رشد پایه پولی در بازارهای مختلف

اطلاعات منتشر شده از سمت بانک مرکزی نشان از رشد 45 درصدی پایه پولی نقطه به نقطه در فروردین 1402 دارد. حال سوالی که مطرح خواهد شد اینکه این خبر چه تأثیراتی بر دیدگاه افراد در بازارهای مختلف خواهد گذاشت؟ در کلیت قضیه باید گفت به این اتفاق و رفتارهای پیرامون آن خواهناخواه دیدگاه افراد براساس رشد قیمتی و تورم بنا خواهد شد و در اکثر بازارها افراد دیدی به این چشم خواهند داشت.
اما بهتر است اندکی موشکافانهتر و حرفهایتر به این موضوع نگاه کرد. اگر دقت کنید زمانی که این داده اقتصادی منتشر میشود (شهریورماه 1402) 6 ماه از سال 1402 را پشت سر گذاشتهایم و هرچند شاهد برخی محاسبات مختلف هستیم که بیشتر آنها به سمت رشد تورم و دیدگاه تورمی است رفتهرفته پس از گذشت دوماه از سال کنونی شاهد حکمرانی رکود بیچون و چرا در اکثریت بازارهای کشور هستیم. بعد از آن زمانی که شاهد انتشار این داده رشدی پایه پولی هستیم هرچند نرخ دلار با رشد مواجه میشود حرکت آن را نمیتوان قدرتمند برشمرد زیرا که عملا اگر این خبر در واقع بخواهد تأثیر واقعی خود را در حال حاضر دستکم در بازار ارز وارد کند رشدی عملا بسیار بیشتر از این مقدار خواهد بود. شاید بتوان یکی از مهمترین دلیلهای این اتفاق را سیاستهای جدید پیش گرفته سال جدید دولت برشمرد زیرا بهطور کلی میتوان در رفتار 6ماه سال اخیر سیاستگذار یک چیز را به وضوح متوجه شد و آن کلمهای واضح به نام انقباض است که کلیت اقتصاد را با قدرت قابل توجهی تحت تأثیر قرار داده است!
در پله دیگر اگر دقت کنید با توجه به این سیاست انقباضی پیش گرفته شده توسط سیاستگذار در مقابل آن شاهد رهاسازی یا حتی فرموله شدن در قسمتهای مختلف اقتصاد در انواع سیستمهای نرخگذاری دستوری هستیم که عملا اگر قبلتر این اتفاق رخ میداد بازارها بسیار زودتر به اثرات واقعی آن واکنش خود را شروع میکردند که اگر دقت کنید این اتفاق نسبت به ادوار گذشته یا حتی سال گذشته بسیار کند شده است. حال اگر به گذشته برگردیم همیشه بازار سرمایه را یکی از هوشمندترین و سریعترین واکنشدهنده به اتفاقات روز (حتی قبل از مخابره شدن هر خبری) بایددانست و در اکثر مواقع اگر شاهد یک خبر یا دیدگاه در بازار بودیم ولی بازار سرمایه جهتی خلاف از آن را انتخاب میکرد بسیاری از تحلیلگران قدیمی بازار را در وضعیت هوشیار قرار میدادند که شاید این یک خبر عملا سوخته باشد.حتی اگر به صورت علمی و تحلیلی به دور از تجربه و برگشت به گذشته قصد این کار را داشته باشیم میدانیم دو پارامتر شاخص کل بازار سرمایه و دلار همیشه انحراف معیاری مثبت داشتهاند و خواهناخواه این دو در اکثر مواقع در یک سمت و سو قرار گرفتهاند یا پس از اندکی فاصله همیشه این فاصله را به طریقی پر کردهاند اما اگر در حال حاضر به این دو نگاه کنیم شاخص بازار توجه قوی به رشدهای مختلف کوچک ارزی این بازه زمانی نداشته است. (در اکثریت (نه همیشه) مواقع شاخص کل بازار سرمایه هوشمندی بیشتری نسبت به قیمت دلار داشته است).
در پایان تمامی این نکات پراکنده ولی در اصل مرتبط در بیشتر بازارها و اقتصاد گفته شد تا این نتیجهگیری حاصل شود که علیرغم رشد قابل توجه پایه پولی سیاستگذار خصوصا در سال اخیر با انواع ابزارهای ممکن (اوراق، صندوقها، سپرده بانکی و...) توفان پیش رو را صرفا به آینده موکول کرده است که عملا میتوان گفت که هرچند هنوز شاهد تهماندههایی از دیدگاههای رشد قیمتی در ذهن افراد عادی و حتی تحلیلگران بازارهای مختلف هستیم سیاستگذار حاضر این سیل اجتنابناپذیر را صرفا با ساختن سدی چوبی به تاریخی در آینده موکول کرده است و در حال حاضر باید این رکود حکمفرما را پذیرفت که البته همانند روند چندین سال اخیر توسط موج تورمی دیگر جبران میشود و زمانی که دوباره اکثریت افراد به اجماع حکمرانی رکود برسند همان زمان، وقت شکستن این سد است.
