این شاگرد مصباح یزدی تئوریسین جنگ و مخالف توسعه است؟

این شاگرد مصباح یزدی تئوریسین جنگ و مخالف توسعه است؟

۱۴۰۳/۰۷/۲۹ - ۱۳:۳۰:۰۲
|
کد خبر: ۳۲۳۴۳۴

محمدمهدی میرباقری شاگرد مصباح یزدی، در سال‌های اخیر بیش از پیش فعال شده است و بسیاری او را تئوریسین جدید جریان ضدتوسعه‌ای می‎دانند که به اشکال گوناگون با بی‌توجهی به مردم تلاش بر آن دارد که بر فضای سیاسی غالب شود.

اگر مصباح‌یزدی، استاد او را «تئوریسین خشونت» نامیدند و عده‌ای در قامت دفاع و عده‌ای در قامت اثبات این ادعا به بحث درباره نظرات او پرداخته‌اند، میرباقری براساس سخنانی که طی سال‎های اخیر مطرح کرده و نظراتی که درباره زندگی و جنگ و صلح و بلا و ابتلائات جامعه دارد، می‎تواند در جایگاه «تئوریسین جنگ» - این نحله فکری که حول او در آکادمی تقویت می‎شود - شناخته شود.

به گزارش هم میهن، دوشنبه‌شب، محمدمهدی میرباقری، از شاگردان محمدتقی مصباح‌یزدی برای دومین بار مهمان برنامه «جریان» شبکه یک سیما بود و درباره رخدادهای اخیر به‌ویژه جنگ اسرائیل و فلسطین سخن گفت. او صحبت‎ها و نظراتش را در خلال برنامه توضیح و تشریح ‎کرده و به استناد آیات قرآنی مسیری را برای مومنان و مسلمانان توصیف کرد که از زوایای گوناگون هم قابل تأمل و هم نگران‌کننده است.

پیش از ورود به جزئیات این گفت‌وگو به خاستگاه این چهره مذهبی سیاسی، که در سال‌های اخیر بیش از پیش فعال شده است و بسیاری او را تئوریسین جدید جریان ضدتوسعه‌ای می‎دانند که به اشکال گوناگون با بی‌توجهی به مردم تلاش بر آن دارد که بر فضای سیاسی غالب شود، می‌پردازیم.

محمدمهدی میرباقری طی دو دهه اخیر ریاست فرهنگستان علوم اسلامی قم (جریان آکادمی) را بر عهده داشته است. او رئیس جریان آکادمی نیز هست و پس از فوت سیدمنیرالدین حسینی، بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم در سال ۱۳۷۹ صندلی ریاست این فرهنگستان به او داده شد. او تقریباً طی یک دهه اخیر در فضای سیاسی کشور نیز فعال شده است.

مثلاً در سال ۹۲ او در صف حامیان سعید جلیلی، نامزد جبهه پایداری و گزینه مدنظر مصباح‌یزدی قرار گرفت و حتی برای تبلیغ سعید جلیلی راهی سفر شد و در مشهد به نفع او سخنرانی کرد. در سال‌های ۹۶ و ۱۴۰۰ هم از حامیان اصلی سیدابراهیم رئیسی بود و اعتقاد داشت: «رئیسی شخصیتی مردمی و انقلابی است که از توانایی و تعهد بالایی برخوردار است که می‌تواند اقتصاد کشور را نجات دهد.

دولت فعلی به‌هیچ‌وجه به مفهوم اصلی اقتصاد مقاومتی اعتقاد ندارد، دولت اقتصاد را گروگان برجام ۱ و ۲ و ۳ نگه داشته است.» و در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم حتی خبر کاندیداتوری او مطرح شد اما پس از آن، چنین خبری را تکذیب کرد. اگر مصباح‌یزدی، استاد او را «تئوریسین خشونت» نامیدند و عده‌ای در قامت دفاع و عده‌ای در قامت اثبات این ادعا به بحث درباره نظرات او پرداخته‌اند، میرباقری براساس سخنانی که طی سال‎های اخیر مطرح کرده و نظراتی که درباره زندگی و جنگ و صلح و بلا و ابتلائات جامعه دارد، می‎تواند در جایگاه «تئوریسین جنگ» - این نحله فکری که حول او در آکادمی تقویت می‎شود - شناخته شود.

چهره‌ای که از بنیادگرایی اسلامی با حذف جامعه و سرنوشت آنها به تفسیر و تاویل قرآن پرداخته است و به نظر می‎رسد علاوه بر تلاشی که در راستای غلبه چنین نگاهی از سوی تندروهای اصولگرای سیاسی و بنیادگرایان مذهبی بر جامعه و کشور صورت می‎گیرد؛ او هم در تلاش است جا پای استاد خود برای رهبری این جریان بگذارد.
در ادامه نگاهی گذرا به سخنان همین برنامه جریان با حضور او در تلویزیون رسمی خواهیم داشت؛ سخنانی که در جای جای آن با قرائت خاصی از آیات قرآن به توسعه و صلح تاخته شده است.

میرباقری با اشاره به حضور پیشین‌اش در برنامه جریان گفت:«طرح خدای متعال برای سرپرستی انسان‌ها طرح بسیاربزرگی است که تا قیامت و بعد قیامت هم وجود دارد که در این طرح بزرگ اجازه یک درگیری داده شده است. یعنی در دستگاه شیطان و طواغیت هم فرعون‌ها و مستکبران امداد شدند و در برابر دستگاه انبیا قرار دارد. ما باید این درگیری، شکست‌ها و پیروزی‌هایش را در جریان این جنگ بزرگ ببینیم، وگرنه انسان دچار یأس و تردید می‎شود...اگر بخواهیم درست صحنه‌ها را ببینیم و دچار خطا در محاسبه نشویم باید خود را با کتاب خدا تنظیم کنیم.

بار اصلی این طرح بزرگ هم با انبیا و اولیا است و دیگران به تبع انبیا اگر همراه شوند آنها هم به وادی بلا وارد می‎شوند...» او بعد از آن هم به امام رضا به عنوان تغییردهنده جغرافیای دنیای اسلام اشاره می‎کند و می‎گوید:«در دوران خیلی دشوار بنی‌عباس یعنی دوران هارون و مامون، حضرت با هجرت عظیمش جغرافیای دنیای اسلام و جهان را تغییر دادند و یک وادی امن برای پیروان مکتب اهل بیت ایجاد کردند و از اینجا آرام آرام دولت شکل گرفت که آن هم دولت صفویه است که تا الان ادامه پیدا کرده است و تا به اینجا رسید...» او در همین بخش دولت صفویه را به عنوان دولت اسلامی در جایگاهش گشایش الهی عنوان کرده است و پس از آن در ادامه توضیح می‎دهد:«طرح خدا طرح بزرگی است باید با این طرح مأنوس باشیم تا از دل سختی‌ها بیرون بیاییم اما از این طرح بزرگ وعده قطعی الهی این است که پیروزی با جبهه انبیا است.»

در ادامه بحث او از خطای محاسباتی صحبت می‎کند و مستند به آیات سوره عنکبوت چنین تفسیر می‎کند:«یک خطای محاسباتی که ممکن است دچارش شویم این است که... مردم دچار این خطا و اشتباه شده‌اند که فکر می‌کنند وادی ایمان وادی حرف و گفت‌وگو و...است؛ اینگونه نیست وادی فتنه است و از دل امتحانات سخت باید عبور کنیم.»

براساس همین سخنان آنچه به عنوان جنگ و درگیری برای ما رخ می‌دهد سنت الهی است و چون ما حق هستیم این ابتلائات رخ می‎دهد و باید در آن بمانیم. میرباقری در ادامه می‌گوید:«خدا چنین صحنه‌هایی را پیش می‎آورد و احیاناً دست دشمن را باز می‌گذارد و آنها هم ضرباتی به جبهه حق می‌زنند...پس این خطای در محاسبه نباشد که چون مومنیم، باید پیروزی ظاهری باشد و در آن سو هم چون پیروزی ظاهری حاصل شود مفهومش این نیست که طرح شیطان پیروز شده است گاهی خدا چنان دستگاه شیطان را همراهی می‌کند که خیال می‌کنند طرح خدا شکست خورد.

خداوند می‌فرماید گاهی کار را برای امت‌های قبلی چنان دشوار می‌کردیم که همه متزلزل می‌شدند و انبیا و جمع اندکی می‌ماندند انبیا هم صدایشان درمی‌آمد. به اینجا که رسید در قرب نصرت الهی هستید.» به عبارتی بر اساس این سخنان خداوند دشواری را برای مومن در نظر گرفته است و از پس این سخنان نوعی طلب ریاضت و سختی را برای مسلمانان به عنوان راه پیروزی حق عنوان کرده است.

البته در ادامه مجری برنامه سوال مناسبی می‌کند که آیا سخنان شما «تحمل سختی را توجیه نمی‌کند؟ همان که مارکس می‌گفت که دین افیون ملت‌هاست.» مجری برنامه پس از آن به کشته شدن «۴۲ هزار نفردر جنگ فلسطین و اسرائیل» اشاره می‎کند و میرباقری بدون آنکه به سختی‌ای که مردم این مناطق متحمل می‎شوند اشاره و تاکید می‌کند:«اصلاً بیشتر از اینها هم کشته شود؛ نصف عالم کشته شوند.»

البته او برای تایید سخنش به جمله‌ای از امام خمینی اشاره می‌کند و می‎گوید:«امام خمینی می‌فرمودند: گیرم که ابرقدرت‌ها همه ما بسیجی‌های اسلام را به دار بکشد و همه زنان ما را هم به اسارت بگیرند؛ برای رسیدن به مقصد می‌ارزد.»

کوتاه سخن درباره این بخش از سخنان میرباقری و این سخن امام خمینی در صورت سندیت داشتن آن باید دید چه وقت و چرا به آن اشاره کردند. به‌ویژه آنکه ایشان در جایگاه رهبر انقلاب همواره نگران مردم و سختی‌ای که بر مردم واقع می‎شد بودند و وقتی از انقلاب اسلامی سخن می‌گفتند به انقلاب «حامی مستضعفان جهان» و در راستای بهبود زندگی آنها اشاره داشتند نه صرفاً انقلابی که بخواهد با همه دنیا بجنگد و صرف ابتلا بودن آن بر استمرار سختی بر مردم ایران و مسلمانان تاکید کنند.

مصداقش هم پذیرش قطعنامه پایان جنگ ایران و عراق است که اگرهم نظر با میرباقری بود احتمالاً هنوز برای سخت‌تر شدن ابتلا و نزدیکتر شدن به وعده الهی همچنان آشوب جنگ از سر مردم برداشته نمی‎شد.

از اینجا به بعد موضع از بلا و ابتلا گذشته و مهمان برنامه به موضوعات روز می‎پردازد؛ سخنانی که بیش از هر چیز ضدتوسعه، علم و در راستای بقای جنگ است. وی در این بخش از گفت‌وگو تصریح می‎کند:«اقتصاددانان ما حرف‌های علمی خوبی می‌زنند اما این عبور از وضعیت اقتصادی محاصره جز با کریدورهای جدید و جز با شکل‌گیری جغرافیای جدید و اتحاد منطقه جدید ممکن نیست (با سخنان علمی محقق نمی‎شود).» او معتقد است:«اینکه اقتصاد اروپا اقتصاد برتر بوده است دلیلش این است که نیاز داشتند این سه کشور مذکور ثروت هند تا هلند را به سمت خودشان بکشند.»

او در ادامه به موضوع ارتباط با کشورهای غربی اشاره می‎کند و با آن نظریه توطئه مطرح کرده، چنین ادامه می‎دهد:«ما می‌خواهیم با پیوستن به آنها ثروتمند شویم؟ ما هم احتیاج به تغییر جغرافیای سیاسی و کریدورهای جدید داریم. باید عزیزان ما در این تراز فکر کنند. حرف‌های خوب زیاد می‌زنند اما راه‌حل‌هایشان خرد است و جواب این طرح و بازی بزرگی که آنها از دو قرن قبل در کشور ما راه انداختند نیست.» و برای تایید سخنانش مستمسک سخنان رهبری می‎شود که گفتند: «ما باید از افغانستان تا یمن، از ایران تا فلسطین متحد شویم.» و در این بین از «اقتصاد خاص و جغرافیای سیاسی خاص» می‎گوید.

میرباقری بعد از آن به موضوع جنگ نرم و سخت که برخوردش در همین جنگ اخیر و جبهه مقاومت است اشاره دارد و می‎گوید:«مسیر مسیر خداست. این مسیر حرکت از دل درگیری می‌گذرد وعده پیروزی قطعی است و نشانه‌های راه فراوان است و این مسیر ابتلا است چون رسیدن به خدا جز از دل ابتلا ممکن نیست.» که در واکنش به این سخنان و سخنانی که از ادامه جنگ و ضرورت جنگ سخن گفته است؛ مجری چنین سوالی می‎پرسد:«جامعه آمادگی این طرح و ابتلا را دارد؟» و او جواب می‎دهد «اگر خواص آماده باشند» و مجری به جنگ با صدام و آمادگی دهه ۶۰ اشاره می‎کند؛ که میرباقری بدون توجه به آسیب‌های جنگ به مردم و خساراتی که بر زندگی آنها وارد می‎شود، پاسخ می‎دهد:«آمادگی پیدا خواهد شد.»

میرباقری در این سخنان برای ایران نسخه‌ای هم می‎پیچد که نشان از نگاه ضدتوسعه او و همفکرانش که احتمالاً خط و مشی بنیادگرایی و قرائت آنها از دین، چنین رویکردی را حاصل می‎آورد؛ او می‎گوید:«ما دو طرح بیشتر برای ایران نداریم؛ ۱-الگوی توسعه بر مدار اقتصاد جهانی و نظم کنونی. ۲- الگوی پیشرفت اسلامی بر مدارنظم آینده و مداخله در نظم آینده. طرح پیروز دومی است و اولی قطعاً شکست خورده است...در آن آینده اگر بخواهیم حرکت کنیم ایران متحد هیچ جایی ندارد.» میرباقری برای هموارسازی این راه خود را در زمره خواص گرفته و می‌گوید:«اول خودمان باید هوشیار شویم و خودمان متذکر به ایام‌الله شویم و خودمان با طرح خدا راه بیفتیم و بعد آنها که می‌خواهند در این طرح بایستند باید متذکر بقیه شوند. آنکه مومن به موسی نیست که در ایام‌الله او قرار نمی‌گیرد و دنبال فتوحات فرعون‌ها است.»

او به آینده سخت‌تر برای رسیدن به وعده الهی اشاره می‎کند و تاکید دارد:«هر چه به دوره فتح اصلی نزدیک می‌شویم سطح درگیری تشدید پیدا می‌کند؛ ما بخواهیم یا نخواهیم.» و در واکنش به اینکه این سخنان مردم را می‎ترساند، می‌گوید:«بحث ترساندن نیست بحث واقعیت‌های عالم است. ما اگر در خواب غفلت باشیم ما را دور می‌زنند و حذف می‌کنند... خیال نکنید اگر با دشمن کنار آمدید هزینه ندارد.» سخنان او هم در این گفت‌وگو و هم در سخنانش طی همه این سال‌ها نشان از رویکردی ضدصلح، ضدتوسعه و البته بی‌تفاوت به خواست مردم و رفاه و آرامش آنها دارد. نوع نگاه و دیدگاهی که البته ریشه در تاریخ دارد اما هرازگاهی از سوی چهره‌ای تئوریزه می‎شود که به نظر می‎آید این بار میرباقری درتلاش است به تئوری‌پرداز آن بدل شود؛ تئوریسین «جنگ و ضد توسعه».