی از دلایل اصلی پیشرفت گفتوگوها نبود طرفهای ثالث است. در گذشته بسیاری از این طرفهای ثالث با کارت ایران بازی کرده و از این پرونده در راستای تحقق مطالبات خود بهرهبرداری میکردند. در مذاکرات برجام، بارها کشورهایي چون روسیه، فرانسه و انگلیس چنین نقشی را ایفا میکردند، اما این بار دو کشور ایران و امریکا مذاکرات را پیش میبرند و طرف ثالثی اثرگذار نیست. باید قبول کرد مذاکره با طرف اصلی یعنی امریکا به مراتب سادهتر از مذاکره با ۶ کشور و ۶ نوع منافع ملی متفاوت و بعضا متضاد است.
نهایتا باید پذیرفت این پرونده یکی از معادلات مهم بینالمللی است و حل و فصل آن از منظر نظام بینالملل معنای خاصی دارد. ایران هم از منظر اقتصادی و هم از منظر ارتباطی و بینالمللی به حل این معادله میاندیشد. همانطور که ترامپ هم برای سنگین کردن سبد دستاوردهای خود به یک چنین توافقی نیازمند است. در کل رفع تحریمهای اقتصادی در ازای راستیآزمایی فعالیتهای هستهای ایران، محتوا و موضوع اصلی توافقی است که قرار است منعقد شود.