دو روي سكه مذاكرات
محسن خدابخش - رييس هياتمديره بانك سينا نوشت: نتيجه مذاكرات تأثير تعيينكنندهاي بر بازار و اقتصاد دارد. هر توافقي كه در مذاكرات حاصل شود، بهويژه اگر در راستاي مسائل اقتصادي باشد، ميتواند به بهبود وضعيت بازار و اقتصاد كمك كند، بنابراين اگر مذاكرات مثبت و منجر به كاهش تحريمها شوند، به رشد و توسعه شركتها كمك كرده و منجر به كاهش هزينههاي مبادلاتي و فشارهاي اقتصادي ميشود.
محسن خدابخش - رييس هياتمديره بانك سينا نوشت: نتيجه مذاكرات تأثير تعيينكنندهاي بر بازار و اقتصاد دارد. هر توافقي كه در مذاكرات حاصل شود، بهويژه اگر در راستاي مسائل اقتصادي باشد، ميتواند به بهبود وضعيت بازار و اقتصاد كمك كند، بنابراين اگر مذاكرات مثبت و منجر به كاهش تحريمها شوند، به رشد و توسعه شركتها كمك كرده و منجر به كاهش هزينههاي مبادلاتي و فشارهاي اقتصادي ميشود.
اين موضوع از يك سو باعث ميشود شركتها بازارهاي بزرگتري به دست آورند و از سوي ديگر هزينههايي كه به دليل تحريمها متحمل ميشدند، كاهش يابد؛ در نتيجه، شركتها ميتوانند سودآوري بيشتري داشته باشند، فروش خود را توسعه دهند و تكنولوژي، تجهيزات و ماشينآلات خود را بهروزرساني كنند. اين عوامل در نهايت بهرهوري شركتها را افزايش ميدهد. به نظرميرسد اگر اين روند در ميانمدت و بلندمدت ادامه يابد، به نفع شركتها خواهد بود تا جايي كه همزمان با سودآوري شركتها، ارزش سهام آنها افزايش مييابد كه اين موضوع به رشد بازار سرمايه منجر ميشود. ادامه زنجيره تكاملي يعني رشد بازار سرمايه، سرمايهگذاري در صنايع را تقويت ميكند بنابراين بيكاري كاهش مييابد، تورم كنترل ميشود و در نهايت درآمد سرانه و كل كشور افزايش پيدا ميكند؛ اين اثرات بهصورت زنجيرهوار عمل ميكنند. جدا از اين آثار كلي اگر توافقات اقتصادي در بخشهاي خاصي رخ دهد به يقين تأثيرات مثبت بيشتري در فرآيندهاي اقتصادي خواهيم ديد. هرچند هر سكه دو رو دارد پس اگر توافقي حاصل نشود، بايد منتظر رفتارهايي عكس و حتي شديدتر باشيم چرا كه بخشي از رشد اخير بازار به دليل خوشبيني نسبت به مذاكرات و احتمال توافق بوده است. بخشي ديگر هم به دليل عقبماندگي بازار سرمايه نسبت به بازارهاي موازي مثل ارز و طلا كه خبرهاي نشست اول بازي بازارها را عوض كرد. با اين حال، چون دامنه نوسان بازار سه درصد است، رشدهاي اخير چندان چشمگير نبوده كه نگران ريزش شديد بازار در صورت عدم توافق باشيم. به عنوان مثال، اگر شنبه اتفاق خاصي رخ دهد، بعيد است بازار به سرعت نزولي شديد شود، زيرا مسير بازار پيش از اين هم مشابه بوده است. به زعم من چالش اصلي بازار در حال حاضر، ناترازي انرژي است كه در گزارشهاي شركتها منعكس ميشود. با توجه به افزايش تقاضاي انرژي و عدم تناسب عرضه با آن، شركتها همچنان با مشكل ناترازي انرژي دستوپنجه نرم خواهند كرد. اين ناترازي ميتواند فعاليت شركتها را محدود كند. اگر توافقي صورت گيرد و ناترازي انرژي برطرف شود، شركتها ميتوانند به ظرفيت كامل خود بازگردند و فعاليتهاي عادي خود را از سر بگيرند در اين شرايط در صورت توافق، صنايعي پيشرو خواهند بود كه بتوانند از فرصتهاي ايجادشده بهره ببرند. شركتهاي صادراتمحور كه هزينههاي بالايي براي نقلوانتقال و صادرات متحمل ميشوند، با كاهش اين هزينهها سود بيشتري كسب ميكنند. شركتهاي وارداتمحور هم از ثبات نرخ ارز و كاهش هزينههاي تأمين مواد اوليه بهرهمند ميشوند. در كل، شركتهايي كه بتوانند با مديريت قوي، تكنولوژي و ماشينآلات خود را بهروزرساني كنند، بهرهوري خود را افزايش دهند و بازارهاي جديدي شناسايي كنند، تأثيرات مثبت بيشتري خواهند ديد.