بورس تصوری فوری از سیاست و اقتصاد
«بورس باز هم دچار ریزش شد.» این خبری تکراری است که طی سالهای اخیر بارها و بارها در فضای رسانهای کشور بازتاب پیدا میکند؛ خبری که بازتابدهنده نظام تصمیمسازیهای غلطی است که در بورس جریان دارد.
«بورس باز هم دچار ریزش شد.» این خبری تکراری است که طی سالهای اخیر بارها و بارها در فضای رسانهای کشور بازتاب پیدا میکند؛ خبری که بازتابدهنده نظام تصمیمسازیهای غلطی است که در بورس جریان دارد. بخشی از این اخبار در ناخودآگاه جمعی یکایک ما مینشیند و ما را در میان پرسشهای پایانناپذیر رها میکند. گاهی اوقات با خودم میاندیشم و فکر میکنم در خاورمیانه چه خبر است؟
در کشور ما چه خبر است؟ در بورس ما چه خبر است؟ برخی ایام فکر میکنم اگر در بورس نبودیم و وقت و زمان و سرمایهمان را در جایی دیگر به کار میگرفتیم آیا آرامش بیشتری نداشتیم؟ اما وقتی سری به اصناف دیگر میزنم میبینم بورس در این یک مورد، آیینه تمامنمای وضعیت کشور است. در واقع آنچه در بورس میگذرد با درصدی تغییر در سایر بخشهای اقتصادی و مدیریتی هم تکرار میشود.
بورسِ غمبار، چون آیینهای است که غمهای همه بخشهای اقتصادی، صنعتی و... را منعکس میکند. نشانگر شکست سیاستهای اقتصادی در تمام بخشهاست. شکست صنعت خودروسازی و معضلات بازار خودرو را فریاد میزند. مشکلات پایانناپذیر پتروشیمی را تاکید میکند. نزول صنایع تولیدی و خدماتی را فریاد میزند. شکست سیاست و سیاستگذاریهای اقتصادی و راهبردی را با موجهای نزولی به مسوولان نشان میدهد. بورس یک تصویر فوری از اقتصاد و سیاستمان است. ما سالهاست خیره به این عکس هستیم و به دنبال تفسیر خط و خالهای خوبش هستیم.
قصدم از این نوشته اقتصاد نیست بلکه روی دیگر سکه فعالیتهای اقتصادی هر کدام از ما در میان این اخبار ناخوشایند است. چگونه باید میان این همه اندوه تاب بیاوریم؟ این روزها اخبار را که میشنویم، اندوه بر ما غالب میشود. در سیاست غم دیده میشود، در اقتصاد ماتم نشسته و مشکل پشت مشکل مخابره میشود.
ابتدا بازار دلار نوسانی شد، بعد بازار خودرو به سمت گردابهای قیمتی حرکت کرد؛ بازار مسکن با تکانه مواجه شد و بورس ریزش را تجربه کرد. اخبار ناراحتکننده منطقهای، تبعات اقتصادی دردناک و نزول شاخصهای اقتصادی در بازارها یکی یکی از راه رسیدند. تحملمان کم شده و مشکلات سیاسی و اقتصادی و چشمانداز مبهم آن باعث نوعی رخوت در ما شده است. وقتی مشکلات روانی و عاطفی با مشکلات اقتصادی گره بخورد میتواند هر انسان را به یک بمب بالقوه تبدیل کند. چه در بورس باشید و چه خارج آن، شکست و ناکامی، از دست دادن عزیزان، از دست دادن شغل، بدهی و... بالاخره نمایان میشوند و فرد بعد از یک دوره ناامیدی باید شروع به ریکاوری خود کند.
«شریل سنبرگ» در کتاب option B یا «گزینه ب» عنوان میکند که در مواجهه با سختیها، مشکلات، غمها و مصیبتها (چه اقتصادی و چه غیر اقتصادی) سه عامل یا همان 3p باعث میشود که بازیابی و ریکاوری ما به درستی انجام نشود یا به تعویق بیفتد. این سهp مخفف سه عامل زیر است:
1- شخصیسازی (Personalization): این باور که ما مقصر هستیم.
2- فراگیر بودن (Pervasiveness): این باور که این اتفاق ناگوار تمام جنبهها و حوزههای دیگر زندگیمان را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
3- تداوم (Permanence): اعتقاد به اینکه پسلرزههای این اتفاق برای همیشه باقی خواهد ماند.
این گزارهها در خصوص موضوعات اقتصادی و نظم و نظامات بازارها هم به همین شکل بروز و ظهور مییابد. هر ساختاری معمولا در مواجهه با شکستهایش درگیر این سهp میشود. این تصور شکل میگیرد که مشکلات به این راحتیها حل نمیشود و همیشه جریان خواهند داشت. این سه عامل مانع از ریکاوری افراد و ساختارهای اقتصادی و مدیریتی در برخورد با مشکلات، دردها، اندوهها و شکستها میشود.
پنهان کردن اندوه اشتباه بعدی است و بسیاری از روانشناسان توصیه میکنند که این اندوهها باید بیان شوند تا اثرشان کم شود. این غمها هرگز نمیتوانند به سایر بخشهای زندگی نفوذ کنند مگر اینکه ما آنها را مهمان کنیم. و در نهایت اینکه اندوه، مانند شادی، ماندگار نیست و بالاخره جای خود را به شادی خواهد داد. مشکلات اقتصادی هم ابدی نیستند و نهایتا در اثر گردش روزگار جای خود را به رونق و بهبود و رشد میدهند. در میان بزرگترین مشکلات نیز همواره میتوان به بازگشت و بهبود فکر کرد.
گواه این بازگشت همین خندهها و امیدواریهایی است که هر روزه میان این خاورمیانه ملتهب، در این کشور تحریم شده و در این بورس طاقتفرسا تجربه میکنیم. بنابراین در میان همه این اخبار غمبار نباید فراموش کرد که نیازمند بهانهای برای ریکاوری و بازسازی خود هستیم؛ بهانههایی هرچند کودک که نباید آنها را از یاد برد. اقتصاد ایران هم سرانجام روز و روزگاری حرکت به سمت ثبات، رشد و پایداری را آغاز میکند.