اقتصاد مشكل دارد يا فرهنگ؟
ارتباط میان فرهنگ و اقتصاد، ارتباطی ریشهدار و مستمر است که دیدگاههای مختلفی در خصوص آن مطرح میشود. همواره وقتی بحث هجوم مردم برای خرید سکه و ارز و خودرو پیش میآید عدهای معتقدند فرهنگِ نگاه ملی و توسعهمحور در ایران شکل نگرفته است و بعد هم در خصوص رفتار مردم در کشورهای توسعه یافته به عنوان «نمونه مردمان با فرهنگ بالای اقتصادی» مثالهایی زده میشود.
ارتباط ميان فرهنگ و اقتصاد، ارتباطي ريشهدار و مستمر است كه ديدگاههاي مختلفي در خصوص آن مطرح ميشود. همواره وقتي بحث هجوم مردم براي خريد سكه و ارز و خودرو پيش ميآيد عدهاي معتقدند فرهنگِ نگاه ملي و توسعهمحور در ايران شكل نگرفته است و بعد هم در خصوص رفتار مردم در كشورهاي توسعه يافته به عنوان «نمونه مردمان با فرهنگ بالاي اقتصادي» مثالهايي زده ميشود. هميشه هم بحثي وجود دارد كه فرهنگ، اقتصاد را ميسازد يا اينكه اين اقتصاد است كه فرهنگ را ديكته ميكند؟ به نظر من فرهنگِ اقتصادي مجموعه آدابِ اقتصادي است كه ممكن است شكلگيرياش قرنها زمان برده باشد. اروپا و امريكا، ژاپن و اخيرا چين طي سالهاي متوالي تجربيات زيادي در خصوص «اقتصاد» به دست آوردهاند. انقلاب صنعتي و ظهور مكاتب فكري مختلف و توسعه نظريههاي اقتصادي پايهگذار يك اقتصاد قوي در اين كشورها شد و اقتصاد قوي، فرهنگ زندگي را در اين كشورها دگرگون كرد. در اروپا، كار همچون يك پديده مقدس انگاشته ميشد و در برخي موارد افراد بر اثر كار زياد جان خود را از دست ميدادند. فرهنگ اقتصادي مانند كار، تعهد، سلامت اداري، نگاه مليگرايانه و... همه و همه از خلال اين تجربيات طي ۴۰۰-۵۰۰ سال اخير در اروپا و كشورهاي توسعه يافته به وجود آمدهاند. در واقع اين اقتصاد است كه پيشران است و فرهنگ را (لااقل فرهنگ اقتصادي) را به دنبال خود ميكشد. در سطح خرد هم فرهنگ اقتصادي ما تابعي از درآمدهايمان است، نوع سرمايهگذاري و هزينهكرد ما مستقيما با وضعيت اقتصادي و درآمد شخصي ما گره خورده است. حال درست نيست كه ما در اين شرايط تحريم و با اين درآمد سرانه پايين، خودمان را با مردم سويیس مقايسه كنيم و به نبود فرهنگ اقتصادي در دورههاي تورمي اشاره كنيم. به اينكه چرا دلار ميخريم يا در قرعهكشي خودرو شركت ميكنيم يا ۳ ميليارد دلار را براي واردات چاي ميگيريم و به كار ديگري مشغول ميشويم! اقتصاد ما اين فرهنگ را ديكته ميكند و هر كس در هر ردهاي واكنشي دارد. تورم همه را به چالش ميكشد تا گروه ضعيفتر قدرت خريد اندك پساندازشان را حفظ كنند و رانتيها هم از فرصت براي كسب سود بدون دردسر استفاده كنند. فكر ميكنيد اگر تورم ۵-۶ درصد بود بازهم كسي سراغ سفتهبازي در خودرو و سكه و ارز ميرفت؟ اين بازارها فقط در شرايط تورمي نقدينگي جذب ميكنند و در شرايط ركود مانند الان خبري از سرمايهگذاري مردم در اين بازارها نيست. اگر مردم سويیس هم تحريم بودند، در شرايط شبهجنگي قرار داشتند و تورم بالا داشتند چه بسا به غارت يكديگر مشغول ميشدند! وقتي در شرايط جنگي و بحرانِ اوكراين فروشگاهها غارت شد پي به فرهنگ بالاي خودمان برديم!
در تركيه (شهر استانبول) رانندگان تاكسي را دزدان زرد ناميدهاند و به توريستها توصيه ميكنند كه مراقب باشند مورد سوءاستفاده قرار نگيرند! مقايسه كنيد با تاكسيهاي خودمان! شهر رم ايتاليا بهشت جيببرهاي اروپاست. اين مردم به اندازه ما تحريم نبودهاند و تا اينقدر تحت فشار نيستند. براي مقايسه رفتارمان بايد كشوري مشابه شرايط اقتصادي خودمان پيدا كنيم تا ببينيم رفتار ما متمدنانه است يا آنها! براي توسعه بايد ابتدا اقتصاد را درست كرد، اقتصادِ درست، فرهنگ خودش را ديكته ميكند. با شعارهاي فرهنگي، سنتي و حتي مذهبي نميتوان افراد را تشويق به فرهنگ اقتصادي درست كرد زيرا كاركرد اقتصاد خروجي ديگري دارد كه رفتارش را به اجتماع تحميل ميكند. از ما كه گذشت، اما اميدوارم روزي برسد كه برنامهريزي براي يك اقتصاد پويا، آزاد و توسعهيافته و داراي ارتباطات جهاني براي اين كشور ريخته شود و بساط شعارهاي پوچ و توخالي و فسادهاي عيان برچيده شود. در اين خصوص ساعتها ميشود بحث كرد و پرسشهاي فراواني را در خصوص آن مطرح كرد. پرسشهايي كه هر كدام از آنها كليد ورود به آگاهيهاي تازه خواهند بود.