استعدادهايي كه پشت سد سهميهها ميمانند
حالا ديگر سهميههاي كنكور صداي مسوولان را هم در آورده. همين چند روز پيش بود كه وزير بهداشت و درمان به اين مساله اذعان كرد و گفت كه سهميه پزشكي بسيار زياد است.
حالا ديگر سهميههاي كنكور صداي مسوولان را هم در آورده. همين چند روز پيش بود كه وزير بهداشت و درمان به اين مساله اذعان كرد و گفت كه سهميه پزشكي بسيار زياد است. شايد بيش از هر جاي ديگري در حوزه بهداشت و درمان سهميهاي كردن كنكور رخنه كرده و در حال حاضر اشتباهات پزشكي و تشخيصهاي اشتباه و ... نيز نتيجه همين سهميههاي بيرويه در كنكور پزشكي است. به هر حال بنا به گفته بسياري از كارشناسان در حوزههاي مختلف سهميه كنكور در واقع تضييع كردن حق ديگراني كه بدون هيچ پشتوانهاي تنها با تلاش و كوشش خود سعي در ادامه تحصيل دارند و درست وقتي قرار است از سد كنكور گذر كنند سد ديگري به نام سهميه بر سر راهشان سبز ميشود و در بسياري موارد آنها را از راه يافتن به رشتهاي كه دوست دارند و تمام سالهاي تحصيل براي رسيدن به آن برنامهريزي كردهاند باز ميدارد. در مورد سهميهها بارها و بارها اعتراضات بسياري مطرح شده اما متاسفانه هيچ رسيدگي دقيقي به اين مساله نشده و معلوم نيست تا چه زماني قرار است اين سهميهبندي در كنكور اعمال شود.
اين سهميهبندي نه تنها انگيزه جوانان را براي ادامه تحصيل تحت الشعاع قرار ميدهد كه باعث ميشود پايههاي علمي كشور نيز متزلزل شود. وقتي افراد بدون تلاش و تنها به واسطه سهميه ميتوانند رتبههاي بالاي كنكور را كسب كرده و وارد دانشگاه شوند قطعا تلاش زيادي هم براي يادگيري نخواهند كرد و تنها به گرفتن مدرك بسنده ميكنند اما اين مساله زماني ميتواند نتايج منفي خود را بيش از پيش بروز دهد كه فرد به واسطه همان سهميه و رابطه وارد بازار كار ميشود و قطعا در هر رشتهاي كه فعاليت كند و خدماتي كه ارايه دهد در سطح عالي نخواهد بود. در اين بين باز هم ضرر اين مساله به مردمي ميرسد كه اين خدمات را دريافت ميكنند مهم نيست اين فرد به عنوان يك پزشك در بيمارستان مشغول فعاليت شود و با تشخيص اشتباه جان بيماران را به خطر بيندازد يا به عنوان يك مهندس سازهاي غير مستحكم را ساخته و به مردم تحويل بدهد. حتي در مناسب مديريتي هم اين افراد نميتوانند كارايي مناسبي داشته باشند و ادامه اين روند به تمامي اركان كشور ضربه وارد خواهد كرد.
چندي پيش تقاضاي يكي از مدال آوران المپيك باعث شد تا مدتي در فضاي مجازي بحث بر سر سهميههايي كه براي ادامه تحصيل در دانشگاه داده ميشود بالا بگيرد. بر اساس قانون ورزشكاراني كه عناوين قهرماني كسب ميكنند ميتوانند بدون كنكور در رشته تربيتبدني در دانشگاهها ادامه تحصيل دهند اما خواست اين ورزشكار ادامه تحصيل در رشتهاي بود كه هيچ ارتباطي با فعاليتهاي ورزشي او نداشت. به همين خاطر عده قابل توجهي از جوانان با اين مساله اعتراض كردند. آنها معتقد بودند چنين تبعيضهايي انگيزههاي فردي را در افرادي كه هيچ امتياز ويژهاي ندارند از بين ميبرد و از سوي ديگر باعث ميشود تا سطح علمي كشور به دليل وجود همين سهميههاي بياساس به شكل قابل ملاحظهاي پايين بيايد.
سهميهها عامل ديگر نبود عدالت آموزشي
خسرو شاهمرادي، كارشناس آموزش در اين باره به تعادل ميگويد: متاسفانه سالهاست كه ديگر خبري از عدالت آموزشي در كشور ما نيست. همانطور كه مدارس به جايي براي كسب و كار آموزش و پرورش و افرادي سرمايهدار تبديل شدهاند. سهميهبندي در دانشگاهها و خريد و فروش صندليهاي رشتههاي مختلف هم يكي ديگر از معضلات حوزه آموزش در كشور ما است.
او ميافزايد: هيچ كدام از وزراي آموزش عالي در مورد حل معضل سهميهها زماني كه بر تصدي اين وزارتخانه تكيه زدند حرفي به ميان نياوردند. هر چند ما همين امروز هم شاهد آثار سوء سهميهبندي دانشگاه و رشتههاي كليدي هستيم. چه در حوزه بهداشت و درمان و چه در حوزه هاي مهندسي و فناوري و...
سهميه بايد در اختيار افراد تلاشگر قرار گيرد
اين كارشناس آموزش در ادامه اظهار ميدارد: مساله اينجاست كه اگر سهميه به افرادي كه واقعا تلاشگر هستند تعلق بگيرد چه بسا نتايج بسيار خوبي هم داشته باشد. در بسياري از كشورهاي ديگر هم براي افراد مختلف از جمله قهرمانان ورزشي و افرادي كه در جنگ حضور داشتهاند امتيازات ويژهاي قايل ميشوند. اما اين مساله دليل نميشود كه هر كسي با هر شرايطي و بدون در نظر گرفتن تواناييهاي فردي و تلاشگري جايگاهي را تصاحب كند كه بسياري از افراد حتي با تلاش فراوان هم موفق به دريافت آن نميشوند. او ميافزايد: لازم است در اعطاي برخي از امتيازات اجتماعي به افراد؛ اين نكته را مدنظر قرار داد كه اگر شخص امتيازگرفته احساس كند آن را براحتي به دست آورده به هيچ عنوان قدردان آن نخواهد بود و براحتي هم آن را از دست خواهد داد و بر همين اساس است كه كليه سازمانها و شركتها معمولا سعي ميكنند براي استخدام، افراد را از مراحل مختلفي همچون آزمون و مصاحبه بگذرانند. پس بدون در نظر گرفتن تواناييها و تلاشهاي شخصي افراد نبايد شرايط را به گونهاي فراهم كرد كه فرد قدردان موقعيتي كه در آن قرار ميگيرد نباشد.
تبعيض مثبت گامي موثر در آموزش
اما وجود سهميه براي ادامه تحصيل را با چه رويكردي ميشود بررسي كرد. در اين باره سعيد معدني جامعهشناس به خبرآنلاين ميگويد: ما در جامعهشناسي اصطلاحي داريم بهنام تبعيض مثبت، اگر چيزي در جهت تبعيض مثبت باشد براي جامعه مفيد است، مثلا مدتها قبل در ايالت متحده براي سياه پوستان سهميه خاصي براي رشتههاي پزشكي در نظر گرفته بودند، يعني اقشاري كه محروم بودند يا در جامعه طرد شده بودند را كمك ميكردند كه آنها هم بتوانند مانند بقيه جامعه تحصيل كنند، بنابراين سهميه درصورتي كه معنماي تبعيض مثبت داشته باشد ميتواند مفيد باشد. او بيان ميكند: مثلاً اوايل انقلاب مطرح كردند كه دانشآموزان با استعداد در مناطق روستايي و دورافتاده را نبايد با دانشآموزان شهرهاي بزرگ و پايتخت مقايسه كرد، بههمين خاطر طرح سهميهبندي منطقهاي مطرح شد كه تا حدودي فاصله ميان دانشآموزان در مناطق محروم با ساير مناطق را حفظ كرد، با اينكه ميدانستند اين طرح آسيبهايي دارد اما موارد مثبت آن به ضررهايي كه داشت ميارزيد.
معدني ادامه ميدهد: «اما بعد از جنگ تحميلي برخي سهميههاي ديگر مطرح شد، اوايل اين سهميهها ۱۰ درصد بود اما تا ۴۰ درصد و براي برخي موارد تا ۲۵ درصد هم پيش رفت، كه بهنظرم براي سالهاي بعد اين ميزان سهميهها كمي آسيب رسان شد.»
دانشجوي شايستهتر دانشگاه كوچكتر!
در تمام سالهاي گذشته منتقدان سهميه معتقدند كه اين قبيل سهميهها آسيبهايي براي دانشگاه، دانشجويان داراي سهميه و البته دانشجويان غيرسهميهاي دارد. اين جامعه شناس در اين باره نيز ميگويد: اينطور نيست كه همه افرادي كه سهميه دارند شايسته نيستند اما بههرصورت ممكن است با سهميه روي صندلياي نشسته باشند كه نبايد مينشستند. اگر گروهي كه با سهميه وارد دانشگاه ميشوند شايسته باشند و فارغالتحصيل باسواد شوند براي جامعه مفيدند، اما اگر با پايه تحصيلي ضعيف وارد دانشگاه شوند در كلاس درس ممكن است گوشهگير شوند، چراكه نميتوانند مطالب و درسها را درك كنند، اين گروه هم خودشان رنج ميبرند و هم سبب ميشوند كلاس درس افت تحصيلي پيدا كند، بههمين خاطر در يك روند كلي دانشگاه افت ميكند.
همانطوركه گفته شد علاوه بر دانشگاه و دانشجوهاي داراي سهميه قبولي برخي از دانشجويان ديگر هم در اين وضعيت ضرر ميكنند، معدني درباره اين مساله ميافزايد: اين وضعيت دو ضرر دارد، يك اينكه دانشجويان در جايگاه خودشان قرار نميگيرند، مثلاً دانشجويي كه شايستهتر است بهدليل وجود سهميه بهجاي دانشگاههاي رتبه الف و شهرهاي بزرگ در ديك دانشگاه كوچكتر و در شهر كوچكتر تحصيل ميكند، بهطور طبيعي اين دانشجوی با استعداد نميتواند از توانايي خودش بهره بگيرد. ضرر دوم اينكه اين افراد احساس تبعيض و سرخوردگي ميكنند، هميشه تا آخر عمر اعتقاد دارند كه اين جايگاهي كه الان هستند جايگاه آنها نيست، اين وضعيت به دانشجو حس بدي ميدهد و حتي نسبت به ديگران نوعي حس انتقام جويي پيش ميگيرد چراكه معتقد است حقش خورده شده است.
تبعات جبرانناپذير قبولي با سهميه در دانشگاه
اين جامعه شناس در پاسخ به سوالي در رابطه با رويكرد ديگر كشورها نسبت به چنين شرايطي چگونه است اظهار ميدارد: من قبلتر درباره ايثارگران در ساير ملل يك بررسي انجام دادم، مثلاً در ايالت متحده براي افرادي كه در جنگ بودند خدماتي ارايه ميكردند، اما بهجاي دادن سهميه قبولي در دانشگاهها براي آنها كلاسهاي آموزشي يا تقويتي رايگان در نظر ميگرفتند، بنابراين اين افراد را تقويت ميكردند و در آزمون ورودي دانشگاه هيچ سهميهاي وجو نداشت، لذا اين گروه در آزمونها با ساير افراد موقعيت برابري داشتند. اشتباهي كه ما در ايران انجام شد اين بود كه براي برخي گروهها از كنكور سهميه اختصاص داديم.
او ادامه ميدهد: بهنظرم بايد نفع عمومي جامعه از نفع شخصي افراد مهمتر باشد، بايستي براي جامعه فكري كرد، اگر واقعا استثنايي وجود دارد شايد براي اين استثنا بشود سهميهاي در نظر گرفت اما اينكه ورود به دانشگاه با سهميه تبديل به اپيدمي شود تبعات جبرانناپذيري داشته و دارد.