اثر مشاركت روستاييان بر افزايش قيمت ملك و زمين
ارزش يك روستا به: ۱- ارزش اقتصادي، ۲- ارزش ذاتي و طبيعي (آب، زمين، هوا و منظره طبيعت)، ۳- ارزش اجتماعي و فرهنگي و ۴- امنيت آن است. ارزش ذاتي و طبيعي خدادادي است و پاسداشت و نگهداري از اهميت دارد. اين ارزش زيربناي ارزش اقتصادي است. ارزش اقتصادي به ارزش توليدي و درآمد، قيمت ملك و زمين، ارزش تفريحي (ويلاسازي) بستگي دارد كه زيرساختهاي لازم (آب لولهكشي، برق، گاز، سهولت دسترسي به جاده اصلي و شهرها، خيابان و معبركشي، روشنايي، بهداشت و دفع زباله، دسترسي به شبكه تامين، دسترسي به بازار، رعايت حقوق مالكيت و رسميت اسناد) را ميطلبد و امنيت، ارزش اجتماعي و فرهنگي و ارزش ذاتي و طبيعي بر آن موثر است.
ارزش يك روستا به: ۱- ارزش اقتصادي، ۲- ارزش ذاتي و طبيعي (آب، زمين، هوا و منظره طبيعت)، ۳- ارزش اجتماعي و فرهنگي و ۴- امنيت آن است. ارزش ذاتي و طبيعي خدادادي است و پاسداشت و نگهداري از اهميت دارد. اين ارزش زيربناي ارزش اقتصادي است. ارزش اقتصادي به ارزش توليدي و درآمد، قيمت ملك و زمين، ارزش تفريحي (ويلاسازي) بستگي دارد كه زيرساختهاي لازم (آب لولهكشي، برق، گاز، سهولت دسترسي به جاده اصلي و شهرها، خيابان و معبركشي، روشنايي، بهداشت و دفع زباله، دسترسي به شبكه تامين، دسترسي به بازار، رعايت حقوق مالكيت و رسميت اسناد) را ميطلبد و امنيت، ارزش اجتماعي و فرهنگي و ارزش ذاتي و طبيعي بر آن موثر است. ارزش اقتصادي توسط انسانهاي ساكن در روستا و به همت نسلهاي قبل و كنوني ساخته ميشود و ارتقا مييابد. رشد اقتصادي روستا به ارزش اقتصادي آن است كه نهايتا نتيجه همه ارزشهاي روستاست. امنيت نيز قابل ارتقا است و به دست انسانهاي ساكن رقم ميخورد اگر دولت ناتوان باشد يا بيتوجه، اين روستاييان هستند كه به امنيت خود و روستا براي ايجاد ارزشهاي اقتصادي بالاتر، ارزش قائل شده و تلاش ميكنند. ارزش اجتماعي - فرهنگي حتي در آباديهايي كه داراي ارزش ذاتي و طبيعي نيستند موجب بهبود ارزش اقتصادي و امنيت آن روستاست و اگر روستايي ارزش ذاتي و طبيعي بيشتر داشته باشد با سرمايه اجتماعي و فرهنگي آبادتر و به ارزش اقتصادي بالاتري نسبت به روستاهاي همجوار دست مييابد. برعكس زماني كه سرمايه اجتماعي ضعيف باشد مثل اختلاف نظر، اختلافافكني و دوبههمزني، خودخواهي، عدم احترام به نظر جمع و تابع جمع نبودن، متحد نشدن زيرنظر سرمايههاي نمادين روستا (ريشسفيدان، مشاهير و افراد داراي حسن شهرت و عادل)، عدم بخشش و فداكاري و از خودگذشتگي، قهر و ستيز، شايعهپراكني، بيتفاوتي، عدم مطالبهگري اصولي، حاضر به هزينه كردن پول و وقت براي مطالبات، ارزشها و آبادي روستا نبودن و... همه ارزش ذاتي و طبيعي روستا را پايمال ميكند و نه به امنيت دست مييابد و نه به ارزش اقتصادي و نسبت به روستاهاي همجوار خود عقب ميافتد چرا كه رمز و راز اصلي ارزشهاي روستا همين ارزش اجتماعي آن است و ميتواند ارزش اقتصادي را حتي بدون ارزش ذاتي و طبيعي رقم بزند. چگونه سرمايه اجتماعي يك روستا بهبود مييابد؟ از طريق مشاركت آيا به سواد ربط دارد؟ تا حدودي سطح سواد كمك ميكند اما سطح فهم و شعور اولويت بالاتري دارد چرا كه روستاهاي موفقي مثالزدني هستند كه عمده شهرت آنها قبل از باسوادي روستا رقم خورده است. سطح شعور و عقلانيت در بیشتر مواقع با سواد رابطهاي ندارد. رعايت ارزشهاي انساني، اخلاقي و فرهنگي در منش و رفتارها جلوه پيدا ميكند. خودخواهي با سواد رابطهاي ندارد كما اينكه حدي از سواد ممكن است انسانهايي را خودخواهتر كند، احترام به نظر جمع و جمعپذيري با بخشش، گذشت و كوتاه آمدن از خواسته فردي، عادل بودن، متحد كردن، اختلافافكني نكردن و پرهيز از صفات و خصوصيات بد و زشت كه تفرقه ايجاد ميكند، نياز به سواد ندارد و در شخصيت انسانها يافت ميشود. پيشقدمي در ايجاد چسب و پيوند اجتماعي و همدلي و هماهنگي و يكصدايي، گذشت و بزرگ منشي، از خود هزينه كردن (مالي، وقت، شهرت و شخصيت و معنوي) براي اتحاد و همبستگي اهالي، پيشداوري و داوري نادرست نكردن و منصف بودن ميتواند مشاركت در روستا را افزايش بدهد و خود موجب ايجاد ارزشهاي اقتصادي و امنيت شود.
چگونه ميتوان مشاركت را افزايش داد؟ از روشهاي مبتكرانه كه با زيست بوم روستا مطابقت داشته باشد ميتوان استفاده كرد. تقويت ارزشها و هنجارها و نكوهش ضد ارزش و ناهنجارها با بيتفاوت نبودن اهالي روستا، گفتوگو و مذاكره، روشهاي تشويقي مثل احساس تعلق به جمع، احساس تعلق به طايفه و احساس تعلق به روستا، باليدن به افرادي كه ارزشها را رعايت ميكنند و گفتوگو با افرادي كه رعايت نميكنند، پل پشت سر آنان را از طلا ساختن و پل پشت سر را خراب نكردن تا بتوانند به ارزشها برگردند. استفاده از روشهاي قهري و تند معمولا توصيه نميشود و با فردي كه مقبول آنهاست ميتوان در آنها اثر كرد و واسطه اتصال آنها به جمع و رعايت هنجارها و ارزشها شد. در مواقعي با ابزارهاي قانوني كه در دست شورا و دهيار است ميتوان انگيزه همكاري اين افراد را زياد كرد به طوري كه همكاري در مقابل همكاري برقرار شود. همچنين مزاياي اجتماعي و برخورداري از آنها مثل دادن مسووليت، پذيرش اجتماعي، احترام، حضور در مراسمهای روستا، جشنها، برگزاري جشنواره و نمايشگاه، پخش فيلم روي پرده، اطعام و كمك به حل مشكلات اجتماعي ميتواند كمككننده باشد. ايجاد منافع مشترك در روستا، چه منافع اقتصادي و چه معنوي عرق به روستا را در بين ساكنان افزايش ميدهد. مثل ايجاد صندوقهاي مشاركت و قرعهكشي، تعاونيها، همياريها، آبياري مشترك و نسق، تيمهاي ورزشي براي فرزندان، سالن ورزشي، مدرسه، خانه بهداشت، نانوايي، قصابي، مغازه، ميوهفروشي و انجام معاملات با همديگر، نصب پيامهاي فرهنگي در سطح روستا تجمع حول يك نماد اجتماعي مورد قبول اهالي روستا نامگذاري روز خاص و برگزاري جشن و جشنواره يا مراسم جشنهاي فرزندان در مدرسه ارتباط معلمان با اوليا و جلسات اوليا و مربيان، ارتباط با دامداران و صنف مختلف، مراسمهای ترحيم و عزاداري و مناسبتهاي مذهبي، راهپيمايي خانوادگي و ورزشهاي همگاني، جشنوارههاي غذا و آشپزي، جشن كاشت، درو و برداشت محصول، جشن اولين بارندگي باران يا برف در سال، برگزاري جلسات همگاني شور براي حل مسائل روستا و امثال آن موجب جمعپذيري بيشتر اهالي روستا ميشود و تاثير فراوان بر اتحاد سالهاي بعدي دارد. بايد از هر آنچه اهالي روستا را دور هم جمع ميكند، ولو با پرداخت هزينه، استقبال كرد. افزايش احساس تعلق به روستا مشاركت را ميافزايد، خودخواهي را ميكاهد و موجب گذشت و همدلي ميشود. خلاقيت در ايجاد احساس تعلق روستاييان و يادآوري مرتب اثر ارزشهاي اقتصادي، اجتماعي و امنيت روستا بر زندگي و رفاه افراد ميتواند بر مشاركت بيفزايد. براي بهبود مشاركت لازم است ارتباط آنهايي كه مهاجرت كردهاند با روستا قطع نشود و ارتباط پيوسته داشته باشند چه به صورت حضوري و آمد و شد و ديدن فاميل و دهيار و شورا و چه به صورت مجازي و گفتوگو مرتب با اهالي روستا. آنها ميتوانند به توسعه بيشتر كمك برسانند. دو نوع رفتار در به دست آوردن منافع شخصي بين افراد يك روستا ميتواند شكل بگيرد يكي رفتار همكارانه و ديگري رفتار تقابل. بيشك در رفتار همكارانه همه طرفها برد ميكنند چون كه به ارزشهاي اقتصادي كه تاكنون دستيافتني نبوده، دست مييابند و اين ارزشها نا محدود هستند و با تلاش و همدلي بيشتر ارتقا پيدا ميكنند. در حالي كه رويكرد رفتار تقابلي، فقط تقابل و جنگ روي آن چيزي كه موجود است اتفاق ميافتد و حتي ممكن است موجب نابودي و كاستي در آن چيز (ملك و زمين، آب، جاده، برق، شخصيت، حسن شهرت و آبرو، اقتدار، اخلاق و...) شود و هر دو طرف شكست و ضربه بخورند. بنابراين اگر همه اهالي روستا، رفتار همكارانه در پيش بگيرند نه تنها منافعشخصي بلكه منافع جمع و رشد و بالندگي روستا را در پي دارد. همچنين آنان به اتفاق همديگر و يكصدا از دولت و ادارات محلي مطالبه ميكنند و اين ادارات هم به راحتي از زير بار مسووليت شانه خالي نخواهند كرد ولي اگر يكصدا نباشند از اختلاف دروني سوءاستفاده خواهد شد و توپ را در زمين اختلافات بين اهالي روستا مياندازند. براي عالي ساختن روستاها، مثل عالي ساختن شركتها به آدمهاي عالي نياز است. آدمهاي با نگرش، ذهنيت و رويكرد درست هستند كه تحول آفرين هستند. در شركتهاي موفق نيز مديران را نه به خاطر مهارتها، بلكه به خاطر نگرش و طرز فكرشان استخدام ميكنند. چرا كه هميشه ميتوانيد مهارتها را به آنها بياموزيد. بنابراين اين آدمها هستند كه روستاها را ميسازند و به ارزش آن ميافزايند و اين به وضوح در همه جاي كشور ما و ديگر كشورها نمايان است، لذا مشاركت اصولي در امور روستا آن را آباد ميكند و به ارزش اقتصادي آن هم ميافزايد.