شاخص فلاكت ايرانيان روي نقطه قرمز

۱۴۰۲/۰۸/۲۴ - ۰۰:۵۲:۰۶
کد خبر: ۳۰۱۱۱۸
شاخص فلاكت ايرانيان روي نقطه قرمز

در علوم اقتصادي براي سنجش سطح رفاه خانوارها از شاخص‌هاي مختلفي استفاده مي‌كنند كه مهم‌ترين آنها نرخ تورم و نرخ بيكاري است. در واقع تحليل و ارزيابي متوسط نرخ تورم و متوسط نرخ بيكاري، امكاني را در اختيار تحليلگران و اقتصاددان‌ها قرار مي‌دهد تا بتوانند تصويري از وضعيت رفاهي و معيشتي خانوارها به دست آورند.

هادی حق شناس

هادي حق‌شناس

در علوم اقتصادي براي سنجش سطح رفاه خانوارها از شاخص‌هاي مختلفي استفاده مي‌كنند كه مهم‌ترين آنها نرخ تورم و نرخ بيكاري است. در واقع تحليل و ارزيابي متوسط نرخ تورم و متوسط نرخ بيكاري، امكاني را در اختيار تحليلگران و اقتصاددان‌ها قرار مي‌دهد تا بتوانند تصويري از وضعيت رفاهي و معيشتي خانوارها به دست آورند. در اين ميان، براي اينكه وضعيت رفاه خانواده‌ها سنجيده‌تر مورد بررسي قرار بگيرد، تركيبي از اين دو نرخ تحت عنوان شاخص فلاكت را به كار گرفته مي‌شود كه مجموع نرخ تورم و نرخ بيكاري جامعه است. به عبارت روشن‌تر، خروجي نرخ بيكاري به علاوه نرخ تورم، شاخصي را شكل مي‌دهد كه از آن با عنوان «شاخص فلاكت» ياد مي‌شود. در برخي از جوامع، نرخ سود بانك‌ها هم به نرخ تورم و نرخ بيكاري اضافه مي‌شود تا تصويري از وضعيت معيشتي و رفاهي خانوارها به دست آيد. اما براي اينكه مشخص شود كدام يك از شاخص‌ها مطلوب‌تر است بايد به ادبيات اقتصادي و توسعه‌اي بازگشت. همچنان كه در خصوص شاخص‌هاي اوليه سلامت بدن انسان‌ها به دماي بدن و همچنين فشار مينيمم و ماكسيمم توجه شده و عدد فشار را بين 8 تا 12 و دماي بدن 37 در نظر گرفته مي‌شود و هر عددي جز اين اعداد به معناي نارسايي در بدن تفسير مي‌شود، در علم اقتصاد هم نرخ تورم و بيكاري چنانچه از محدوده‌هاي مشخصي بالاتر برود، به معناي بروز بيماري در اقتصاد است. معمولا در خصوص نرخ بيكاري اعداد زير 5 درصد، نرخ بيكاري طبيعي در نظر گرفته و اعداد بالاتر از اين عدد به معناي ناهنجاري اقتصادي تلقي مي‌شوند. درخصوص نرخ تورم هم كشورهايي مانند ايران بايد نرخي تورم زير 5 درصد داشته باشند، هر چند اين عدد در خصوص كشورهاي توسعه يافته در محدوده زير 2 درصد است اما در كشورهاي پيشاتوسعه مانند ايران عدد بالاتري (مثلا بالاي 5 درصد) در نظر گرفته مي‌شود. حال اگر تصور كنيم نرخ طبيعي تورم و بيكاري 5 درصد باشد، در آن صورت شاخص فلاكت مطلوب بايد حول و حوش عدد 10 يا زير 10 باشد. اما زماني كه اين عدد به 20 درصد، يا 50 درصد و... مي‌رسد، مانند اين است كه مجموعه تب بدن انسان و فشار او كه قاعدتا بايد حدود عدد 50 باشد به اعدادي بالاتر مثلا 100 و 200 و 300 برسد. اگر مجموع عدد فشار بدن و دماي بدن به 100 يا 200 برسد، معنايي جز اغما و كما و مرگ براي فرد بيمار ندارد. اين مثال‌ها را طرح كردم تا ذهن مخاطبان در خصوص تورم 40 درصد سال 1400 به اين سو و حتي تورم بالاي 30 درصد سال 97 به اين طرف، روشن‌تر شود. اين اعداد و ارقام فزاينده هم اقتصاد ايران را و هم اقتصاد خانواده‌هاي ايراني را رنجور و نحيف كرده است. 

در نتيجه به‌رغم گزارش‌هاي آماري بانك مركزي و مركز آمار ايران در خصوص رشد اقتصادي 6 تا 8 درصد و رشد اقتصادي مثبت در 3 ماهه نخست سال، آثار اين شاخص‌ها در سبد معيشتي خانواده‌ها ديده نمي‌شود و مردم تاثير اين رشد شاخص‌ها را احساس نمي‌كنند. چرا كه شاخص فلاكت طي سال‌هاي اخير چند برابر عدد نرمال بوده است. يعني اقتصاد خانوارهاي ايراني به اندازه‌اي نحيف شده كه يك رشد اقتصادي 4 الي 5 درصدي، اثر معناداري در آن ايجاد نمي‌كند. در تفسير ديگر مي‌توان گفت، خانوارهاي ايراني امروز براي پاسخگويي به هزينه‌هاي افزايش قيمت 2 دسته كالا و خدمات شامل خوراكي‌ها و اجاره مسكن (آب، برق، گاز و...) ناچار به استفاده از همه درآمد خود و فروش ساير دارايي‌هاي ممكن هستند. بايد همه درآمد خود را صرف كنند تا بتوانند يك زندگي عادي و روزمره داشته باشند. در واقع 8 دهك جامعه درگير تامين هزينه‌هاي روزمره شامل خوراكي‌ها و هزينه مسكن هستند. اين وضعيت مشخصه شاخص فلاكت و افزايش چند برابري آن است. روندي كه باعث شده سطح رفاه در خانوارها به شدن كاهش پيدا كرده و اقتصاد خانواده‌ها ضعيف و ضعيف‌تر بشود.

ارسال نظر