ترس و طمع، ريشه اصلي شكستها در بازارسرمايه
عوامل زيادي در بياعتمادي بازار سرمايه تاثيرگذار بوده است. اكنون بازار دچار ترس و بياعتمادي عميقي است و برگرداندن اعتماد به بازار سرمايه موضوعي نيست كه به راحتي اتفاق بيفتد. گرچه برخي حمايتها ميتواند بازار را در مدت زمان كوتاه مثبت كند، ولي ادامهدار نيست، زيرا به مدت ۳ سال است كه سهامداران برداشتشان از بازار اين است كه اگر ۱۰ درصد بازار در سود باشد يعني اين ايدهآل است و بايد با سود خارج شوند و اين مورد باعث ميشود كه بازار بااينكه اصلاح ميشود ولي نتواند وارد رشد مناسب شود و همه اين موارد به خاطر بياعتمادي است كه در دل سهامداران وجود دارد و نگاه سهامدار بلندمدت نيست و اين ترس مدام، آنها را به سمت فروش با درصد كم بازدهي ميبرد.
عوامل زيادي در بياعتمادي بازار سرمايه تاثيرگذار بوده است. اكنون بازار دچار ترس و بياعتمادي عميقي است و برگرداندن اعتماد به بازار سرمايه موضوعي نيست كه به راحتي اتفاق بيفتد. گرچه برخي حمايتها ميتواند بازار را در مدت زمان كوتاه مثبت كند، ولي ادامهدار نيست، زيرا به مدت ۳ سال است كه سهامداران برداشتشان از بازار اين است كه اگر ۱۰ درصد بازار در سود باشد يعني اين ايدهآل است و بايد با سود خارج شوند و اين مورد باعث ميشود كه بازار بااينكه اصلاح ميشود ولي نتواند وارد رشد مناسب شود و همه اين موارد به خاطر بياعتمادي است كه در دل سهامداران وجود دارد و نگاه سهامدار بلندمدت نيست و اين ترس مدام، آنها را به سمت فروش با درصد كم بازدهي ميبرد. در نتيجه جلب اعتماد بايد با اصلاح ساختار زيادي اتفاق بيفتد. از جمله، توجه به روند بازار و وجود يك برنامه مدون و مشخص براي بازار كه بايد اصلاح شود. همچنين دستورات و تصميمات بيپايه و اساسي كه يك شبه گرفته ميشود و تاثير عميقي بر بازار دارد بايد كنترل شود. برنامه مشخصي براي مديريت و عملكرد صندوق تثبيت بازار بايد وجود داشته باشد، عمليات بازارگرداني بايد كمي اصلاح شود و عمق بيشتري پيدا كند. براي عرضه اوليه و پذيرش شركتها بايد يك دستورالعمل اصلاح شده مناسب وجود داشته باشد تا هر شركتي با هر شرايطي به راحتي نتواند پذيرش و درج نماد شود.
تصميمگيري در خصوص نرخ بهره بانكي كه اثر بهشدت زيادي بر روي بازار دارد و شاهد تاثير شديد آن در چند ماه گذشته بوديم بايد با احتياط انجام شود. شكاف بين نرخ ارز نيما و بازار آزاد بايد كم شود زيرا رانت بسيار بزرگي ايجاد ميكند كه تماما از جيب سهامداران ميرود و اين مورد ميتواند يك پتانسيل قوي براي بازار محسوب شود كه سودآوري شركتها را بهشدت تحت تاثير قرار دهد. از زاويه ديگر، اصلاح فرمول نرخ خوراك و نرخ سود صنايع است كه با يك فرمول بلندمدت و غيرقابل تغيير بايد محاسبه شود تا آرامش را به اين صنايع برگرداند. شفافيت اطلاعاتي تا جايي كه امكان پذير است بايد افزايش پيدا كند. كسري بودجه دولت نبايد از سمت صنايع و شركتها تامين شود. ريسكهاي بازار بايد به موقع شناسايي شود و واكنش مناسب نسبت به آن ريسك بررسي و سنجيده شده باشد. در كل تصميمات معقول و به هنگامي در زمان وقوع بحران بايد گرفته شود. برنامه و منابع مالي مشخص براي حمايت از بازار سرمايه وجود داشته باشد. از برنامه بلندمدت دولت، بهبود روابط بينالمللي است كه بهشدت باعث شفاف شدن مسير سرمايهگذاري شده و باعث ميشود روند مثبت منطقي در اقتصاد و بازار سرمايه تداوم داشته باشد. احسان عسگري درخصوص اهميت بازارسرمايه به مدار اقتصادي گفت: بازارسرمايه يكي از مهمترين نهادهاي رشد و توسعه اقتصادي در دنيا است و خريد و فروش سهام شركتها، تامينمالي، عرضه انواع اوراق دولتي و خصوصي اين بازار را شكل ميدهد. او با بيان اينكه عمق بازارسرمايه كشورها متناسب با قدرت اقتصاد كشورها رشد ميكند، افزود: به عنوان مثال علاوهبر تمامي شركتهاي بزرگ، شركتهاي مهم ساير كشورها نيز در بورسهاي پيشرفته حضور دارند و بازارسرمايه فعاليت بينالمللي دارد. اين موضوع نشاندهنده نقش كليدي اين بازار در رشد و توسعه اقتصادي كشورهايي است كه داراي اقتصاد بزرگ و بازارهاي مالي پيشرفته هستند. عضو هياتمديره شركت مشاور سرمايهگذاري ترنج افزود: در كنار بازدهي مناسب سرمايهگذاري، مهمترين كاركرد اين بازار، تامينمالي و جذب منابع با هدف توسعه زيرساختهاي صنايع است. از طرف ديگر ساز و كار بورسها در دنيا به نحوي است كه مورد اعتماد فعالان اقتصادي قرار دارد. البته ممكن است در مقاطعي به اين اعتماد خدشه وارد شود، اما نحوه فعاليت اين بازار به گونهاي است كه با همه فراز و نشيبها، شفافترين نهاد اقتصادي محسوب ميشود. بنابراين بازارسرمايه ميتواند به عنوان يك بازوي قدرتمند در كنار بازار پول به توسعه اقتصادي و رشد توليد، كمك كند.احسان عسگري، در پاسخ به اين سوال كه با وجود مكانيزم شفاف و بازدهي مناسب سرمايهگذاري، دليل شكست افراد در اين بازار چيست؟ گفت: نخستين ريشه شكست سرمايهگذاران در همه بازارها از جمله بازارسرمايه، عدم مديريت شاخص ترس و طمع (Fear and Greed Index) است. بسياري از سرمايهگذاران در بازارسرمايه دچار ترس و طمع ميشوند و براساس همين ترس يا طمع در زمان نامناسب به خريد، فروش و نگهداري سهام اقدام ميكنند. اين موضوع ريشه اصلي شكستها در بازارسرمايه است.
او با اشاره به اينكه، تجزيه و تحليل رفتار مالي سرمايهگذاران نشان ميدهد عوامل فردي همچون نبود تخصص و آگاهي نسبت به كاركرد بازارسرمايه عامل شكست در فرآيند سرمايهگذاري بورسي، است، گفت: تخصيص وزن بيش از حد به اخبار، شايعات و سيگنالهاي غيرموثق، يكي ديگر از عوامل شكستهاي بورسي است و سرمايهگذاران تحت تاثيرات رواني اخبار و شايعات دچار سوگيري و زيان سنگين ميشوند؛ اما معمولا افراد حرفهاي يا افرادي كه از طريق مشاوران حرفهاي و قانوني در بازارسرمايه فعاليت ميكنند در بيشتر مقاطع حتي در زمان بازار نامتعادل، موفق هستند. فراموش نكنيم كه بازارسرمايه، هرچند گاهي زمانبر، اما هميشه خود را با شرايط تطبيق ميدهد. اين كارشناس بازارهاي مالي، در پاسخ به اين سوال كه بازارسرمايه ايران درحال حاضر با چه مشكلاتي روبرو است و چه اقدامي براي بهبود شرايط آن لازم است؟ گفت: طي سالهاي گذشته براي ضريب نفوذ بازارسرمايه كارهاي خوبي انجام شد؛ هرچند كه بعضي از سرمايهگذاران تجربه تلخي از بورس دارند اما مشكل اصلي ماهيت يا عملكرد بازارسرمايه نيست؛ بلكه شرايط كلان اقتصادي و ريسكهاي خارج از بازار عامل اصلي فراز و فرود شاخص است.