رهبر انقلاب اسلامي:

تهران نماد شجاعت، دينداري و استقلال طلبي ملت ايران است

۱۴۰۲/۱۱/۱۱ - ۲۳:۳۱:۱۹
کد خبر: ۳۰۵۷۶۳
تهران نماد شجاعت، دينداري و استقلال طلبي ملت ايران است

رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به شجاعت، غيرت، دينداري، استقلال‌طلبي و دشمن‌ستيزي ملت ايران تاكيد كردند: همه اين خصوصيات در تهران قابل مشاهده است و مردم تهران حداقل از يك قرن و نيم اخير در همه مبارزات سياسي بر ضد ظلم و استبداد و استعمار، پيشرو بوده‌اند.

رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به شجاعت، غيرت، دينداري، استقلال‌طلبي و دشمن‌ستيزي ملت ايران تاكيد كردند: همه اين خصوصيات در تهران قابل مشاهده است و مردم تهران حداقل از يك قرن و نيم اخير در همه مبارزات سياسي بر ضد ظلم و استبداد و استعمار، پيشرو بوده‌اند.
متن كامل بيانات حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي كنگره ملي بزرگداشت ۲۴ هزار شهيد تهران كه در تاريخ ۳ بهمن ۱۴۰۲ برگزار شده بود، صبح روز (چهارشنبه) در محل برگزاري اين همايش در تهران منتشر شد.
«بسم‌الله الرّحمن الرّحيم (۱) 
و الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا و نبينا ابي‌القاسم المصطفي محمّد و علي‌الله الاطيبين الاطهرين المنتجبين سيما بقيه‌الله في الارضين.
خوشامد عرض مي‌كنم به همه برادران و خواهران عزيز. تبريك عرض مي‌كنم ولادت مولاي متّقيان (عليه الصّلاه و السّلام) و ولادت حضرت جوادالائمّه (عليه‌السّلام) را، و تعظيم و تمجيد مي‌كنيم در برابر ارواح طيبه شهيدان و خانواده‌هاي مكرّم آنها، و همچنين تشكر مي‌كنيم از دست‌اندركاران اين بزرگداشت و اين يادبود بزرگ. بنده اين نمايشگاهي را كه اينجا دوستان ترتيب دادند، ديدم؛ كارهايي كه انجام گرفته كارهاي خوبي است و آن نكاتي هم كه اين برادر عزيزمان درباره تهران و درباره شهداي تهران و خانواده‌هاي شهداي تهران بيان كردند، مطالب كاملاً درست و متقني است. بنده هم چند كلمه درباره تهران عرض مي‌كنم، يك مطلب هم درباره شهيدان.
در مورد تهران، كمتر صحبت شده. درباره شهرهاي مختلف كشور، به مناسبت‌هاي مختلف، بنده يا ديگران صحبت كرده‌ايم؛ درباره تهران، متأسّفانه كم صحبت شده، در حالي كه تهران را بايد نماد بسياري از خصوصيات ملّت ايران دانست؛ واقعاً اين‌جور است. از جمله خصوصياتي كه از ملّت ايران در قضاياي انقلاب و آنچه مربوط به انقلاب است آشكار شد، شجاعت ملّت ايران، غيرت ملّت ايران، دين‌داري ملّت ايران، استقلال‌طلبي ملّت ايران، دشمن‌ستيزي ملّت ايران و غير اينها است؛ به نظر من، نماد همه اين خصوصيات تهران است؛ يعني اگر بخواهيم اين خصوصيات را در يك جمعي به‌طور مشخّص و با سند مطالعه كنيم، تهران را بايد مطالعه كنيم؛ همه اين خصوصيات در اينجا جمع است.
حالا حوادث مربوط به انقلاب يك فصل مُشبعي(۲) است، من هم يك اشاره‌اي عرض خواهم كرد؛ لكن قبل از مسائل انقلاب و پيشامدهاي انقلاب، حدّاقل در اين ۱۵۰ سال اخير ــ قبلش هم همين‌جور است، لكن حالا من بيشترْ قضاياي همين يك قرن و نيم اخير را عرض مي‌كنم ــ وقتي مرور مي‌كنيم اين قضايا را، برجستگي مردم تهران را به‌روشني مي‌بينيم. مثلاً فرض بفرماييد قرارداد رويتر كه مرحوم حاج ملّا علي كني تهراني، جلودار مردم، جلوي اين قرارداد خائنانه را گرفتند. يا قضيه تنباكو و قرارداد خائنانه رژي ــ آن هم يك قرارداد خائنانه‌اي بود ــ كه در تهران، مرحوم ميرزا محمّدحسن آشتياني، ملّاي بزرگ و درجه يك تهران، به پيروي از ميرزاي شيرازي و [فتواي] تحريم ايشان، غوغايي راه انداختند؛ كاري كردند كه داخل خانواده شاه، كلفت‌ها و نوكرها قليان‌ها را شكستند، تحت تأثير فتواي [ميرزاي شيرازي]؛ يعني حضور مردم تهران پشت سر علما اين‌جوري بود. يا بعد از آنها، مساله مشروطيت؛ در قضيه مشروطيت، نقش مردم تهران غالباً گفته نمي‌شود؛ [تنها] همان قضيه پلوي سفارت و مانند اينها گفته مي‌شود، در حالي كه اينها مسائل بعدي بود؛ اصل مساله، مطالبه عدالتخانه بود كه مردم تهران در اين مسجدجامع و جاهاي ديگر جمع شدند، اجتماعات كردند و دنبال عدالتخانه بودند كه زحمت هم كشيدند، مشقّت هم كشيدند، كتك هم خوردند، لكن بعد بالاخره منتهي شد به مساله مشروطيت. بعد هم آنجايي كه مشروطيت داشت دچار انحراف مي‌شد ــ كه شد ــ قيام مرحوم شيخ فضل‌الله و مردم و رفتن در [حرم] حضرت عبدالعظيم و تحصّن در آنجا و مانند اينها، همه كار مردم تهران بود. تا قرارداد ننگين وثوق‌الدّوله، تا نهضت ملّي نفت در [سال] ۱۳۳۰ و تا پانزدهم خرداد و بعد از پانزدهم خرداد تا امروز، هر جا شما قضاياي مهمّي و مبارزات اساسي‌اي را در تاريخ ايران در اين ۱۵۰ سال تا امروز مشاهده مي‌كنيد، نمادش مردم تهرانند. يك جاهايي فقط تهران وارد شده است، يك جاهايي ديگران هم وارد شدند، [ولي] تهران پيشرو بوده است، پيشگام بوده است. اينها خيلي مهم است؛ شناسنامه يك شهر را اين‌جوري بايد تنظيم كرد؛ كارنامه يك شهر را اين‌جور بايد فهميد و ديد.
اغلب اين قضايايي كه عرض كرديم، مربوط به قبل از انقلاب اسلامي است. در قضاياي انقلاب اسلامي، البتّه شهرهاي مختلف نقش‌آفريني‌هاي مهمّي كردند ــ مثل قم، مثل تبريز، مثل اصفهان، مثل مشهد ــ لكن اوّلاً در همه اين قضايا تهران جزو پيشگامان بود، بعد هم در آن نقطه تعيين‌كننده، يعني سال ۵۷ كه نهضت تبديل شد به انقلاب، اينجا ديگر هرچه بود تهران بود و الهام‌بخش همه كشور مردم تهران بودند. در سال ۵۷، شما نماز عيد [فطر] قيطريه را در نظر بگيريد كه با تدبير مرحوم شهيد بهشتي و مانند او، آن نماز عيد راه افتاد ــ و شهيد مفتّح امام جماعت اين نماز بود ــ كه انعكاسش در كشور انعكاس عظيمي بود؛ يعني ما مشهد بوديم، قضاياي تهران منعكس مي‌شد و هر قضيه‌اي كه منعكس مي‌شد، يك غوغايي در مناطق گوناگون ديگر به وجود مي‌آورد؛ پيشقدمي تهران اين‌جوري بود. نماز عيد فطر قيطريه، حماسه هفدهم شهريور در ميدان شهدا، راهپيمايي تاسوعا، راهپيمايي عاشورا؛ اين راهپيمايي‌ها در جاهاي ديگر هم انجام گرفت، امّا اين را از تهران هدايت مي‌كردند؛ از تهران با خود ما در مشهد تماس گرفتند و گفتند كه تاسوعا راهپيمايي است، عاشورا راهپيمايي است، آن‌وقت ما آنجا در مشهد آن سازماندهي را ترتيب داديم؛ [لذا] تهران پيشگام بود.
در همه اين قضايا، در همان ۱۵۰ سال كه گفتم و همچنين در قضاياي سال ۵۷، جلوي جمعيت هم علماي دين بودند؛ از امثال حاج ملّا علي كني كه اسم آوردم و مرحوم ميرزا محمّدحسن آشتياني و آشيخ فضل‌الله نوري و مانند اينها، تا شهيد بهشتي و شهيد باهنر و شهيد مفتّح و شهيد مطهّري؛ علما جلو بودند و انبوه اقشار مختلف مردم ــ از همه جور ــ پشت سرشان در حال حركت. حتّي دانشگاه تهران؛ دانشگاه تهران محلّ تحصّن علما شد. ما رفتيم نشستيم بحث كرديم كه كجا تحصّن بكنيم، چند جاي مختلف گفته شد، يك نفر گفت دانشگاه تهران؛ همه تصديق كردند، بلند شديم آمديم چند روز در دانشگاه تهران تحصّن كرديم، تا وقت آمدن امام (رضوان‌الله عليه)؛ يعني دانشگاه در خدمت همين حركت قرار گرفت، باز با مركزيت علما و پيشگامي علماي ديني.
نكته مهم در اينجا اين است كه اين كارها در تهران انجام گرفته، امّا تهران كجا است؟ تهران چيست؟ تهران همان شهري است كه بيشترين تلاش براي تغيير هويت ملّي و اسلامي در آن انجام گرفته. در دوره پهلوي‌ها ــ البتّه قبل از پهلوي‌ها هم بود كه من بعداً اشاره مي‌كنم ــ سعي شد كه تهران يك نسخه‌بدلي از شهرهاي اروپايي بشود، البتّه منهاي پيشرفت‌ها؛ از لحاظ رهاشدگي و لااُباليگري جنسي بگيريد، تا افزايش روزبه‌روز فروشگاه‌هاي مشروبات الكلي، تا وضع پوشش و آرايش زن و مرد، تا كاباره‌ها و كافه‌هاي آن‌چناني، تا مراكز جمعيتي فاسد و مفسدي مثل كاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مركز يك چنين فعّاليتهايي از سوي دستگاه‌ها بود. دستگاه‌ها اين كار را با جدّيت هدايت مي‌كردند و دنبال مي‌كردند كه اين كار انجام بگيرد و تهران را با اين چيزها متمايز كنند؛ اين تلاشي بود كه در تهران انجام مي‌گرفت و در هيچ شهر ديگري انجام نمي‌گرفت. حالا مثلاً در جشن هنر شيراز، يك كارهايي انجام گرفت، امّا يك مقطعي بود؛ در تهران، مستمرّاً اين كارها انجام مي‌گرفت، امّا آنچه آنها مي‌خواستند نشد. آنها مي‌خواستند هويت ديني را، هويت اسلامي را، هويت مذهبي را، هويت ملّي را از تهران بگيرند و [آن را] تبديل كنند به يك‌ چنين نسخه معيوب يا رونوشت غلطي از شهرهاي اروپايي، امّا آنچه آنها مي‌خواستند نشد. چطور نشد؟ بله، مظاهر غلط غربي در يك جاهايي در تهران رواج پيدا كرد ــ ما از نزديك ديده بوديم، وضع تهران را ميدانستيم ــ امّا متقابلاً كارهايي كه در جهت فكر اسلامي و معنوي و مذهبي در تهران انجام گرفت، در هيچ شهري از شهرهاي كشور انجام نگرفت؛ جريانِ فعّالِ مذهبي روشن‌بين و روشنفكر و داراي حرف نو، در تهران بيش از همه‌جاي كشور رواج پيدا كرد و پيشرفت پيدا كرد: مساجدِ آباد، روحانيتِ مبارز و روشنفكر، مجالس ديني پُرجمعيت ــ البتّه «پُرجمعيت» نسبت به آن روزها، نه نسبت به امروز كه جمعيت ده‌ها برابر بيشتر از آن وقتها در مجالس اجتماع مي‌كنند؛ امّا نسبت به آن روزها، مجالس تهران جزو پُرجمعيت‌ترين مجالس بود؛ هم مجالس عزاداري‌اش، هم مجالس گوناگون مذهبي‌اش ــ گفتارهاي مذهبي تحوّل‌آفرين در بخش‌هاي مختلف تهران؛ اسلام سياسي‌اي كه در سخنراني‌ها و در منابر گوناگون در تهران، در مساجد مختلف يا در هيات‌هاي مذهبي مختلف ترويج مي‌شد؛ نمودارهاي مذهبي‌اي كه براي جوانها جذّاب بود؛ در هياتهايي كه در خانه‌ها تشكيل مي‌شد ــ اين [مطلبي] كه عرض مي‌كنم، اطّلاعات نزديك من است كه به چشم خودم ديدم ــ در هيات‌هاي مذهبي خانه‌به‌خانه، جوان دانشگاهي شركت مي‌كرد؛ از كلاسش مي‌زد براي اينكه بتواند در اين هيات شركت بكند. يك چنين وضعيتي در تهران وجود داشت كه اين، درست نقطه مقابل آن وضعيتي بود كه دستگاه منحرف پهلوي‌ها مي‌خواستند در ايران و به خصوص در تهران كه پايتخت بود، به وجود بياورند.
لذا سال ۵۷، تهران الهام‌بخشِ ديگرِ شهرها شد؛ هم در راهپيمايي‌ها، هم در توليد شعارها. اين شعارهاي هماهنگي كه مي‌ديديد در همه‌جاي كشور پخش مي‌شود، از تهران الهام داده مي‌شد. اين تكبير روي پشت بام را تهراني‌ها ابتكار كردند و به جاهاي ديگر خبر دادند. بنده خودم در مشهد نشسته بودم، شب يكي از دوستان تهراني كه جزو مبارزين بود ــ خدا رحمتش كند ــ تلفن كرد گفت «بشنو»؛ تلفن را گرفت به سمت صدا، من ديدم صداي «الله اكبر» مي‌آيد؛ گفت [شما هم] «الله اكبر» بگوييد، بنده هم با بچّه‌هايمان ــ كوچك بودند ــ رفتيم بالاي پشت بام و شروع كرديم «الله اكبر» گفتن. اين چيزها از تهران منتشر مي‌شد در همه اطراف كشور. بعد از شروع نهضت هم تا پيروزي انقلاب همين‌جور بود؛ از مسائل پانزدهم خرداد، هفدهم شهريور، فتنه منافقين در سي‌ام خرداد سال ۶۰، نمازجمعه‌هاي تكان‌دهنده تهران، تا حركت‌هاي بسيجي، آن جمعيت صدهزارنفري ورزشگاه آزادي در سال ۶۵ و اجتماعات گوناگون تا امروز، مردم تهران انصافاً سنگ تمام گذاشته‌اند. بنابراين، يادبود شهداي تهران بايد همراه باشد با تدوين شناسنامه انقلابي تهران، مثل ديگر شهرها؛ يعني اين شناسنامه انقلابي تهران بايد براي جوانها روشن بشود. اغلب شماها كه اينجا هستيد اين حوادث را نديده‌ايد، ماها هم در تدوين اين حوادث كم‌كاري داشتيم، خيلي‌ها از آنچه اتّفاق افتاده خبر هم ندارند. اينها بايستي تبيين بشود. در كنار يادبود بلندقامتان شهيد ــ كه چهره‌هاي اينها مثل نور مي‌درخشد و روشن مي‌كند زندگي را و دل‌ها را ــ بايد ياد تلاش‌ها و فعّاليت‌هاي عموم مردم هم تبيين بشود و بيان بشود. حالا اين در مورد تهران.
يك كلمه در مورد شهيدان عرض بكنيم. درباره شهيدان، سخنان پُرمغز و گهربار زيادي از ائمّه هدي (عليهم‌السّلام)، بعد هم از بزرگان، بزرگان انقلاب، امام بزرگوار و ديگران گفته شده؛ درباره شهيدان خيلي صحبت شده، [امّا] در رأس همه، فرمايش قرآن كريم و پروردگار متعال درباره شهدا است كه قابل مقايسه با هيچ بيان ديگري نيست. اينكه ميفرمايد «اِنّ‌الله اشتري مِن المُومِنين انفُسهُم و اموالهُم بِانّ لهُمُ الجنّة يقاتِلون في سبيلِ‌الله فيقتُلون و يقتلون»، «اِنّ‌الله اشتري» [يعني] خدا معامله مي‌كند؛ اين چيزِ خيلي مهمّي است. بنده كجا، خدا كجا! آن‌وقت، خدا معامله مي‌كند! جان ما را با بزرگ‌ترين هديه‌اي كه مي‌تواند به يك انسان داده بشود، يعني بهشت ــ بهشت رضاي الهي ــ عوض مي‌كند. بعد هم اين‌جور تصريح مي‌كند كه «يقاتِلون في سبيلِ‌الله»، بروند در راه خدا مبارزه كنند، بجنگند، «فيقتُلون و يقتلون». مخصوص دوران اسلام هم نيست: وعدًا عليهِ حقًّا في التّوراةِ و الاِنجيلِ و القُرآن؛(۳) در تورات هم همين‌جور است، در انجيل هم همين‌جور است. اين آيه‌اي كه اين قاري عزيزمان تلاوت كردند ــ و كاين مِن نبِي قاتل معهُ رِبِّيون كثير(۴) ــ [نشان مي‌دهد كه] اين قضيه مال همه انبيا است. يا آن آيه شريفه «و لا تحسبنّ الّذين قُتِلوا في سبيلِ‌الله امواتًا بل احياءٌ عِند ربِّهِم يرزقون»؛ (۵) اينها بيانات درباره شهدا است و درباره فضيلت شهادت، بياني بالاتر از اينها وجود ندارد؛ انسان چه بگويد؟ من فقط يك نكته را عرض مي‌كنم و آن، اينكه شهدا همه رتبه عالي‌اي دارند، منتها رتبه شهدا يكسان نيست؛ مثلاً شهداي كربلا از همه شهدا بالاترند؛ درباره بعضي از شهدا، در كلمات ائمّه (عليهم السّلام) نقل شده كه اينها در روز قيامت، از روي دوشِ ديگرِ شهدا عبور مي‌كنند ميروند بهشت؛ درباره بعضي از شهدا گفته شده است كه اينها هر يكي‌شان اجر دو شهيد دارد، [اجرش] مضاعف است. پس شهدا يك‌جور نيستند؛ ارزش شهيد، با تفاوت هدفها، با تفاوت نحوه شهادتها، تفاوت پيدا مي‌كند. من مي‌خواهم عرض بكنم انواع شهدايي كه در انقلاب اسلامي شهيد شدند ــ مجموع شهدا؛ چه آن شهدايي كه در حوادث انقلاب شهيد شدند، چه آن شهدايي كه در دفاع مقدّس شهيد شدند، چه آن شهدايي كه در فتنه‌ها شهيد شدند، چه آن شهدايي كه در باب امنيت يا سلامت شهيد شدند، چه شهدايي كه در دفاع از حرم شهيد شدند ــ اينها جزو برترين‌ها هستند، جزو شهداي برترِ نزد خداوند متعال محسوب مي‌شوند؛ چرا؟ براي خاطر اينكه اينها از يك جرياني دفاع كردند و در يك حادثه‌اي به شهادت رسيدند كه اين حادثه در رأس بسياري از حوادث دوران اسلام و دوران همه اديان است؛ و آن چيست؟ آن، حادثه نجات كشور اسلامي و نجات دنياي اسلام از وابستگي و اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ كفر و فرهنگ استكبار است كه اين اتّفاق در انقلاب اسلامي رخ داد. انقلاب اسلامي، در درجه اوّل، ايران را از حل شدن و ذوب شدن و هضم شدن در فرهنگ كفر و استكبار ــ كه همان فرهنگ غربي است ــ خارج كرد و نجات داد، بعد هم تأثيراتش در دنياي اسلام را شما داريد مشاهده مي‌كنيد. ما البتّه به هيچ‌كس دستورالعمل نداده‌ايم، [بلكه] تأثير انقلاب اين است. بنده بارها گفته‌ام(۶) انقلاب مثل هواي بهاري است، مثل هواي خوش است، نمي‌شود جلويش را گرفت؛ در هواي لطيف بهاري، هواي خوش و بوي گل از داخل بوستان بيرون مي‌آيد و در جاهاي ديگر پخش مي‌شود، جلويش را نمي‌شود گرفت. لازم هم نيست كه كسي بخواهد آن هوا را صادر كند، [بلكه] به‌طور طبيعي صادر مي‌شود. امروز شما داريد نشانه‌هايش را در دنياي اسلام مشاهده مي‌كنيد.
هضم شدن و حل شدن در فرهنگ كفر و استكبار، قبل از پهلوي‌ها شروع شد، از دوران قاجار شروع شد، شروع‌كننده هم همين وابستگان دربار و پادشاهان و شاهزاده‌هاي فاسد و مفت‌خور و تنبل و بيكاره و فاسدالاخلاق بودند؛ اينها فرهنگ غربي را گرفتند و با نفوذي كه در جامعه داشتند ــ يعني نفوذ مالي و قدرتي و پولي و مانند اينها ــ به تدريج [آن را] در بين مردم رايج كردند. نوبت به پهلوي‌ها كه رسيد، به اوج رساندند اين فساد را، اين بيماري مسري را، براي اينكه بتوانند كشور را به معناي واقعي كلمه به قدرت‌هاي غربي وابسته و آويزان بكنند. انگليس‌ها از مدت‌ها قبل وارد ايران شده بودند، زمينه‌چيني كرده بودند، كارهايي انجام ميدادند، بعد ديدند نمي‌شود. حالا كساني كه با تاريخ آشنا هستند، ميدانند من چه ميگويم. قرارداد وثوق‌الدّوله فروش ايران بود؛ مرحوم مدرّس قرص و محكم ايستاد و نگذاشت، ديدند نمي‌شود، قرارداد را باطل كردند؛ يا قرارداد تنباكو يك جور ديگر، و امثال اينها. ديدند اين‌جوري نمي‌شود، بايد مستقيم وارد بشوند؛ مستقيم وارد شدند و رضاخان را كه يك روزي جزو قزّاق‌هاي محافظ سفارت انگليس بوده ــ او را از آنجا مي‌شناختند ــ برداشتند آوردند بزرگش كردند، بلندش كردند، به او قدرت دادند، اطرافش يك تعدادي روشنفكر وابسته را نشاندند و كاشتند و اين وضعي را كه در دوره رضاخان پيش آمد ــ ضدّيت با دين، ضدّيت با اسلام، ضدّيت با استقلال، ضدّيت با حجاب، ضدّيت با مجالس عزاداري، ضدّيت با روحانيت ــ راه انداختند. در دوره رضاخان يك‌ جور، در دوره بعد از رضاخان هم يك جور ديگر؛ حركت اين بود. واقعاً خدا به ملّت ايران رحم كرد كه اين انقلاب رخ داد؛ والّا با آن وضعي كه اينها داشتند پيش مي رفتند، وضع كشور ما خيلي‌خيلي بدتر از همه كشورهاي وابسته‌اي كه ما مي‌شناسيم مي‌شد. انقلاب آمد جلوي اين را گرفت؛ انقلاب اسلامي، با يك اقدام قاطع، جلوي اين حركت به سمت سقوط مطلق را گرفت و كشور را نجات داد. مبارزه‌اي كه با(۷) انقلاب انجام گرفت مبارزه هويتي بود، مبارزه موجوديتي بود؛ هويت ملّت ايران، موجوديت ملّت ايران، تاريخ ملّت ايران داشت نابود مي‌شد و جلويش گرفته شد. اينهايي كه در اين راه كشته شدند، در اين راه كشته شده‌اند؛ آنهايي كه در انقلاب اسلامي شهيد شدند ــ به هر نوع شهادتي ــ در اين راه شهيد شده‌اند، اين‌جور به شهادت رسيده‌اند؛ اين چيز كوچكي نيست.
بنابراين، شهداي ما جزو برترين‌ها هستند. ۲۴ هزار شهيد در تهران! البتّه سال‌ها پيش براي [شهداي] استان تهران هم بزرگداشتي گرفته شد، ۳۶ هزار شهيد مال استان تهران است و شهداي ديگر جاهاي كشور. چه شهداي جنگ تحميلي، چه دفاع از حرم و چه بقيه شهدايي كه اسم برديم، همه جزو برترين شهدا هستند. خون اين شهيدان توانست ثبات اين انقلاب را تضمين كند. من بارها گفته‌ام كه شهيدان، امروز هم ما را در اين راه نگه داشته‌اند. يك مقدار كه سست شديم، نام يك شهيد، حركت يك شهيد، قيام يك شهيد، شهادت يك شهيد دوباره ما را سرپا كرد، سرحال كرد. وقتي شهيد سليماني شهيد مي‌شود، ملّت را تجديد قوا مي‌كند، انقلاب را دوباره زنده مي‌كند. بنابراين، كاري كه شما كرديد ــ بزرگداشت شهدا ــ كار بزرگي است، كار مهمّي است و اين بزرگداشت‌ها بايد بتواند راهي را كه شهدا رفته‌اند هموار كند و تداوم اين راه را براي جوان‌هاي ما، براي نسل‌هاي نوبه‌نويي كه در ميدان حاضر مي‌شوند، تضمين كند. يك جمله در مورد مساله بسيار مهمّ غزّه عرض بكنم. مسوولان كشورهاي اسلامي گاهي اجتماع مي‌كنند حرفي ميزنند، گاهي مصاحبه‌اي مي‌كنند يك چيزي مي‌گويند، [امّا] كاري كه بايد بكنند انجام نمي‌گيرد. اعلان مي‌كنند كه بايد آتش‌بس انجام بگيرد؛ خب آتش‌بس دست شما كه نيست، آتش‌بس دست آن خبيث است، دست آن دشمن است، و نمي‌كند. شما مي‌نشينيد چيزي را تصويب مي‌كنيد كه در اختيار شما نيست. چيزهايي هست كه در اختيار شما است، آنها را تصويب نمي‌كنيد؛ آن چيست؟ قطع شريان‌هاي حياتي رژيم صهيونيستي؛ اين در اختيار شما است. شما مي‌توانيد كمك نكنيد، پشتيباني نكنيد، ارتباط سياسي و اقتصادي را قطع كنيد؛ اين كارها را مي‌توانيد بكنيد. اين، آن دشمن را تضعيف خواهد كرد، او را از ميدان خارج خواهد كرد؛ اين كار دست شما است؛ اين را تصويب كنيد. متعرّضِ اين نمي‌شوند، يك چيزي را تصويب مي‌كنند كه در اختيارشان نيست! ولي در عين حال، با همه اينها، همانطور كه خداي متعال فرموده: اِنّ‌الله مع الّذين اتّقوا و الّذين هُم مُحسِنون‌؛(۸) خدا با مردمِ مومن است؛ هر جا خدا باشد، پيروزي هست. البتّه سختي‌ها وجود دارد. خداي متعال درباره پيغمبر هم مي‌گويد اگر ما تو را زنده نگه داريم يا از‌دار دنيا ببريم، عاقبتِ دشمنانت اين خواهد شد؛ شرطش زنده ماندن من و شما نيست، امّا پيروزي قطعي است. ان‌شاء‌الله خداي متعال اين پيروزي را به همه امّت اسلامي، در آينده نه چندان دوري، نشان خواهد داد و دل‌ها را خرسند خواهد كرد و ملّت فلسطين را و مردم مظلوم غزّه را هم در رأس همه اينها ان‌شاء‌الله خرسند و خوشحال خواهد كرد. اميدواريم خداوند متعال اين دعا را مستجاب كند و ما را در اين ماه مبارك رجب، ماه دعا، ماه استغفار، هرچه بيشتر آماده براي تجلّي انوار الهي در دل‌هايمان قرار بدهد.
والسّلام عليكم و رحمه ‌الله و بركاته

 

رهبر انقلاب اسلامي در مرقد امام خميني(ره)  و گلزار شهدا حضور يافتند

در آستانه دهه فجر پيروزي انقلاب اسلامي  حضرت‌ آيت‌الله خامنه‌اي رهبر انقلاب اسلامي صبح ديروز (چهارشنبه) در حرم امام خميني(ره) و گلزار شهدا حضور يافتند. رهبر انقلاب در مرقد امام خميني(ره) با قرائت فاتحه ياد و خاطره بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و يادگار ايشان را گرامي داشتند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي همچنين در مزار شهداي حادثه هفتم تير و شهداي انفجار دفتر نخست‌وزيري در هشت شهريور سال ۱۳۶۰ حضور يافتند و ياد شهيدان بهشتي، رجايي، باهنر و ياران شهيدشان را گرامي داشتند. رهبر انقلاب اسلامي بر مزار شهداي گرانقدر انقلاب اسلامي، دفاع مقدس و دفاع از حرم نيز حضور پيدا كردند.  از جمله شهدايي كه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي بر سر مزار آنها حاضر شدند، شهيد «محمدامين صمدي» بود كه اخيرا در حمله رژيم صهيونيستي به دمشق به شهادت رسيد.

 

 

ارسال نظر