افزایش کسری تجاری محصولات کشاورزی در ایران

۱۳۹۴/۰۵/۰۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۲۵۱۰۶

گروه مطالعات چشم‌انداز جهانی سازمان جهانی خواروبار (فائو) در سال 2012 کتابی تحت عنوان

«word Agriculture Towards 2030-2050»

در مورد تحولات آینده غذا، تغذیه و کشاورزی به چاپ رسانده است1. براساس پیش‌بینی‌های این گزارش تولید ناخالص داخلی در جهان تا سال ۲۰۵۰ به میزان 5/۲برابر و درآمد سرانه 8/1 برابر نسبت به وضعیت کنونی رشد خواهد داشت. نرخ رشد جمعیت جهانی کاهشی خواهد بود و به 15/9میلیارد نفر در سال ۲۰۵۰ خواهد رسید. جهان ۲۰۵۰ بسیار ثروتمندتر از جهان فعلی خواهد بود اما سوءتغذیه همچنان تداوم خواهد یافت. تولید کشاورزی برای پاسخگویی به تقاضای مواد غذایی کافی بود. در برخی کشورها مانند کشورهای جنوب صحرای آفریقا به دلیل رشد جمعیت، چشم‌انداز امنیت غذایی نامطلوب خواهد بود.

در گزارش حاضر تلاش شده خلاصه‌یی از پیش‌بینی‌های فائو در مورد وضعیت تولید کشاورزی، جمعیت و درآمد، روند تقاضا و مصرف مواد غذایی، چشم‌انداز امنیت غذایی و تجارت محصولات کشاورزی تا سال 2050 میلادی ارائه شود.


جمعیت و درآمد

-با وجود پیش‌بینی بدبینانه «رابرت مالتوس» مبنی بر محدودیت تولید مواد غذایی برای جمعیت رو به رشد جهان تاکنون نرخ رشد تولید مواد غذایی در جهان سریع‌تر از رشد جمعیت و افزایش مصرف سرانه بوده است. جمعیت جهان از 5/2میلیارد نفر در سال 1950 سپس 7/3میلیارد نفر در سال 1970 به 9/6 میلیارد نفر در سال 2010 افزایش یافت. براساس پیش‌بینی‌های سازمان ملل متحد جمعیت جهان به 15/9میلیارد نفر در سال 2050 خواهد رسید. در این صورت تا سال 2050 نرخ رشد جمعیت جهان کندتر از سال‌های 2010-1970 خواهد بود و طی 40سال 25/2میلیارد نفر به جمعیت جهان اضافه خواهد شد که کمتر از 2/3میلیارد نفر دوره 2010-1970 است.

-کاهش جمعیت جهان منجر به کاهش نرخ رشد مصرف محصولات کشاورزی خواهد شد. اغلب کشورهایی که پیش‌بینی می‌شود رشد جمعیت بالاتری داشته باشند، کشورهایی هستند که مصرف مواد غذایی در آنها ناکافی و با درصد بالایی از سوءتغذیه روبه‌رو هستند. در این دسته از کشورها که عمدتا در جنوب صحرای افریقا واقع‌اند رشد رشد جمعیت در سال 2050 بیش از 1960میلیون نفر (21درصد جمعیت جهان) پیش‌بینی شده است. مصرف سرانه مواد غذایی پایین و نرخ رشد جمعیت بالا در این کشورها مانعی جدی بر سر راه بهبود امنیت غذایی در جهان است.

-با وجود کاهش شدید نرخ رشد جمعیت جهان اما افزایش مطلق سالانه جمعیت همچنان زیاد خواهد بود به گونه‌یی که تا اواسط دهه 2030 سالانه 50 میلیون نفر و تا سال 2050 سالانه 27میلیون نفر به جمعیت جهان اضافه خواهد شد. تقریبا تمام این افزایش جمعیت در کشورهای درحال توسعه خواهد بود. لازم به ذکر است که منطقه خاورنزدیک/ شمال آفریقا با 19/1درصد نرخ رشد جمعیت در رتبه دوم بعد از کشورهای جنوب صحرای آفریقا قرار دارد.

- براساس پیش‌بینی‌های انجام شده جهان در سال 2050 به لحاظ رشد اقتصادی اساسا متفاوت از جهان کنونی خواهد بود. جهان در این سال بسیار ثروتمندتر بوده و شکاف درآمدی کمتری بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای درحال توسعه خواهد بود. همچنین رشد GDP در کشورهای درحال توسعه سریع‌تر از کشورهای توسعه‌یافته خواهد بود.

-در فاصله سال‌های 2005 تا 2050 رشد تولید ناخالص داخلی جهان 6/3برابر و در کشورهای درحال توسعه 8/9برابر خواهد شد. با این حال سوءتغذیه و فقر ریشه‌کن نخواهد شد یا کاهش چشمگیری نخواهد داشت. از 45 کشور درحال توسعه که درحال حاضر با سرانه GDP کمتر از 1000دلار وجود دارند 15کشور در 2050 همچنان درآمد سرانه کمتر از 1000دلار خواهند داشت.


تغییرات ساختاری در رژیم غذایی

-در فاصله میانگین سال‌های 2007-2005 تقاضای کل برای محصولات کشاورزی سالانه 1/1درصد افزایش می‌یابد که نسبت به 4دهه گذشته سالانه 2/2درصد کاهش خواهد داشت. رشد جمعیت، افزایش مصرف سرانه و تغییر در رژیم غذایی به سمت مصرف بیشتر محصولات دامی از مهم‌ترین عوامل این تغییرات هستند.

-نرخ رشد تقاضای کل مواد غذایی در کشورهای مانند ژاپن، روسیه و کشورهای شرق اروپا که سطح مصرف بالایی دارند یا خواهند داشت، منفی خواهد بود. بیشتر کشورهای توسعه‌یافته در آینده به رژیم‌های غذایی مبتنی بر محصولات دامی رو خواهند آورد. برعکس در کشورهای جنوب آفریقا و جنوب آسیا که مصرف سرانه پایین و ناکافی مواد غذایی دارند، تقاضا برای این مواد اندکی بالاتر خواهد بود.

در سال 2050، 7/4میلیارد نفر معادل 52درصد جمعیت جهان) در کشورهای با میانگین سرانه بالای 3000کیلو کالری در روز زندگی خواهند کرد. این رقم درحال حاضر 9/1میلیارد نفر (28درصد جمعیت جهان) است.

-الگوی غذایی کشورهای توسعه‌یافته به سمت مصرف بیشتر محصولات دامی خواهد بود و همچنان بین این کشورها و کشورهای درحال توسعه تفاوت قابل ملاحظه‌یی در مصرف گوشت و شیر وجود خواهد داشت. مصرف دو گروه خوراکی انواع گوشت و روغن‌های گیاهی رشد سریعی خواهد داشت. پیش‌بینی می‌شود سهم این دو گروه خوراکی از مصرف مواد غذایی در سال 2050 در کشورهای در حال توسعه به 28درصد برسد. این سهم هم‌اکنون 13درصد است. در کشورهای توسعه‌یافته سهم این دو گروه از مصرف مواد غذایی طی چندین دهه 35درصد است.

-سهم غلات در کل کالری مصرفی با سرعت بسیار کمی کاهش خواهد یافت. این سهم از 53درصد فعلی به 49درصد در سال 2030 و 47درصد در سال 2050 خواهد رسید. در کشورهای درحال توسعه تقاضای کل برای غلات دانه درشت عمدتا ناشی از تقاضا برای خوراک دام خواهد بود. پیش‌بینی می‌شود این کشورها 56درصد مصرف جهانی غلات دانه درشت را به مصرف دام اختصاص دهند.

-در هند و دیگر کشورهای بزرگ درحال توسعه به دلیل پایین بودن سطح درآمد و ترجیحات رژیم غذایی و گرایش کمتر به مصرف گوشت، چشم‌انداز ظهور این کشورها به عنوان مصرف‌کنندگان عمده بسیار ضعیف است. اما در کشورهای جنوب آسیا افزایش جمعیت طبقه متوسط به 660میلیون نفر بر تقاضای محصولات دامی منطقه تاثیر زیادی خواهد داشت.

-تا سال 2050 روغن‌های گیاهی 13درصد کالری مورد نیاز کشورهای درحال توسعه را به خود اختصاص می‌دهند. این سهم درحال حاضر 10درصد است.

-پیش‌بینی می‌شود میانگین مصرف خوراکی گندم در کشورهای درحال توسعه به دلیل کاهش مصرف در چین و کشورهای خاور نزدیک و شمال آفریقا اندکی کاهش یابد.


روند تولید

-پیش‌بینی می‌شود از سال پایه 2007-2005 تا 2050 نرخ رشد مصرف کل محصولات کشاورزی 1/1درصد افزایش یابد. در این صورت میزان تولید جهانی در سال 2050 ‌باید 60درصد رشد کند تا بتواند پاسخگوی میزان مصرف باشد. براساس پیش‌بینی‌های انجام شده با توجه به منابع کشاورزی به نظر می‌رسد محدودیت عمده‌یی برای افزایش تولید کشاورزی در آینده وجود نخواهد داشت.

-براساس این پیش‌بینی‌ها میزان تولید غلات در سال 2050 معادل 3میلیارد تن خواهد بود. (با 940میلیون تن یا 46درصد افزایش) . دستیابی به این سطح تولید آسان نخواهد بود چراکه منابع آب و خاک بیش از گذشته تحت فشارند و به طور سرانه کمیاب‌ترند، سطح کیفی خاک کاهش یافته و شور شده‌اند، روند رشد عملکرد تولید کند شده و تغییرات آب و هوایی نیز بر ظرفیت‌های تولید کشاورزی اثر منفی خواهد داشت. به طور کلی پایداری نظام تولید مواد غذایی یک چالش اساسی در آینده خواهد بود.

-وجود زمین مناسب کشاورزی در کشورهایی که فاقد امنیت غذایی هستند یا کشورهای فقیری که رشد جمعیت بالایی دارند و فاقد منابع آب و زمین کشاورزی هستند امیدبخش نیست و این امر مانعی بر سر راه دستیابی به امنیت غذایی جهان در آینده خواهد بود.

-پیش‌بینی می‌شود تا سال 2050 عملکرد تولید غلات در سطح جهان از 3/3 تن در هکتار به 3/4 تن در هکتار برسد. بر همین اساس میانگین عملکرد جهانی گندم از 8/2تن در هکتار به 8/3، برنج از 1/45 تن به 3/5 تن و ذرت از 2/3 تن به 2/4 تن در سال 2050 افزایش خواهد یافت. رشد تولید گندم و برنج در بسیاری از کشورهای در حال توسعه از افزایش عملکرد حاصل می‌شود.

-براساس برآوردهای انجام شده، تا سال 2050 حتی اگر هیچ‌گونه افزایشی در سطح زیر کشت غلات وجود نداشته باشد، بازهم تولید جهانی غلات بیشتر از تقاضای پیش‌بینی شده خواهد بود. زیرا تا سال 2050 میزان تولید جهانی غلات به 3009میلیون تن افزایش خواهد یافت که به مراتب بیش از میزان تقاضا (3008میلیون تن) خواهد بود.

-پیش‌بینی می‌شود تا سال 2050 تولید گوشت تقریباً 200میلیون تن (76درصد) افزایش یابد و به 455میلیون تن برسد. چنین رشدی نیازمند افزایش تولید خوراک دام خواهد بود. از این‌رو 60درصد از 446میلیون تن افزایش تولید ذرت برای تغذیه دام مصرف خواهد شد. طی 4دهه آینده کشورهای در حال توسعه در تولید گوشت و شیر از کشورهای توسعه‌یافته پیشی می‌گیرند.

- سهم محصولات دامی (گوشت، شیر، تخم‌مرغ و محصولاتی لبنی) از تولید جهانی از 36درصد در سال پایه 2007-2005 به 39درصد در سال 2050 خواهد رسید. حدود 90درصد افزایش تولید سالانه در کشورهای در حال توسعه اتفاق خواهد افتاد و سهم آنها در تولید کشاورزی جهان از 67درصد به 74درصد در سال 2050 افزایش خواهد یافت.

-انتظار می‌رود رشد تولید محصولات زراعی به ویژه در کشورهای توسعه یافته و آسیای شرقی کاهش یابد.


روند تجارت محصولات کشاورزی

-از گذشته کشورهای در حال توسعه بزرگ‌ترین واردکنندگان غلات و واردکننده خالص گندم و غلات دانه‌درشت و در عین حال صادرکننده خالص برنج در سطح جهان بوده‌اند. روند افزایش واردات خالص غلات در کشورهای در حال توسعه ادامه خواهد داشت و این امر به معنای صادرات بیشتر توسط کشورهای توسعه‌یافته به کشورهای در حال توسعه خواهد بود. دو کشور روسیه و اوکراین به عنوان عرضه‌کنندگان مهم گندم و غلات دانه‌درشت شناخته خواهند شد.

-خالص تراز تجاری غلات در کشورهای در حال توسعه از 4/116- میلیون تن در سال پایه 2007-2005 به 168- میلیون تن در سال 2030 و 194- میلیون تن در سال 2050 خواهد رسید.

-کشورهای توسعه‌یافته همچنان به صدور مازاد غلات خود ادامه خواهند داد اما سهم امریکا که در حال حاضر عرضه‌کننده اصلی غلات در جهان است به نفع صادرکنندگان جدید (روسیه و سایر کشورهای اروپای شرقی) کاهش خواهد یافت.

-نرخ خودکفایی غلات در کشورهای در حال توسعه از 92درصد فعلی به 90درصد و در کشورهای توسعه‌یافته از 113درصد به 120درصد در سال 2050 خواهد رسید.

-در سال 2050 گندم هنوز حدود نیمی از کل واردات خالص را در کشورهای در حال توسعه تشکیل می‌دهد.

-بسیاری از کشورهای در حال توسعه واردات روغن‌های گیاهی را جهت مصارف خوراکی افزایش خواهند داد در حالی که واردات این روغن‌ها در کشورهای توسعه یافته برای مصارف غیرخوراکی و عمدتا برای تولید سوخت زیستی خواهد بود.

شیوع سوء‌تغذیه

-سوءتغذیه عبارت است از حداقل نیازمندی به انرژی در رژیم غذایی. تعداد افراد گرفتار سوء تغذیه در سال 92-1990 به‌طور متوسط 810میلیون نفر (20درصد جمعیت جهان) بوده است که به 827 میلیون نفر (16درصد جمعیت جهان) در سال 2007-2005 رسید.

-اگرچه سهم جمعیت گرفتار سوء‌تغذیه از جمعیت جهان کاهش یافت اما تعداد مطلق آن افزایش داشته است. با توجه به روند کند کاهش نرخ رشد جمعیت گرفتار سوءتغذیه، هدف

نشست جهانیغذا (WFS) در سال 1996 (کاهش‌درصد مبتلایان به سوءتغذیه به نصف تا سال 2015) قبل از نیمه دوم دهه 2040 تحقق نخواهد یافت. دلیل آن نیز بالا بودن نرخ رشد جمعیت در کشورهایی است که مصرف سرانه غذای پایینی دارند یا دچار شیوع گسترده سوءتغذیه مانند کشورهای جنوب صحرای آفریقا است.


امنیت غذایی

- امنیت غذایی به میزان زیادی با تولید مواد غذایی در سطح جهان ارتباط دارد. برنامه‌های تامین امنیت غذایی برای جمعیت در حال رشد جهان به دلیل کمبود منابع آب و خاک با چالش‌های زیادی روبه‌رو هستند. طی 40سال پیش‌رو کمبود منابع محلی آب و خاک در کشورها به عنوان مانعی واقعی در دستیابی به امنیت غذایی خواهد بود.

- منابع آب تجدیدپذیر که منبع اصلی توسعه آبیاری هستند به معنای واقعی کمیابند درحالی که سهم این منابع جهت آبیاری اراضی کشاورزی در جهان فقط 6/6‌درصد و در برخی کشورها حتی کمتر از این است اما این سهم در منطقه خاور نزدیک (از جمله ایران) / شمال آفریقا و جنوب آسیا به ترتیب 52‌درصد و 40‌درصد است. استفاده بیش از حد از منابع آب تجدیدپذیر موجب کمبود آب در این کشورها شده است. درحال حاضر 22 کشور درحال توسعه از مرز کمبود منابع آبی گذر کرده‌اند. در این کشورها حفظ تولیدات آبی منوط به بهره‌برداری کارآمدتر از منابع آبی تجدیدپذیر هستند.

- بدین‌ترتیب براساس پیش‌بینی‌های صورت گرفته محدودیتی برای افزایش تولید کشاورزی در سطح جهانی در آینده وجود نخواهد داشت. اما این پیش‌بینی‌ها از یک کشور به کشور دیگر و از یک کالا به کالای دیگر فرق می‌کند. زیربنای این پیش‌بینی‌ها بر این فرض استوار است که اهداف توسعه پایدار جزو اولویت قرار می‌گیرد، سرمایه‌گذاری‌های لازم انجام و سیاست‌های درست و مناسب جهت تشویق کشاورزان اتخاذ می‌شود. این امر به ویژه در کشورهایی که تقاضای مواد غذایی باید از طریق تولید داخل تامین شود اهمیت دارد.

- با وجود ارزیابی تکافوی تولید مواد غذایی در جهان اما پیش‌بینی می‌شود که در سال 2050، 27 کشور درحال توسعه با جمعیتی حدود 36/1 میلیارد نفر (18‌درصد جمعیت جهان) با بیش از 5‌درصد سوءتغذیه و 11 کشور با جمعیت 436 میلیون نفر با بیش از 10‌درصد سوءتغذیه مواجه باشند. بنابراین تا سال 2050 تعدادی از کشورها همچنان با ناامنی غذایی روبه‌رو خواهند بود.

- براساس پیش‌بینی‌ها آفریقا جزو مناطقی است که بیشتر کشورهای آن در سال 2050 با ناامنی شدید غذایی روبه‌رو خواهند بود. این در حالی است که منابع تولید مواد غذایی فراوانی در این منطقه وجود دارد. برخی مناطق آفریقا ذخایر آب زیرزمینی فراوانی دارد و از منابع انرژی خوبی نیز برخوردار است. این منابع، آینده خوبی از لحاظ توسعه اقتصادی برای این منطقه را می‌تواند به همراه داشته باشد.

- سهم جمعیت کشورهای در حال توسعه که مصرف سرانه‌یی کمتر از 2500 کیلوکالری در روز دارند از 42‌درصد در سال 2015 به 3‌درصد در سال 2050 خواهد رسید. همچنین 44‌درصد جمعیت این کشورها در مناطقی با بیش از 3000 کیلوکالری در روز زندگی خواهند کرد. این رقم درحال حاضر 14‌درصد است. با وجود کاهش سهم افراد مبتلا به سوءتغذیه از کل جمعیت در این کشورها اما تعداد مطلق افراد درگیر سوءتغذیه کاهش نخواهد یافت. این امر به دلیل مصرف بسیار پایین مواد غذایی درحال حاضر و رشد بالای جمعیت در این کشورها است.

- تا سال 2050 تعامل میان مساله امنیت غذایی و ظرفیت تولید غذا یکی از چالش‌های داخلی کشورهای فقیر و جوامع وابسته به فعالیت‌های کشاورزی است. به ویژه در کشورهایی که ظرفیت تولید محدود است و بخش قابل توجهی از جمعیت برای تامین مواد غذایی و درآمد به منابع فقیر کشاورزی وابسته هستند ازجمله در کشورهای واقع در مناطق خشک و نیمه‌بیابانی، ناامنی غذایی همچنان وجود خواهد داشت. تا زمانی که کشاورزی در سطح محلی توسعه نیابد و فرصت‌های دیگر درآمد ایجاد نشود ناامنی غذایی برظرفیت تولید محلی سایه خواهد افکند.


جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

- براساس پیش‌بینی‌های انجام شده، جهان در سال 2050 به لحاظ رشد اقتصادی اساسا متفاوت از جهان کنونی خواهد بود. جهان در این سال بسیار ثروتمندتر بوده و شکاف درآمدی بین کشورهای توسعه‌یافته و کشورهای در حال توسعه کنونی کمتر خواهد شد.

- رشد تولید ناخالص داخلی در کشورهای درحال توسعه (8/9 برابر) به مراتب بیشتر از کشورهای توسعه‌یافته (6/3) خواهد بود.

- براساس پیش‌بینی سازمان ملل طی 40 سال آینده 25/2میلیارد نفر به جمعیت جهان اضافه خواهد شد و جمعیت جهان به 15/9 میلیارد نفر خواهد رسید. تقریبا تمام این افزایش در کشورهای در حال توسعه خواهد بود.

- در سال 2050 حدود 52‌درصد جمعیت جهان میانگین سرانه بالای 3000 کیلو کالری در روز دریافت خواهند کرد. این رقم در حال حاضر 28‌درصد جمعیت جهان است.

- با وجود رشد اقتصادی در جهان اما سوءتغذیه و فقر کاهش چشم‌گیری نخواهد داشت. تعداد افراد گرفتار سوءتغذیه در جهان از 20‌درصد کنونی جمعیت جهان به 16‌درصد در سال 2050 خواهد رسید. اما تعداد مطلق این افراد از 810میلیون نفر به 827میلیون نفر افزایش خواهد داشت.

- با وجود پیش‌بینی تکافوی تولید مواد غذایی، اما در سال 2050، تعدادی از کشورها با ناامنی غذایی روبه‌رو خواهند بود و 27 کشور در حال توسعه با جمعیتی حدود 18‌درصد جمعیت جهان با 5‌درصد سوءتغذیه مواجه خواهند بود.

- رشد تقاضا برای محصولات کشاورزی طی سال پایه 2007- 2005 تا 2050 سالانه 1/1‌درصد خواهد بود که نصف رقم 4 دهه گذشته است.

- الگوی مصرف کشورهای توسعه‌یافته به سمت مصرف بیشتر محصولات دامی خواهد بود و در کشورهای درحال توسعه مصرف دو گروه خوراکی انواع گوشت و روغن گیاهی رشد سریعی خواهد داشت. با این حال همچنان بین این دو دسته از کشورها تفاوت معناداری در مصرف گوشت و شیر وجود خواهد داشت.

- تقاضا برای غلات به ویژه غلات دانه درشت در کشورهای درحال توسعه بیشتر از کشورهای توسعه‌یافته خواهد بود. تقاضا برای غلات دانه درشت در کشورهای درحال توسعه عمدتا برای خوراک دام بوده و این کشورها 56‌درصد مصرف جهانی غلات دانه‌درشت را به مصرف دام اختصاص خواهند داد.

- رشد تولید کشاورزی در جهان تا سال 2030 سالانه 3/1‌درصد و تا سال 2050 سالانه 8/0‌درصد خواهد بود. این رقم برای کشورهای خاور نزدیک/ شمال آفریقا و کشورهای در حال توسعه به‌جز چین و هند 2/1‌درصد خواهد بود.

- پیش‌بینی می‌شود در سال 2050 تولید غلات به 3میلیارد تن و تولید گوشت قرمز به 455میلیون تن برسد. رسیدن به این سطح از تولید آسان نخواهد بود. چراکه منابع آب و خاک بیشتر از گذشته تحت فشارند و به‌طور سرانه کمیاب‌ترند. علاوه بر اینکه افزایش تولید گوشت در سطح پیش‌بینی شده مستلزم افزایش تولید خوراک دام خواهد بود. پیش‌بینی می‌شود پایداری نظام تولید مواد غذایی یک چالش اساسی در آینده باشد.

- کشورهای درحال توسعه تا سال 2050 همچنان واردکنندگان خالص گندم و غلات خواهند بود و این به معنای افزایش صادرات کشورهای توسعه‌یافته است.

- کسری تراز تجاری غلات در کشورهای در حال توسعه افزایش خواهد یافت و از 4/116میلیون تن در سال پایه 2007- 2005 به 168میلیون تن در سال 2030 و 194 میلیون تن در سال 2050 خواهد رسید. بیشترین میزان کسری تراز تجاری غلات در کشورهای خاورنزدیک/ شمال آفریقا (114 میلیون تن) خواهد بود.

- نرخ خودکفایی غلات در کشورهای در حال توسعه از 92‌درصد به 90‌درصد در سال 2050 خواهد رسید و گندم نیمی از کل واردات خالص را در این کشورها تشکیل می‌دهد.

بدین‌ترتیب براساس پیش‌بینی‌های فائو ملاحظه می‌شود چشم‌انداز وضعیت تولید، امنیت غذایی، خودکفایی غلات و روغن‌های گیاهی، تراز تجاری غلات به ویژه غلات دانه درشت در کشورهای درحال توسعه به ویژه در گروه منطقه خاورنزدیک که ایران نیز در این گروه قرار داده شده است، در 4 دهه آینده چندان مطلوب نیست. با وجود اینکه همه افزایش جمعیت پیش‌بینی شده در این دسته از کشورها اتفاق خواهد افتاد اما نرخ خودکفایی غلات در آنها کاهش و کسری تراز تجاری محصولات کشاورزی افزایش خواهد یافت. به علاوه این کشورها در دستیابی به سطح مطلوبی از امنیت غذایی و کاهش تعداد افراد گرفتار سوءتغذیه با چالش‌های اساسی روبه‌رو خواهند بود. کمبود منابع آب و خاک مناسب برای رشد کشاورزی در کشوری مانند ایران مانعی بر سر راه دستیابی به امنیت غذایی و رفع سوءتغذیه خواهد بود. به‌طور کلی تحقق رشدهای پیش‌بینی شده تا سال 2050 در کشورها و مناطق مختلف جهان از جمله ایران مستلزم اولویت دادن به اهداف توسعه پایدار، سرمایه‌گذاری لازم و اتخاذ سیاست‌های مناسب برای تشویق به تولید است. این امر به ویژه در ایران که تاکید بر تامین تقاضای مواد غذایی از محل تولید داخل است اهمیت بیشتری دارد.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر