راهکار نجات بورس
اگر بخواهیم راهکارهای برونرفت بازار سرمایه از شرایط آتی را نام ببریم میتوان به موارد و موضوعات زیادی اشاره نمود که تغییرات و یا حذف آنها میتواند بسیار تأثیرگذار و مهم باشد.
اگر بخواهیم راهکارهای برونرفت بازار سرمایه از شرایط آتی را نام ببریم میتوان به موارد و موضوعات زیادی اشاره نمود که تغییرات و یا حذف آنها میتواند بسیار تأثیرگذار و مهم باشد که به خوبی وضعیت حال حاضر بازار را به سمت بهبود و پس از آن رونق قابل قبولی ببرد ولی در بین تمامی آنها مهمترین نکته و موردی که سد راه بازار سرمایه در کنار موارد ریز و درشت مختلف شده است نرخ بهره است که به خوبی علیرغم وجود داشتن بسیاری از نکات منفی برای جلوگیری از رشد بازار یا حتی اضافهتر شدن آنها عملا دستاندازی در میانه مسیر حرکتی رو به رشد بازار باشد.
اگر به گذشته برگردیم و یکی از نزدیکترین اصلاحهای بازار یا همان نیمه سال 99 بازار را در نظر بگیریم به مهمترین تغییری که مصادف با برگشت یکباره بازار سرمایه میتوان در نظر گرفت تغییرات در نرخ بهره است که با توجه به منتشرشدن نامه 25 اقتصاددانی که با لحنی نصیحتگونه سیاستگذار را به سمت افزایش نرخ بهره سوق میدادند باعث افزایش یکباره این نرخ بودیم که حتی این مورد نه به صورت پلهای و آرام آرام بلکه به صورت شتابواری اعداد بالایی را تجربه نمود که به خوبی این مورد شتاب و هیجان خود را در بازارهایی که خصوصا نقدشوندگی بالاتری داشتند (همچون بازار سرمایه) به نمایش گذاشت.
حال در مهمترین مورد و معضل بازار همانطور که شاید قبلتر اشاره شد باید نرخ بهره را قویترین نام برد و بعدتر باید موضوعات تأثیرگذار دیگر را در نظر گرفت چون حتی قویترین آنها شاید به اندازه یک سوم این موضوع هم در فشار عرضه و تقاضایی تأثیرنداشته باشد و برای نمونهای که این موضوع را تأیید نماید تا شدت قدرت این تصمیمات را نمایان کند باید اندکی از لحاظ تاریخی بازه زمانی را کوچکتر کرد و به موضوع یک ماه اخیر که شاهد یک ریسک جدید به نام جنگ در خاورمیانه بودیم که شاید حتی به صورت مستقیم در کشور ما تأثیر نداشته ولی از لحاظ جو روانی دیدگاه افراد را به سمت تغییر دیدگاه به سمت داراییهای امن خواهد برد که اگر دقت کنید به دلیل هجوم پولی که به دلیل نرخ بالا به سمت سپردهها و اوراقی که درآمدی ثابت داشته باشند رهسپار کرده عملا تقاضای ایجاد شده از این اتفاق به واسطه نبود نقدینگی در دست کافی صرفا تبدیل به نوسانی رفت و برگشتی در بازارهایی همچون طلا گردید. حال هرچقدر هم بتوان برخی از موارد بازار را به چیزهایی همچون بازارگردانها و تصمیمات مختلف در سازمان بورس و دیگر موارد ربط داد و هرچند هم بیتأثیر نیستند و اثرات خود بر بازار را دارا هستند.
ولی همانند دستور عدم الزام فروش بازارگردانها عملا شاید تعادل و ثبات نسبی را در بازار تجربه کردیم ولی آنچنان شاهد جهتگیری در بازار نبودیم که حتی شاید در کوتاهمدت شاهد عقبگرد این نرخ بهره نباشیم ولی حتی توقف این رشد نرخ بهره به صورت قطره قطره میتواند اندکی در تصمیمات سرمایهگذاران برای ورود به بازار سرمایه لحاظ شود تا بازار سرمایه بسته به اینکه برخی از صنایع بتواند بازدهی بیش از نرخ بهره را بسازند دوباره با تقاضا یا حتی خروج پول از سازوکارهای بدون ریسکی مانند سپردههای بانکی و جهتگیری آنها به سمت این بازار باشند تا دوباره بتوان شادابی را در این بازار لمس کرد.