استارت‌آپ‌ها چه زماني بايد شكست را بپذيرند؟

۱۴۰۲/۱۲/۲۰ - ۰۱:۳۲:۴۰
کد خبر: ۳۰۸۳۶۲

«ساختن چيزي كه كسي نمي‌خواهد» قصه‌اي است كه براي تعداد زيادي از استارت‌آپ‌هاي تازه‌كار تكرار مي‌شود. مديران شركت‌هاي استارت‌آپي، ناتواني استارت‌آپ‌‌هاي تازه‌كار در حل مساله را از دلايل توقف روند اجراي كار استارت‌آپي مي‌دانند و معتقدند بنيان‌گذاران استارت‌آپ‌ها علاوه بر نياز بازار، بايد زمان اعلام شكست را نيز بدانند و اگر موفق نشدند به سرعت از بازار خارج شوند.

«ساختن چيزي كه كسي نمي‌خواهد» قصه‌اي است كه براي تعداد زيادي از استارت‌آپ‌هاي تازه‌كار تكرار مي‌شود. مديران شركت‌هاي استارت‌آپي، ناتواني استارت‌آپ‌‌هاي تازه‌كار در حل مساله را از دلايل توقف روند اجراي كار استارت‌آپي مي‌دانند و معتقدند بنيان‌گذاران استارت‌آپ‌ها علاوه بر نياز بازار، بايد زمان اعلام شكست را نيز بدانند و اگر موفق نشدند به سرعت از بازار خارج شوند. به گزارش پيوست، ميزان شكست استارت‌آپ‌‌ها قطعاً بيشتر از موفقيت‌هاي آنهاست. آمارهاي CB Insights نشان مي‌دهد ۷۰ درصد از استارت‌آپ‌‌هاي حوزه فناوري شكست مي‌خورند. در دسته‌ شركت‌هاي ارايه‌دهنده‌ محصولات سخت‌افزاري، آمار نگران‌كننده‌تر است. در اين دسته شكست به ۹۷ درصد مي‌رسد. موضوعي كه حائز اهميت است فهميدن زمان توقف كار از سوي استارت‌آپ‌‌ تازه‌كار است. زمان طلايي كه موجب مي‌شود استارت‌آپ‌‌ تازه‌كار متوجه شود ادامه دادن راه، بيهوده است و بايد سرمايه‌گذاري‌اي را كه انجام داده براي اتلاف نكردن منابع مالي خود هرچه زودتر خارج كند. كيوان محيط مافي، مديرعامل يك استارت‌آپ درباره زمان توقف ايده‌اي كه يك استارت‌آپ‌ در حال اجرا كردنش است مي‌گويد: استارت‌آپ‌‌ها قبل از هرچيزي بايد در بازار كار، آن ايده را جست‌وجو كنند. ناتواني در حل مساله يا همان اختلاف بين ايده و نياز بازار مشكل بسيار جدي در بين تازه‌كارهاست. به عنوان مثال اگر ايده يك استارت‌آپ‌ در حوزه املاك باشد، بايد در وهله اول سازوكار بازار املاك را بررسي كنند تا بدانند آن ايده چطور مي‌تواند در آن بازار جا پيدا كند و فركانس آن اتفاق چقدر است. يوزر واقعي آن حوزه را بشناسد و در رفع مشكلات آن در دنياي خارج از ايده تلاش كند. اگر ايده‌اي كه استارت‌آپ‌ تازه‌كار پياده كرده است در جهت رفع نياز كاربر نباشد، آن ايده با شكست مواجه خواهد شد. او افزود: بسياري از استارت‌آپ‌‌ها براي شروع كار اعتبارسنجي طرح و تحقيق بازار را به‌درستي انجام نمي‌دهند، از اين رو نمي‌توانند نظر سرمايه‌گذار را جلب كند. مساله اصلي اين است كه استارت‌آپ‌، سهم از بازار مناسب را پيدا نمي‌كند و قاعدتاً به مرحله بعدي نمي‌رسد. حل مناقشات داخل تيم هم جزو مسائلي است كه بنيان‌گذار نمي‌داند در چه زماني بايد عضوگيري و مديريت كند. محيط‌مافي با اشاره به جلسه مديران عامل مستقر در كارخانه نوآوري و نتايج ارايه‌شده از حمايت ۶ مجموعه شتاب‌دهي از استارت‌آپ‌ درباره ضرورت حضور شتاب‌دهنده‌ها گفت: طبيعتاً سرمايه‌گذارهاي بزرگ به استارت‌آپ‌ تازه‌كار اعتماد نمي‌كنند اما مجموعه‌هاي شتاب‌دهنده مي‌توانند از كساني كه ايده دارند و اول راه هستند حمايت كنند. در راند اول از نظر سرمايه‌گذار اولين چيزي كه مورد توجه است مشخصات و نظارت شتاب‌دهنده روي استارت‌آپ‌ تازه‌كار است. در اين صورت سرمايه‌گذار مي‌تواند مطمئن باشد كه اصول اوليه در رابطه با ايده طي شده است. شتاب‌دهنده‌ها در بازاريابي آن ايده نقش حامي و حمايتگر را ايفا مي‌كنند اما بازاريابي كلي و پيدا كردن كاربر بر عهده خود استارت‌آپ‌ است. او درباره پرطرفدارترين و نتيجه‌بخش‌ترين ايده در ميان استارت‌آپ‌‌ها گفت: در زمانه فعلي در دنيا و ايران استارت‌آپ‌‌ها به سمت ايده‌هاي كسب‌وكاري «B2B» مي‌روند. هنوز شركت‌ها مشكلاتي دارند كه براي رفع آن به نرم‌افزار روي مي‌آورند. از اين رو بيشترين خروجي‌هاي موفق را استارت‌آپ‌هاي «B2B» به دست آورده‌اند.

 

استارت‌آپ‌ها چيزي بسازند كه

بقيه بخواهند

سهيل عباسي، معاون نوآوري و كارآفريني يك استارت‌آپ درباره عوامل شكست استارت‌آپ‌هاي تازه‌كار گفت: يكي از مهم‌ترين دلايل شكست استارت‌آپ‌هاي تازه‌كار «ساختن چيزي است كه كسي نمي‌خواهد». اين قصه‌اي است كه براي تعداد زيادي از استارت‌آپ‌هاي تازه‌كار تكرار مي‌شود. البته اين مورد را با اين پيش‌فرض مي‌گويم كه تيم‌هاي تازه‌كار توانسته باشند تا عرضه محصول به بازار انسجام خود را حفظ كنند چرا كه بسياري از آنها به دلايلي مانند نبود تناسب ميان تيم و چشم‌انداز كسب‌وكار يا نبود مهارت‌هاي كار تيمي به اختلاف مي‌خورند و از هم گسسته مي‌شوند. او افزود: يكي از بهترين توصيه‌هايي كه مي‌توانم به استارت‌آپ‌هاي تازه‌كار ارايه كنم را در قالب يك مثال مطرح مي‌كنم. بياييد فكر كنيم استارت‌آپ‌ها مانند يك هواپيما هستند كه روي باند پرواز آرام‌آرام شروع به حركت كرده‌اند و هدف‌شان اين است كه در زمان مناسب از باند پرواز بلند شوند و اصطلاحاً تيك‌آف كنند. هر باند پروازي يك طول مشخصي دارد. مانند هر استارت‌آپي كه يك ميزان مشخصي از سرمايه و انرژي و شوق براي كارش دارد. اگر يك هواپيما در حركت خود به سرعت مناسب نرسد نخواهد توانست در زمان مناسب تيك‌آف كند و به انتهاي باند مي‌رسد در اصل منابع استارت‌آپ تمام مي‌شود و نتوانسته است به‌درستي پرواز كند يا وارد بازار شود. توصيه مهم به استارت‌آپ‌هاي تازه‌كار اين است كه مساله درست را انتخاب كنند، يعني مساله‌اي كه به اندازه كافي مخاطب داشته باشد و بر اساس آن، راه‌حل مناسب ارايه دهند. سپس يك MVP بسازند و به‌طور مداوم تناسب نمونه‌هاي اوليه محصول خود را با بازار هدف‌شان بسنجند. هر زمان كه داده‌هاي بازار به آنها نشان داد اين تناسب به دست نمي‌آيد يا حركت در اين مسير با موانع غيرقابل حل برخورد كرده است، بهتر است يك شكست كوچك را بپذيرند و قبل از پايان منابع، اصطلاحاً Pivot كنند. چراكه شكست‌هاي كوچك و يافتن راه‌هاي جديد ناشي از آن، مي‌تواند پل پيروزي‌شان را بسازد.

ارسال نظر