تك نرخي كردن ارز در زمان تحريم يعني فشار بيشتر به مردم
يكي از بحثهاي مطرح شده طي روزهاي اخير و بعد از آغاز مذاكرات ايران و امريكا، راهبرد نزديك كردن نرخ ارز بازار آزاد به نرخ ارز توافقي و شكلدهي به ايده ارز تك نرخي است.

يكي از بحثهاي مطرح شده طي روزهاي اخير و بعد از آغاز مذاكرات ايران و امريكا، راهبرد نزديك كردن نرخ ارز بازار آزاد به نرخ ارز توافقي و شكلدهي به ايده ارز تك نرخي است. اين رويكرد اگرچه در ظاهر جذاب به نظر ميرسد، اما در صورت عدم توجه به برخي ضرورتها ممكن است مشكلات بسياري را براي كشورمان ايجاد كند. در اين يادداشت تلاش ميكنم به اين ابعاد مخرب اشاره كنم.
در حالت عادي طبيعي است نرخ ارز در هر اقتصادي بايد يك نرخ باشد، همچنين حمايتهاي دولتي به حداقل برسد و يارانهها روند معقولي را طي كند. اما توجه داشته باشيد كه اين گزارهها زماني امكان تحقق دارند كه شرايط اقتصادي عادي باشد! متاسفانه روندي كه اقتصاددانهاي طرفدار بازار آزاد از دهه 70 و دولت آقاي هاشميرفسنجاني طي كردهاند كشور را با دردسرهاي بسياري مواجه كرده است.
اين دسته از اقتصاددانها هر چند تلاش ميكنند سياستهاي بازار آزاد را محقق كنند، اما به اين واقعيت توجه ندارند كه وضعيت اقتصاد ايران عادي نيست.
اين سياستها، نابرابري و فقر را گسترش داده و دهكهاي محروم را با فشارهاي زيادي روبهرو كرده است. در شرايطي كه ايران 8سال است تحريم است و ورودي ارز به كشور محدود شده، صحبت كردن درباره تك نرخي كردن ارز نامعقول و غيرواقعي است. دولت وقتي ميتواند سياست ارزي خود را به سمت تك نرخي شدن ببرد كه به اندازه كافي درآمد ارزي داشته باشد و جريان اين درآمد ارزي هم مستمر باشد تا بتوان آن را مديريت كرد. در شرايطي كه ايران به شدت با تنگناهاي درآمدي روبهرو است و فشارهاي تحريمي باعث شده درآمدهاي ارزي ايران محدود شود (به خصوص پس از آمدن ترامپ) صحبت كردن از تك نرخي ارز عجيب است.
خوب است تعريف درستي از تك نرخي ارز در اين شرايط داشته باشيم. تك نرخي كردن در شرايط فعلي كه تحريمها شديد است و ورودي ارز محدود و مسدود شده، يعني گران كردن نرخ ارز حمايتي! اين روند هم به معناي فشار بيشتر به مردم محروم و نابرابريهاي بيشتر است. اين روند يك سياست شكست خورده است و معتقدم در شرايط فعلي امكان اجرايي شدن ندارد. من هر چند با استيضاح آقاي همتي مخالف بودم، اما نقدهاي جدي به راهبرد ايشان در خصوص ايجاد بازار ارز توافقي دارم. معتقدم استيضاح ايشان نه تنها كمكي به ثبات بيشتر بازار ارز نكرد، بلكه مشكلات بسياري براي اين بازار ايجاد كرد.
بهرغم همه اين واقعيتها من با تصميم ايشان در ايجاد بازار نرخ ارز توافقي مخالف هستم. به شخص ايشان هم در جلسهاي گفتم ايجاد بازار توافقي براي تك نرخي كردن ارز يعني اينكه بازار آزاد پيشروي اقتصاد شود و دولت دنبالهروي بازار آزاد باشد! دولت در شرايط تحريمي و مشكل درآمدهاي ارزي نميتواند بازار ارز را هدايت كند. در اين وضعيت تك نرخي كردن ارز يعني اينكه نرخ ارز بازار آزاد بالا برود و دولت براي تحقق تك نرخي ارز ارزهاي حمايتي را بالا ببرد. در اين شرايط تورم بر مردم تحميل شده و قيمت اقلام مصرفي بالا ميرود. در شرايط بحراني فعلي اين نوع سياستها درست نيستند. حتي كشورهاي پيشرفته هم نظارتهاي قوي بر ارز و ساير اقلام ضروري مردم دارد.
در شرايط تحريمي اما برخي افراد و گروهها، دولت را به سمت اجراي سياستهاي آزاد كه براي مردم مشكلات بسياري ايجاد ميكند، سوق ميدهند. دولت وقتي ميتواند سياست تك نرخي ارز را اعمال كند كه ارز به اندازه كافي داشته باشد.
اگر تحريمها برداشته شود، مشكل افايتياف حل شده باشد و ارزهاي ناشي از صادرات نفتي وارد كشور شوند، ميتوان به فكر اجراي چنين سياستهايي بود. تازه در آن زمان نيازي به دخالت دولت نيست، به اندازهاي ارز وارد كشور ميشود كه بازار به سمت تك نرخي شدن سوق پيدا ميكند. دولت هم ارز كافي براي مديريت بازار دارد. اگر تحريمها رفع شده، افايتياف تصويب و تهديدات خارجي از سر كشور كم شود، بازار به سمت ثبات و تك نرخي شدن گام برميدارد.