نوروز آمد؛ روزگار ما كي نو مي‌شود؟

۱۴۰۲/۱۲/۲۷ - ۲۳:۱۷:۴۳
کد خبر: ۳۰۹۰۳۲
نوروز آمد؛ روزگار ما كي نو مي‌شود؟

نو شدن روزگار كه به گذر زمان نيست. مي‌شود سال تازه شود اما روزگار سياه‌بخت بماند. مي‌شود صحرا به گل و سبزه آراسته گردد، اما رخسار يك جامعه همچنان زردتر از هميشه بماند. مي‌شود به قول منوچهر آتشي، شاعر پر آوازه جنوب «بهار آيد و پيرهن بيشه نو شود...»

سجاد بهزادي

نو شدن روزگار كه به گذر زمان نيست. مي‌شود سال تازه شود اما روزگار سياه‌بخت بماند. مي‌شود صحرا به گل و سبزه آراسته گردد، اما رخسار يك جامعه همچنان زردتر از هميشه بماند. مي‌شود به قول منوچهر آتشي، شاعر پر آوازه جنوب «بهار آيد و پيرهن بيشه نو شود...» اما به خاطر فقر، جامعه در صف طولاني لقمه‌اي گوشت و نان باشد. با اين اوصاف پس روز ما كي نو مي‌شود و نوروز واقعي براي جامعه كي پديدار مي‌شود؟ نوروز آغاز رستاخيز طبيعت است؛ نوروز اميد دوباره زيستن است و جامعه مي‌خواهد هم گام با طبيعت روزگار خود را نو كند و بر سر يك سفره بنشيند. اما فاصله طبقاتي در جامعه ايران در سالي كه گذشته بيشتر و بيشتر شد. طبقه متوسط نحيف‌تر شد و سفره‌ها براي عده اندكي رنگين‌تر و براي بيشتر جامعه تهي‌تر گشت.  كاش در سال جديد همه سر يك سفره مي‌نشستيم و سبك زندگي فردي و جمعي همه ايرانيان تغيير مي‌كرد. «حول حالنا» براي عموم جامعه معنا و مفهوم پيدا مي‌كرد و همه ما به «احسن الحال» مي‌رسيديم. در سالي كه گذشت تلاش كرديم شرافتمندانه زندگي كنيم اما هزينه‌هاي زيست شرافتمندانه بسيار بالا بود. گاهي افتاديم و دوباره بلند شديم. گاهي نااميد شديم و حضورمان در ميدان به حداقل رسيد. اما حالا نوروز مي‌گويد بايد همچنان اميد داشت. نوروز مي‌گويد اندوه و غم براي هيچ ملتي مدام نيست و بايد انديشه‌اي نو درانداخت. حتي افغانستان ديگر كشور پارسي‌زبان و همسايه كه نوروز آن سامان نيز در چنبره طالبان گرفتار شده و گزارش «جهاني شادي» به تازگي اعلام كرده است در فهرست شادترين كشورهاي جهان در سال ۲۰۲۳، جايگاه آخر را به خود اختصاص داده است «بايد همچنان اميدوار باشد و براي پايان دادن به غم واندوه مبارزه كند. نبايد تنها نشست تا همه ‌چيز تمام شود.»  نوروز مي‌گويد بايد اميدوار بود و اميد تنها يك خواب و خيال نيست. اميد يعني مبارزه براي تغيير و تلاش براي ديدن دوباره بهار. نوروز يعني در عين سختي، «روزنه‌اي» بايد گشود. پيشينيان را يادتان هست؟ زندگي‌هاي فقرآلودي كه در موسم نوروز، حال و هواي ديگري پيدا مي‌كرد. سفره‌ها خالي بود اما مادر بزرگ تلاش مي‌كرد با رنگينك‌ها و نان‌هاي شيرين شده‌اش، آن را متفاوت كند وهمه را دور هم بنشاند و زندگي را از بي‌معنايي بيرون بياورد و لبخندي به لب‌ها هديه بدهد. مي‌دانم كه تن جامعه زخمي است و ديگر نمي‌توان با صداي بلند خنديد و پايكوبي كرد و  دغدغه‌اي براي حال و آينده نداشت؛ اما نوروز آمده است و به احترام پيام نوروز بايد تلاش براي دگرگوني را از نو آغاز كرد و در برابر زشتي‌ها و سختي‌ها از خود مقاومت نشان داد.  مي‌دانم كه حال خوش را نمي‌شود تزريق كرد؛ اما نبايد خاموش و نااميد ماند. نوروز در نااميدي و خاموشي ما بي‌معنا مي‌شود و افرادي هم سوداگرايانه همين را طلب مي‌كنند. نوروز طبيعت آمده است و بسياري در جامعه ايران گرفتار تنگي معيشت هستند. اما در طول تاريخ اين اولين‌ بار نيست كه چنين وضعيتي بر جامعه سنگيني مي‌كند و آخرين بار هم نخواهد بود. خوشا ملتي كه از نفش نيفتاد و تجلي بخش اميد و زندگي دوباره شد.  در آستانه سال نو دعا كنيم از خشكسالي، بي‌تدبيري و ناكارآمدي درآييم و به دنبال اين بهار، صحرا سرسبز شود، انبارهاي غله باز شود و انسدادهاي سياسي نيز برطرف شود. دعا كنيم صلح در جهان نيز فراگير شود.

ارسال نظر