فرشاد مومني در نشست «بررسي روند 65 ساله اشتغال در ايران» تاكيد كرد

لزوم تغيير ريل اقتصاد با انتخابات

۱۴۰۳/۰۳/۲۳ - ۲۳:۲۸:۵۹
کد خبر: ۳۱۴۵۲۲

 دكتر فرشاد مومني، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي با بيان اين مطلب اظهار كرد: آنها كه از طريق آزادسازي واردات جنون‌آميز فرصت‌هاي شغلي اين كشور را تقديم خارجي‌ها مي‌كنند و بعد فكر مي‌كنند حالا كه با بحران حاد اجتماعي روبه‌رو شديم بودجه نهادهاي موعظه‌گر را بالا ببريم تا هنجارها اصلاح شوند، نياز به آموزش دارند تا بفهمند يك سمت تمام ناهنجاري‌هاي اجتماعي در بحران اشتغال يا مشاغل كاذب يا مشاغل بي‌كيفيت است.

 دكتر فرشاد مومني، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي با بيان اين مطلب اظهار كرد: آنها كه از طريق آزادسازي واردات جنون‌آميز فرصت‌هاي شغلي اين كشور را تقديم خارجي‌ها مي‌كنند و بعد فكر مي‌كنند حالا كه با بحران حاد اجتماعي روبه‌رو شديم بودجه نهادهاي موعظه‌گر را بالا ببريم تا هنجارها اصلاح شوند، نياز به آموزش دارند تا بفهمند يك سمت تمام ناهنجاري‌هاي اجتماعي در بحران اشتغال يا مشاغل كاذب يا مشاغل بي‌كيفيت است.

 

تحولي رخ نخواهد داد اگر ...

به گزارش جماران، دكتر فرشاد مومني، استاد دانشگاه و رييس موسسه مطالعات دين و اقتصاد كه در نشست «بررسي روند 65 ساله اشتغال در ايران» در فرهنگستان علوم سخن مي‌گفت، اظهار كرد: اگر با انتخابات تغيير ريل بنيادي اتفاق نيفتد و دزدسالاري و فسادسالاري و بي‌بندوباري‌‌هاي ناشي از آن جاي خود را به تشويق فعاليت‌هاي مولد و دانايي‌محور ندهد، با جابه‌جايي احزاب در دولت‌ها تحولي رخ نخواهد داد، اين، آن چيزي است كه پس از ۳۵ سال تجربه در دوران منحوس تعديل ساختاري بايد نظام تصميم‌گيري‌هاي اساسي كشور متوجه شود.

 

اسم رمز غارتگري

وي با بيان اينكه وقتي اين تغيير ريل در دستور كار قرار گيرد، آن زمان نوبت به لوازم آن هم مي‌رسد، افزود: به نام بازارگرايي، مسير چپاول و غارت مردم فراهم شد تا جايي كه شرايط به گونه‌اي شده كه فرد عالم شرافتمند بايد از حريم اقتصاد بازار دفاع كند! اقتصاد بازار هم به عنوان يك تئوري، براي خود آبرو دارد، هر چند كه حساب و كتاب‌هايي دارد كه مختص ايران هم نيست. «داگلاس نورث»، اقتصاددان در كتاب «ساختار و دگرگوني در تاريخ اقتصادي» مي‌گويد: وقتي نهادها را رها مي‌كنيد و به اسم بازار آزاد، رهاسازي مي‌كنيد احاله به بازار اسم رمز غارتگري و مسلط كردن قانون جنگل است.

 اين اقتصاددان اضافه كرد: ما با سلطه كوته‌نگري مواجه هستيم، حكومتگران ما همين كه امروز را به فردا برسانند آن را موفقيت مي‌دانند! و با همين شيوه بحران‌ها را به تعويق مي‌اندازند و روي هم انباشته مي‌كنند تا به جاهايي مي‌رسد كه ديگر نمي‌شود ادامه داد.

مومني با بيان اينكه تفكر سطح توسعه مي‌گويد ساده‌نگري و سهل‌گيري بايد جاي خود را به پيچيده فكر كردن بدهد، اظهار كرد: متاسفانه تنها شوك به نرخ ارز و حامل‌هاي انرژي را بلدند! تصور مي‌كنند آنها را جهش بدهند به تبع آن همه‌ چيز درست مي‌شود، اما شاهد فاجعه‌هاي بزرگ انساني، اجتماعي و محيط زيستي هستيم.

 

منزلت اشتغال را نمي‌دانند

رييس موسسه مطالعات دين و اقتصاد با بيان اينكه متاسفانه نظام تصميم‌گيري‌هاي اساسي كشور منزلت اشتغال را نمي‌داند، گفت: اشتغال در حيات جمعي انسان‌ها، ۱۷ كاركرد دارد كه از اين ۱۷ كاركرد تنها ۳ كاركرد جنبه اقتصادي دارد. ابعاد اهميت اجتماعي، سياسي و امنيت ملي اشتغال به مراتب بالاتر از وجه اقتصادي آن است. بنابراين آنها كه از طريق آزادسازي واردات جنون‌آميز فرصت‌هاي شغلي اين كشور را تقديم خارجي‌ها مي‌كنند و بعد فكر مي‌كنند حالا كه با بحران حاد اجتماعي روبه‌رو شديم بودجه نهادهاي موعظه‌گر را بالا ببريم تا هنجارها اصلاح شوند، نياز به آموزش دارند تا بفهمند يك سمت تمام ناهنجاري‌هاي اجتماعي در بحران اشتغال يا مشاغل كاذب يا مشاغل بي‌كيفيت است.

 

ارتباط نوع اشتغال

با «مرگ از سر نااميدي» چيست؟!

مومني اضافه كرد: نويسندگان كتاب «مرگ‌هاي بر اثر نااميدي» كه در امريكا منتشر شده و من بر ترجمه آن مقدمه‌اي نوشته‌ام، نشان داده‌اند كه اهميت كيفيت اشتغال، از اندازه اشتغال هم بيشتر است. حتي در امريكا كه بيش از ۱۵۰ سال است كه از مرحله توليد انبوه عبور كرده، وقتي كوچك‌ترين تزلزلي در مشاغل صنعت كارخانه‌اي پديدار شده و مشاغل خدماتي رشد پيدا كردند، فاجعه‌هاي بزرگ اتفاق افتاده كه يكي از آنها را «مرگ از سر نااميدي» نام نهاده‌اند. يعني مرگ بر اثر افراط در اعتياد به مواد مخدر، ناشي از افراط در مصرف مشروبات الكلي و خودكشي. اگر حساب و كتابي در كار باشد آيا نظام تصميم‌گيري‌هاي اساسي كشور ما تا اين ميزان جربزه دارد كه نظام كارشناسي كشور را مامور كند تا راجع به مرگ‌هايي از اين سه گونه گزارشي در ايران منتشر كند؟!

 

جايگزين «مرگ‌ها از سرنااميدي» در ايران

به گفته اين عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي، مساله حياتي‌تر اين است كه آنها كه در ايران دچار چنين مرگ‌هايي نمي‌شوند، از فرط سرخوردگي نسبت به آينده‌شان ترجيح مي‌دهند ايران را ترك كنند. يعني ما مسائلي اضافه‌تر از آنها هم داريم كه اصلا به بحث گذاشته نمي‌شود و بعد در چارچوب سفله‌گزيني مقامات مسوول بي‌كيفيتي پيدا مي‌شوند كه در مصاحبه‌هاي‌شان مي‌گويند ما اصلا از خروج سرمايه‌هاي انساني در اين ابعاد نگران نيستيم!  وي تاكيد كرد: قويا بر اين باور هستم كه كشور ما نياز دارد حكومتگران‌شان بفهمند كه اين همه بحران‌هاي اجتماعي كه گوشه كوچكي از آن را در گزارش سه جلدي سال ۹۵ وزارت كشور مي‌بينيم كه مي‌گويد احساس تعلق به كشور، احساس اعتماد به حكومت و غير از خويشاوندان و بستگان در ايران تقريبا در حال نزديك شدن به صفر است، بازتاب اين است كه سوداگرپروري، دلال‌پروري و رباخوارپروري را به كار شرافتمندانه مولد در قاعده‌گذاري‌ها ترجيح داده‌اند.

 

نابودي ده‌ها هزار شغل

به ازاي يك ميليارد دلار واردات

مومني گفت: اسنادي داريم كه در بعضي از سال‌ها در ايران تحت عنوان آزادسازي واردات فقط ۳۰ ميليارد دلار در يك‌سال واردات كالاهاي قابل توليد در كشور انجام شده است. بعد مطالعاتي وجود دارد كه مي‌گويد در ايران به ازاي هر يك ميليارد دلار واردات كالاهاي قابل توليد در كشور بين ۲۵ تا ۱۰۰ هزار فرصت شغلي از بين مي‌رود. ما به ‌شدت نيازمنديم دولتي‌ها و مجلسي‌ها و به ويژه سران قوا، راجع به ابعاد اهميت اشتغال و پايه نظري اشتغال با كيفيت در يك ساخت توسعه نيافته رانتي بسيار آموزش ببينند.

وي تاكيد كرد: اين مساله به امنيت ملي ما هم گره مي‌خورد. ماجراي اتكا به خام‌فروشي به‌طور كلي يعني بلاتكليفي و دايما در حال بي‌ثباتي بودن. وقتي به نفت و مشتقاتش به صورت خام‌فروشانه وابسته مي‌شويم بايد بدانيم طي ۵۰ سال گذشته نوسانات قيمت نفت، به‌طور متوسط، دوبرابر كل مواد خامي است كه در دنيا وجود دارد. يعني عزيزان بايد قباحت خاص خام‌فروشي را هم بدانند كه هم از طريق الگوي خاص واردات و هم از طريق الگوي خاص صادرات خام‌فروشانه‌اش، مشاغل ايران را به همان‌ها هديه مي‌كنند كه در تبليغات رسمي استكبار جهاني مي‌خوانندشان!

 

پاس گل به نظام سلطه

اين اقتصاددان گفت: تعارف ندارد و تصادفي هم نيست كه از ۱۳۸۵ به اين سو به صورت نظام‌وار به نظام سلطه از طريق سياستگذاري‌هاي اقتصادي پاس گل داده مي‌شود.  به گفته مومني، بدبختي ساختار قدرت در ايران (به شكل تاريخي) اين است كه نگرشش به منافع خودش هم نگرش كوتاه‌مدت است! آه و ناله‌هاي فراري‌هاي رژيم پهلوي را ببينيد كه چگونه زار مي‌زنند كه اگر مقداري بيشتر شعور به خرج مي‌داديم، باقي مي‌مانديم. اين مساله كم اهميتي نيست! متاسفانه مافياها، كارشناساني كه با نهايت مظلوميت، آخر و عاقبت اين سياست‌ها را گوشزد مي‌كنند را اپوزيسيون مي‌خوانند. حكومت ما بايد بفهمد اينها اپوزيسيون نيستند، بلكه خيرخواهند. اپوزيسيون واقعي آنها هستند كه با چاپلوسي و سفلگي اطراف شما مي‌آيند منافع‌شان را حداكثر و زير پاي‌تان را خالي مي‌كنند. اين مساله حياتي است كه بايد گوشزد شود.

وي افزود: نظام تصميم‌گيري‌‌هاي اساسي كشور حتي اگر تصور مي‌كند منافعش در رشد سوداگري، دلالي و رباخواري است بايد بداند اين منافع ناپايدار است و قابل دوام نيستند. متغير كنترلي مشاغل با كيفيت هم انگيزه سرمايه‌گذاري توليدي است، بايد در اين زمينه حساسيت ملي ايجاد كنيم تا اوضاع كشورمان رو به نجات و بهبود برود.