ارزش افزوده سفر به نیویورک

هر سفری دستاوردی باید داشته باشد و هر مذاکرهای باید با ارزش افزودهای همراه باشد. پس از پایان سفر رییسجمهوری به نیویورک، حضور در مجمع عمومی سازمان ملل و دیدار با برخی مقامات سیاسی کشورها، دورنمای تازهای در روابط میان ایران و غرب شکل گرفته است.
برای ایران موضوع مهم از دل همه این مناسبات ارتباطی، بهبود شاخصهای اقتصادی است. ایران در شرایط خاصی از منظر اقتصادی به سر میبرد و نیاز دارد تا به بازارهای اقتصادی بینالمللی بازگردد و رونق اقتصادی نسبی در بازارهایش ایجاد کند. هر سفر، رابطه و دیداری، ظرفیتی است که ایران باید آن را بدل به ارزش افزوده اقتصادی کند. با یک چنین پیش فرضی لازم است سفر رییسجمهوری به نیویورک از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار بگیرد.
خوشبختانه سخنرانی ابراهیم رییسی در مجمع عمومی سازمان ملل منهای برخی نارساییها به نسبت سخنرانی سال قبل ایشان ملایمتر و با مسوولیت بیشتری نسبت به امریکا بیان شد. بارها اعلام شد که ایران هر دست دوستی و محبتی که به سمت او دراز شود را با صمیمت میفشارد، همچنین از تنشزدایی صحبت شد و... این نوع اظهارنظرها حکایت از آن داشت که مقامات دولتی در ایران به این درک تازه رسیدهاند که استفاده از گفتمان قبلی، قابل دوام نیست و منافع ملی کشور را تامین نمیکند. بنابراین لحن تازهای انتخاب شده است.
بارها تاکید کردهام که موضوع نارضایتیهای عمومی در کشورمان ریشههای اقتصادی و معیشتی دارد و کمتر بار سیاسی را میتوان برای آن متصور شد. طیف جوان جامعه ایرانی با مشکلات اقتصادی معیشتی روبهروست و نهایتا این نارساییها و این کمبودها در قالب ناآرامیهای عمومی نمایان میشوند. نباید این اعتراضات را به گردن کشورهای خارجی انداخت. همین مشکلات در فرانسه هم تکرار شدند، هم ماجرای جلیقه زردها و هم نمونههای دیگر در اروپا هم اتفاق افتاد. این روند در فرانسه هم برآمده از نارساییهای اقتصادی و تضاد دارا و ندار در بطن اروپاست. دولت ایران امروز به این نتیجه رسیده که این وضع اقتصادی نمیتواند ادامه پیدا کند، بنابراین تلاش برای بهبود مناسبات ارتباطی با غرب در دستور کار قرار گرفته است.
اینگونه است که صحبتهای رییسی در مجمع عمومی سازمان ملل ملایمتر شده و دشمنی با امریکا کمتر مطرح شد. اما این پایان کار نیست، در مرحله بعد باید منتظر بود که این فضای تازه بدل به مذاکرات و گفتوگوهای دیپلماسی و در صورت امکان تبدیل به تفاهم و تعاملات اقتصادی شود. اما در این مرحله باید دو طرف مطالبات خود را کمی منعطفتر کنند، احتمالا دیپلماسی محرمانه همچنان مورد توجه دو کشور ایران و امریکا ادامه خواهد داشت.
معتقدم ایران باید به سمت قواعد بینالمللی در بازیهای سیاسی برود. ایران میتواند سیاست درونی خود را دینی کرده و سیاستهای بینالمللی خود را جهانی کند تا از دل این روابط منعطف منافع ملی شکل بگیرد. تداخل این دو حوزه در ادامه میتواند مشکلات زیادی برای کشورمان ایجاد کند. ایران باید بداند که حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم در گروی تعامل و پایان دادن به تحریمهای اقتصادی است.
بنابراین باید گفتمان متفاوتی را در پیش بگیرد. البته نشانههایی از این درک تازه در صحبتهای رییسجمهور ایران در نیویورک هویدا شد. ایران، امریکا را دشمن قسم خورده خطاب نکرد و تلاش کرد پالسهایی برای ایجاد وروابط تازه ارسال کند. نباید فراموش کرد که بایدن برای کارنامه خود در حوزه سیاست خارجی به دستاورد نیاز دارد و ایران میتواند از این نیاز نهایت بهرهبرداری را داشته باشد. از سوی دیگر ایران هم به حل مشکل تحریمها احتیاج دارد و بایدن میتواند از این نیاز ایران برای خود دستاورد خلق کند. از این طریق دو طرف به معادله برد- برد میرسند.
البته بایدن یک بار در مصاحبهای اعلام کرد دیگر به برجام 2015 بازنمیگردد و به دنبال صلحی جامع است. وقتی صحبت از صلحی جامع میشود ایران هم باید انعطاف لازم را نشان دهد. صلح جامع میتواند موضوعات منطقهای و حوزههای دیگر را در بر بگیرد. مثلا اروپا و غرب خواستار توقف فروش سلاح به روسیه است. این گزاره به ایران کمک میکند تا روابط نزدیکتری با اروپا پایهریزی کند. معتقدم با تعامل و تفاهم مشکلات داخلی کور هم حل و فصل شده و دور تازهای از بهبود در شاخصهای اقتصادی ایجاد میشود.
