نقشه دشوار رييس‌جمهور امريكا و چالش‌هاي ناتمام

تعرفه‌هاي ترامپ به نابودي سلطه دلار ختم مي‌شود

۱۴۰۳/۱۲/۲۶ - ۰۰:۳۰:۰۹
|
کد خبر: ۳۳۷۶۴۵

برخي از جسورانه‌ترين سياست‌هاي رييس‌جمهور امريكا تحت شعار «عظمت را دوباره به امريكا برگردانيم» ممكن است آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري به اقتصاد اين كشور وارد كند.

برخي از جسورانه‌ترين سياست‌هاي رييس‌جمهور امريكا تحت شعار «عظمت را دوباره به امريكا برگردانيم» ممكن است آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري به اقتصاد اين كشور وارد كند. دومين دوره رياست‌جمهوري دونالد ترامپ، با توفاني از تغييرات در وضعيت موجود در واشنگتن دي سي و روابط امريكا با جهان آغاز شد.
سرعت تغييرات از هدف قرار دادن كانادا به عنوان ثابت‌‌قدم‌ترين متحد امريكا تا اعمال تعرفه‌هاي سنگين بر واردات از چين و ايده اشغال غزه توسط امريكا تا تهديد به الحاق گرينلند و تصميم به تماس با ولاديمير پوتين رييس‌جمهور روسيه براي تلاش براي پايان دادن به جنگ در اوكراين، بيش از حد سريع بوده است.
تعرفه‌هاي ترامپ ممكن است تكان‌دهنده‌ترين تغيير سياست خارجي دولت دوم ترامپ نباشد، اما ممكن است در بلندمدت، پرپيامدترين آنها باشد. طرح ترامپ براي تعرفه‌ها مانند تمام اقدامات خبرساز او در سياست خارجي، بخشي از برنامه بازي بيش از حد او براي تغيير شكل اقتصاد امريكا است. ترامپ مي‌گويد تعرفه‌هايي را بر اروپا، چين و هر كشور ديگري كه با امريكا تجارت مي‌كند، وضع خواهد كرد تا توليد را به خانه بازگرداند و «امريكا را دوباره بزرگ كند.»
اما در اين مورد، جسارت ترامپ بعيد است كه او را به اهداف بلندمدت خود نزديك‌تر كند، زيرا اين تعرفه‌ها درنهايت بر دلار امريكا تاثير خواهند گذاشت.
هزينه‌هاي توليد در امريكا، بسيار بالاتر از حتي اروپا است، چه رسد به آسيا و بنابراين تاثير فوري تعرفه‌ها و تهديدهاي ترامپ به شكل اجتناب ناپذيري انتظارات تورمي را بالاتر برده و همچنين آغازگر چرخه جديدي از قدرت دلار امريكا در مقابل ساير ارزهاي بزرگ خواهد بود. اگرچه ممكن است به نظر برسد كه دلار قوي‌تر، تورم امريكا را ضعيف مي‌كند، اما تعرفه‌ها و تهديد ناشي از دلار قوي‌تر، هزينه‌هاي بيشتري را به تجارت اضافه مي‌كند كه مزيت بالقوه آن را به حداقل مي‌رساند. به‌علاوه، فدرال رزرو امريكا، چرخه كاهش نرخ خود را متوقف كرده است، درحالي كه ساير بانك‌هاي مركزي بزرگ مانند بانك مركزي انگليس و بانك مركزي اروپا كاهش نرخ‌هاي خود را ادامه مي‌دهند، زيرا ترس آنها از افزايش مجدد تورم با نياز به تحريك رشد در مواجهه با تهديدهاي تجاري، همراه شده است.
با اين حال، ساختار سيستم پولي بين‌المللي كه دلار امريكا در آن غالب است، به معناي آن است كه انتظارات بازدهي بالاتر براي دارايي‌هاي امريكا تنها باعث تقويت بيشتر دلار مي‌شود. به مدت طولاني تقاضاي جهاني براي ارز امريكا به اين معني بوده كه صادرات اصلي اين كشور، ارز و محصولات مالي مربوط به آن بوده است. اين «امتياز گزاف» منحصربه‌فرد همان چيزي است كه واشنگتن را قادر مي‌سازد تا هم كسري تجاري و هم كسري مالي را بدون هيچ‌گونه فشار عمده‌اي بر اقتصادش داشته باشد.
ترامپ به‌طور فزاينده‌اي به اهميت حفاظت از اين سيستم پي برده است و به اعمال تعرفه‌هاي صددرصدي و اقدامات ديگر عليه كشورهايي تهديد كرده كه به دنبال دلارزدايي و پذيرش سازمان «بريكس» مورد حمايت روسيه و چين هستند . ترامپ امروز وظيفه خود را نه تنها تنظيم مجدد سياست‌هاي مالي براي حمايت از توليد داخلي امريكا، بلكه ايجاد قوانين جديد نظم پولي بين‌المللي نيز مي‌داند. به زبان ساده، رييس‌جمهور امريكا مي‌خواهد اطمينان حاصل كند كه دلار امريكا مي‌تواند با ارزش ضعيف‌تري در مقايسه با ساير ارزها معامله شود؛ بدون اينكه مركزيت اين ارز و به ‌ويژه اوراق قرضه دولتي امريكا در سيستم پولي بين‌المللي، ضعيف شود. اين موضوع، به بحث در مورد اينكه آيا دولت ترامپ قصد دارد با ساير دولت‌ها و بانك‌هاي مركزي آنها به توافق‌هاي تثبيت‌كننده دلار دست يابد يا خير، انجاميده است. با اين حال، چنين اقدامي بسيار دشوار خواهد بود، زيرا هرگونه توافقي بايد بر چين متمركز شود. اما اين كشور بسيار كمتر به چنين مذاكراتي علاقه‌مند است. ترامپ مايل است اين سيستم را براي كسب امتيازات و دستيابي به اهداف بلندمدت خود، حتي زماني كه هيچ ارتباطي با تجارت نداشته باشد، به سلاح تبديل كند. حتي سرسخت‌ترين متحدان امريكا بايد براي تهديدهايي كه بسيار فراتر از تعرفه‌ها هستند، آماده شوند. اين در تهديد اواخر ژانويه ترامپ مبني بر «تحريم‌هاي خزانه‌داري، بانكي و مالي» عليه كلمبيا در صورت عدم پذيرش هواپيماهاي نظامي كه مهاجران اخراج‌ شده را تحويل مي‌دادند، به خوبي نمايان شد؛ تحريم‌هايي كه معمولا عليه كره‌شمالي، ايران و روسيه اعمال مي‌شوند. چنين تهديدهايي دقيقا به دليل دلار، اوراق بهادار دولتي و مركزيت گسترده‌تر سيستم مالي امريكا در اقتصاد جهاني، ويراني اقتصادي بسيار بيشتري را نسبت به تعرفه‌ها نشان مي‌دهند. با اين حال، تمايل دولت ترامپ براي استفاده از چنين تهديدهايي عليه متحدان، به معناي آن است كه اميد چنداني به ورود به مذاكره با چين به همراه متحداني كه از نظر اقتصادي از اين كشور حمايت مي‌كنند، ندارد. پكن و ساير حاميان فرسايش سيستم دلار، به دنبال بهره‌برداري از اين ضعف‌ها خواهند بود. براي مثال، براي پوتين اين حتي مهم‌تر از تضعيف ناتو است. او تقريبا يك و نيم برابر از زمان آغاز جنگ در اوكراين، از سيستم دلاري نام برده است. ترامپ در تلاش است تا نظام پولي بين‌المللي را به نفع امريكا تغيير دهد، اما تاكنون اقدامات او نشان مي‌دهد كه درك رييس‌جمهور امريكا از آن در بهترين حالت، سطحي است. هنگامي كه مدت كوتاهي پس از مراسم تحليفش، از او در مورد ميزان هزينه‌هاي ناتو در اسپانيا پرسيده شد و ترامپ، اين كشور را به اشتباه عضوي از بلوك بريكس ناميد، اين موضوع كاملا آشكار شد. سيستم دلار امريكا هرگز كاملا امريكايي نبوده است. بخش عمده‌اي از آن در اروپا متولد شد؛ جايي كه بانك‌ها در دهه ۱۹۵۰ شروع به صدور وام به دلار كردند تا نيازها و تقاضاي تامين مالي منطقه‌اي را برآورده كنند. به اين ترتيب، ترامپ با برهم زدن وحدت سياست خارجي ميان امريكا و اروپا كه ظاهرا «امريكا را دوباره بزرگ مي‌كند»، ممكن است ناخواسته سيستم دلاري را كه براي دهه‌ها، مسوول بيشتر قدرت و عظمت امريكا بوده است، بر هم بزند. تفاوت عمده ميان كشورهاي عضو بلوك بريكس و كشورهاي اروپايي مانند اسپانيا، در اين است كه اعضاي بريكس تقريبا همه مازاد تجارت بين‌المللي را به دست مي‌آورند و بيش از وارداتشان صادرات دارند، در حالي كه تقريبا هميشه كنترل سرمايه قابل توجهي را حفظ مي‌كنند. از سوي ديگر، قدرت تجاري اروپا براي حفظ سطوح مخارج دولت در بيشتر كشورهاي اتحاديه اروپا يا انگليس كافي نيست. همچنين در ژاپن كه رقم بدهي به توليد ناخالص داخلي آن بيش از هر اقتصاد پيشرو ديگري است  نيز چنين نيست. به نوبه خود، پس از امريكا، اين متحدان تاريخي، وام گيرندگان اصلي در بازارهاي سرمايه بين‌المللي هستند، در حالي كه كشورهاي داراي مازاد درآمد، مانند بسياري از اعضاي بريكس، به دنبال سرمايه‌گذاري سرمايه خود هستند. به همين دليل است كه چين با وجود رقابت ژئوپليتيك ميان واشنگتن و پكن، دارنده شماره يك اوراق خزانه امريكا است. تحركات ترامپ مانند تعرفه‌ها و تهديدات مرتبط با آن عليه متحدان، تمايل دارد اين سيستم را تضعيف كند. تهديدهاي ژئوپليتيكي او كه هدفش نظم دادن مجدد به نظام پولي است، ممكن است پكن را هدف قرار دهد، اما رويكردش، نه تنها همسويي سياسي ميان امريكا و متحدان تاريخي‌اش را برهم مي‌زند، بلكه اتحاد اقتصادي آنها را نيز به خطر مي‌اندازد. براساس گزارش شبكه الجزيره، اگر ترامپ در رويكرد خود موفق بود، احتمالا مزايايي براي توليد امريكا خواهد داشت. رشد ۱۰.۲درصدي فعلي توليد ناخالص داخلي امريكا، قطعا براي حاميان او جذاب خواهد بود. اما خطر اين است كه با هدف انجام اين كار، سيستم دلار امريكا را منفجر كند و اين براي اقتصاد امريكا ويرانگر خواهد بود و احتمالا نه تنها باعث تورم بزرگ، بلكه يك ركود چشمگير خواهد شد.