نردبا‌ن‌هاي شكسته ترقي زنان

۱۴۰۳/۱۲/۱۸ - ۰۰:۳۷:۱۷
|
کد خبر: ۳۳۶۶۵۹

هشتم مارس مصادف است با روز جهاني زن و موضوع زنان هم موضوع داغ گفت‌وگو‌هاي جهاني. در جهان سال‌هاي طولاني است كه در خصوص ضرورت برابري حقوق زنان و مردان گفت‌وگو مي‌شود، اما همچنان چالش‌هاي مربوط به حقوق نابرابر زنان و مردان در كل جهان مورد بحث است.

ارغوان فرزين معتمد

هشتم مارس مصادف است با روز جهاني زن و موضوع زنان هم موضوع داغ گفت‌وگو‌هاي جهاني. در جهان سال‌هاي طولاني است كه در خصوص ضرورت برابري حقوق زنان و مردان گفت‌وگو مي‌شود، اما همچنان چالش‌هاي مربوط به حقوق نابرابر زنان و مردان در كل جهان مورد بحث است. هميشه برايم سوال بوده كه اتفاقا چطور است كه كشورهايي كه بيش از همه از حقوق زنان صحبت مي‌كنند، كمتر زنان را در عالي‌ترين مراتب تصميم‌گيري جاي داده‌اند. جهان هنوز هم يك دبيركل زن در سازمان ملل به خود نديده است. اتفاقا وقتي زاويه ديد خود را به سمت شرق مي‌بريم، زنان بيشتري را در عالي‌ترين لايه قدرت در صد سال اخير شاهديم. اينديرا گاندي نخست وزير هند، بي‌نظير بوتو نخست وزير پاكستان، خالد ضيا و شيخ حسينيه نخست وزيران بنگلادش، مگاواتي سوكارنوپوتري رييس‌جمهور اندونزي، پارك گلون هه رييس‌جمهور كره جنوبي، كراسون آكينو و گلوريا آرويو روساي جمهور فيليپين و هليما يعقوب رييس‌جمهور سنگاپور از جمله زناني هستند كه در بالاترين لايه‌هاي قدرت در كشورهاي آسيايي قرار داشته و دارند.

تحقيقات نشان داده است فسادهاي مالي در هنگام تصدي زنان در هر لايه‌اي از مديريت و قدرت كمتر از مردان است. تمركز در ايجاد انسجام اجتماعي و دستيابي به اهداف توسعه انساني در تصميم‌گيري‌هاي زنان قدرتمند بيشتر مشاهده شده است. اما همچنان شاهد هستيم كه زنان براي قرار گرفتن در لايه‌هاي تصميم‌گيري و قدرت با چالش‌هاي بسيار از لحاظ فرهنگي، قانوني و اجتماعي مواجه هستند. همچنان زنان براي حضور موثر در اجتماع با موانع بيشتري نسبت به مردان مواجه هستند و بسيار مي‌شنويم كه زنان خود راه را براي يكديگر مي‌بندند. آنچه حداقل به تجربه زيسته و برخي مطالعات در اين حوزه مي‌خواهم به آن اشاره كنم، اين است كه موضوع زنان و حضور ايشان در عرصه‌هاي مختلف از چندين بعد قابل تامل است. نخست ويژگي‌هاي ذاتي زن است. زن في‌نفسه خالق است. زن چه مادر باشد يا نباشد ويژگي‌هاي مادر بودن را در خود دارد. بنابراين وجود اين ظرفيت در وجود زنان خود مي‌تواند زمينه‌ساز هدايت جوامع به سمت بهبود شاخص‌هاي توسعه انساني و حركت به سمت صلح باشد. ويژگي مادرانه و ايثارگونه زن در صورت بالفعل شدن مي‌تواند زمينه‌هاي ايجاد فرصت‌هاي برابر براي همگان را فراهم كند. زنان در عين حال ذهن چند وظيفه‌اي و چند بعدي دارند. زنان توانايي انجام چندين كار به صورت همزمان را دارند. از اين رو است كه در خانواده شاهد مديريت‌هاي چندگانه زنان هستيم. ويژگي‌اي كه مردان به ندرت از آن بهره‌مند هستند. بنابراين اگر با عينك خصلت‌هاي بالقوه وجود زنان به مساله حضور زن در عرصه‌هاي مختلف خانوادگي، اجتماعي و اقتصادي بنگريم، زنان توان بيشتري براي هدايت جهان به سمت رفاه، آرامش و صلح دارند. اما نكته قابل تامل ديگر فضا و فرصت‌هايي است كه در اختيار زنان قرار نمي‌گيرد. حضور زنان در عرصه‌هاي اجتماعي و اقتصادي همچنان با چالش‌هاي بسيار همراه است. حتي با وجود تدوين قوانين و مقررات متعدد در كشورها مبني بر تبعيض‌هاي مثبت براي ايجاد فرصت بيشتر حضور زنان در عرصه‌هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و لايه قدرت، باز هم مقاومت‌هاي اجتماعي مانع از به دست آوردن اين فرصت‌هاست. در اين ميان بسيار مي‌شنويم كه زنان بيش از مردان مانع از ايجاد فرصت براي همجنسان خود مي‌شوند و رقابت‌هاي بيشتري نسبت به مردان دارند. در باب نظريه فوق مي‌خواهم به چند نكته اشاره كنم:

1- زن و مرد هر دو انسان هستند و هر انساني در معرض جذابيت‌هاي نفس. اينكه انسان‌ها تا چه حد بتوانند خودسازي داشته باشند كه از منفعت‌طلبي فردي به نفع منفعت ديگري كنار بروند يا به اين باور برسند كه نفع فردي در نفع جمعي نهفته است، مستلزم ارتقاي ابعاد معنوي انساني است. اتفاقا همان‌طور كه پيش از اين اشاره شد، به گمانم زنان آمادگي بيشتري براي بالفعل كردن خصلت‌هاي معنوي در خود دارند، چراكه برخورداري از خصلت مادري در هر زن زمينه‌ساز قوي‌تري براي بالفعل كردن خصلت‌هاي متعالي انسان است‌. شايد از همين رو است كه زنان عابد هم ناپيدا‌تر از مردان عابد هستند. شايد اين زنان از تمايل به ديده شدن نيز عبور كرده‌اند.

2- اين بحث كه زنان در رقابت بيشتري با هم قرار دارند يا فرصت را براي يكديگر فراهم نمي‌كنند نيز مستلزم توجه به يك نكته مهم است. زنان همواره در حضور در عرصه‌هاي مختلف اجتماعي با تبعيض مواجه بوده‌اند. فرصت‌ها به صورت مساوري در اختيار زنان قرار نگرفته و در نتيجه تعداد زناني كه در عرصه‌هاي مختلف اجتماعي مشاهده مي‌شوند، اندك هستند. همين مشاركت اقتصادي كمتر از ۱۵ درصد زنان خود نشان از عدم حضور ۸۵ درصد زنان در فعاليت‌هاي اقتصادي جامعه است. وقتي زنان كمتري در عرصه حضور دارند رقابت ايشان با يكديگر نيز بيشتر به چشم مي‌آيد. به شخصه و به ويژه پس از تغيير دولت شاهد رقابت‌هاي عجيب و غريب مردان در تصدي پست‌هاي رنگارنگ بوده‌ام. اما وقتي اين رقابت‌ها به جامعه زنان مي‌رسد- هر چند كه كمتر هم باشد- بيشتر به چشم مي‌آيد، چراكه ما حجم وسيعي از زنان شايسته، توانمند و قدرتمند را به دليل محدوديت‌هاي مختلف در عرصه‌هاي مختلف نمي‌بينيم. غيبت اين زنان به معناي نبودنشان نيست. چه بسا همين زنان در سايه و به دور از چنين رقابت‌هايي، به رشد مردم بسيار كمك مي‌كنند. كما اينكه شاهد نهادهاي مدني بسياري هستيم كه با مديريت زنان توانسته‌اند بسيار موفق عمل كنند. بنابراين رقابت زنان با يكديگر نمي‌تواند يك قاعده باشد، بلكه به گمانم بيشتر تابع نداشتن فرصت‌هاي برابر با مردان است كه عملا مي‌تواند جنبه رقابت را در فضاي محدود موجود براي هر انساني افزايش دهد.

3- زنان آسيب‌ديده‌تر هستند. مروري بر شرايط اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي نشان مي‌دهد كه زنان هميشه آسيب‌پذيري بيشتري را تجربه كرده‌اند. اين مساله شايد ريشه در فرهنگ‌هاي مردسالارانه داشته باشد كه سبب شده زنان چه در خانواده و چه در اجتماع دوز بيشتري از آسيب‌پذيري را تجربه كنند. آسيب‌ديدگي هميشه درجه‌اي از پيشگيري را با خود به همراه دارد. فرد آسيب‌ديده تلاش مي‌كند تا دوباره آسيب نبيند. اين مساله مي‌تواند زنان را در فضاي رقابت بيشتري با يكديگر براي حفظ موقعيت خود و آسيب‌ديدگي كمتر قرار دهد. اما فارغ از موارد فوق، مشاركت بيشتر زنان براي رسيدن به دنيايي بهتر كه در آن جنگي نباشد و همگان در آرامش و صلح در رفاه و آسايش زندگي كنند، نيازمند باورمندي اهميت حضور زنان در جامعه است. نيازمند ايجاد فرصت‌هاي برابر و عادلانه به زنان براي رشد و حضور در لايه‌هاي قدرت و تصميم‌گيري است. گريزي به نقش زن در خانواده بزنيم. هيچ كس نمي‌تواند اهميت نقش زن در آموزش و پرورش فرزندان، پس‌انداز، مصرف و مديريت اقتصاد خانواده، مديريت روابط خانوادگي، حل و فصل اختلاف بين فرزندان و پدر خانواده و در عين حال درآمدزايي براي خانواده را ناديده بگيرد. از همه مهم‌تر زن در خانواده عنصري براي تقويت ابعاد انساني وجود است. اگر زن در خانواده نباشد، خانواده تعادل خود را از دست مي‌دهد. در خانواده زن و مرد همراه و همدل با يكديگر مي‌توانند اين كانون را گرم و پايدار نگه دارند. خانواده صرفا زنانه يا مردانه هيچ كدام نمي‌تواند خانواده‌اي متعادل باشد‌.نگاهي بيندازيم به قرآن. خداوند در قرآن همواره از زن و مرد برابر ياد مي‌كند. نگاهي بيندازيم به سوره نساء، ترجمه شاعرانه اميد مجد

چو بينند در ديگري برتري

چرا رشك ورزيد از اين سروري

نورزيد بر صاحبانش حسد

چو فضلي خدايي به آنها رسد

زن و مرد از كار خود لاجرم

بيايند بهره چه بيش و چه كم

چو چيزي بخواهيد كردن طلب

بجوييد تنها از الطاف رب

نخواهيد آن را ز ديگر عباد

خدا را نماييد پيوسته ياد....

دنياي مردانه هم مانند خانواده مردانه است كه تعادل از آن رخت بسته است. اگر بپذيريم كه هر عنصر كلاني در جامعه از عناصر خرد تشكيل مي‌شود، جامعه چيزي جز جمع خانواده‌ها نيست و اگر بخواهيم نقشي كه زن در خانواده دارد را به جامعه گسترش دهيم، ضروري است زنان در مديريت آموزش و پرورش در سطوح عالي، مياني و خرد مشاركت جدي داشته باشند، زنان بايد در مديريت امور مالي و اقتصادي كشور در سطوح عالي، مياني و خرد مشاركت داده شوند‌، ضروري است تا زنان در مديريت امور مربوط به ايجاد هماهنگي بين عناصر دولت در هم‌افزايي بيشتر مشاركت داده شوند، زنان بايد در مديريت ارتباطات فرهنگي و اجتماعي و امور جوانان مشاركت فعال داشته باشند..

ضروري است زنان در مديريت امور سلامت و بهزيستي از سطوح عالي تا مياني و خرد مشاركت جدي داشته باشند. عدم حضور زنان در لايه‌هاي عالي تصميم‌گيري و سياستگذاري سبب شده تا جامعه، جامعه متعادلي نباشد، سبب شده تا جامعه همچون خانواده‌اي شود كه مادر خانواده در آن حضور كمرنگي دارد. جامعه ارتباطات انساني را گم كرده است. همچون خانه‌هاي دانشجويي پسران شده است كه در آن رنگ و بويي از گرماي خانواده وجود ندارد. اگر به دنبال ايراني رو به رشد هستيم كه در آن رفاه اقتصادي و اجتماعي براي همه افراد فراهم‌ آيد، هماهنگي‌ها و هم‌افزايي‌ها بيشتر شود، سياستگذاري‌هاي چند بعدي و يكپارچه طراحي و اجرا شود و رفتارهاي متعالي نمايان شود، ناگزير از ايجاد فرصت براي حضور زنان هستيم. ناگزير از برنامه‌ريزي براي جانشين‌پروري زنان هستيم. تصميمات عجولانه براي افزايش حضور زنان بدون ايجاد زمينه‌هاي توانمندسازي ايشان در عرصه، تنها پاشنه‌هاي آشيل براي حضور زنان است‌. بايد برنامه‌ريزي‌ها به سمت افزايش مشاركت زنان در سطوح عالي مديريتي صورت پذيرد.براي توانمندسازي زنان در اين حوزه روش‌هاي متعددي وجود دارد كه به راحتي قابل برنامه‌ريزي است. اميد كه روزي نردبان شكسته رشد زنان، تبديل به پله‌هاي برقي سالم براي رشد و تعالي ايشان شود.