فرسودگی شغلی یا افسردگی

طبق آمار تقریباً نیمی از کارمندان طی ساعات کار خود استرس را تجربه میکنند؛ بنابراین عجیب نیست که آمار هر روز فرسودگی شغلی بیشتر میشود. اما واقعاً فرسودگی شغلی به چه معناست و چطور باید بدانید که این از علائم اولیه افسردگی نیست.
فرسودگی شغلی یک واکنش نسبت به استرسی طولانی یا مزمن است که ناشی از مشغلههای زیاد در کاری است که دوستش ندارید؛ اما این استرس میتواند با استرسهای خانوادگی، فشارهای اقتصادی و مالی و دیگر فشارها و مشکلات نیز جرقه بخورد.
موقعیتها و شرایط بخصوصی میتوانند باعث فرسودگی شغلی شوند و هر چه بیشتر در این موقعیتها درگیر شوید، بیشتر احساس فرسودگی و کنترل نداشتن روی امور خواهید کرد. مثلاً رییس شما از شما میخواهد شب تا دیروقت بمانید و کار کنید و این درخواست همیشگی شده و باعث شده بیشتر وقتتان را در محل کارتان بگذرانید بهجای اینکه به خانه بروید، در کنار خانوادهتان باشید و استراحت کنید. هرچند عوامل مرتبط با کار و شغل معمولاً از دلایل خستگی شغلیاند اما احساس گیرافتادن، ناامیدی و ناکافی بودن میتواند هر کسی را که تحتفشار و استرس است تحتتأثیر قرار دهد. یک کارمندی که سالهاست به مسافرت نرفته یا مادری که مسوولیتهای زیادی در خانه دارد و وقت رسیدگی به خودش را ندارد میتوانند دچار فرسودگی شغلی شوند.
یعنی هر کسی در هر شرایط و موقعیتی میتواند این مشکلات را تجربه کند و خیلیها هم تجربه میکنند. اما افسردگی بالینی معمولاً مربوط به یک موقعیت یا شرایط خاص نیست، بلکه فرد را دچار اندوه، بیاعتماد به نفسی و ناامیدی و پوچی اساسی و ریشهداری میکند و هیچچیزی نمیتواند برای این فرد خوشحالکننده و انگیزهبخش باشد. هرچند عوامل بیرونی مثل استرسهای شغلی میتوانند علائم افسردگی را تشدید کنند؛ اما خود افسردگی مثل فرسودگی شغلی، موقعیتی نیست. حتی اگر شما شغلتان یا محیطتان را عوض کنید، باز هم احساسات ناامیدکننده و اندوهگینکننده دست از سرتان برنمیدارند.
اگر درگیر فرسودگی شغلی باشید ممکن است مشکلات جسمی و روحی نیز در ارتباط با ذهن خستهتان داشته باشید، مانند بیانرژی بودن، خوابهای بدون کیفیت، مشکلات گوارشی، خشم و اندوه بیش از حد.
اما زندگی با افسردگی هر چند همین موانع را دارد؛ اما این علائم همیشگیاند و نوسان اندکی دارند. علائم افسردگی همیشه هستند و اغلب عمیق و مقاوم به درماناند. اگر شما دچار فرسودگی شغلی باشید میتوانید با یک استراحت خوب و دورشدن از موقعیتی که به شما استرس و بیقراری میدهد موقتاً تسکین و آرامش پیدا کنید و حالتان بهتر شود. افرادی که از شغل خود خسته و فرسوده شدهاند اغلب در تعطیلات و با جریان متفاوتی از زندگی احساس بهتری پیدا میکنند؛ چون از کارشان دور هستند و فقط صبح روز شنبه علائم دوباره با شدت برمیگردند! کمبود اعتمادبهنفس، تردید نسبت به خود و احساس بیارزش بودن اغلب در افسردگی قویترند. افرادی که افسردگی دارند معمولاً عمیقاً احساس بیارزش بودن و ناکافی بودن میکنند که حتی وقتی در شادترین مکانها و لحظات یا در زیباترین سواحل هستند باز هم ولشان نمیکند.
در نتیجه افسردگی و فرسودگی شغلی لزوماً علت و معلول هم نیستند؛ اما شما میتوانید هر دو را داشته باشید. در برخی موارد، افسردگی باعث فرسودگی شغلی میشود؛ اما کسانی که اختلال افسردگی ندارند هم میتوانند به فرسودگی شغلی دچار شوند. مثلاً علائم خستگی و فرسودگی شغلی میتواند همراه با علائم افسردگی باشد. همچنین ممکن است مدتی باشد که دچار افسردگی شدهاید اما نمیدانید و همین باعث میشود علائم فرسودگی شغلیتان هم شما را متوجه وضعیت خودتان نکنند. افسردگی و فرسودگی شغلی ارتباطی آنقدر نزدیک دارند که کارشناسان عقیده دارند فرسودگی شغلی ریسک ابتلا به افسردگی بالینی را افزایش میدهد.
فرسودگی شغلی ساختار مجزایی از افسردگی دارد؛ اما این دو با هم مرتبطاند و میتوانند علائم مشابهی داشته باشند. فرسودگی شغلی درست مثل افسردگی اثرات منفی بر سلامت جسمتان میگذارد و باعث میشود در برابر بیماریها آسیبپذیرتر باشید؛ درست همانطور که افسردگی میتواند این کار را با شما بکند! هرچند فرسودگی شغلی از نظر پزشکی مثل افسردگی یک عارضه روحی و روانی محسوب نمیشود؛ اما هر دوی اینها میتوانند آنقدر جدی باشند که زندگی را مختل کرده و مشکلاتی برای سلامتی ایجاد کنند. افسردگی بالینی اغلب به دارودرمانی و تراپی جواب میدهد. اگر فرسودگی شغلی دارید، شاید زمان آن باشد که تغییری در کارتان یا محیط زندگیتان ایجاد کنید و در کنار آن مدت کوتاهی تحت مشاوره و تراپی باشید تا یاد بگیرید استرستان را چگونه بهتر مدیریت کنید.
