زنانه شدن اعتیاد افزایش آسیبهای اجتماعی

مصطفی اقلیما
متاسفانه حالا دیگر مساله اعتیاد مردانه نیست و بسیاری از دختران و زنان نیز با آن دست به گریبانند، در واقع بسیاری از جامعه شناسان در مورد زنانه شدن اعتیاد در کشور هشدار میدهند و این مساله یعنی از بین رفتن کانون خانواده. اما چرا باید با چنین پدیدهای مواجه شویم، در واقع وقتی مشکلات یک جامعه اعم از اقتصادی، معیشتی، سیاسی و اجتماعی افزایش پیدا میکند، افراد به دنبال راه فراری هر چند موقت برای پشت سر گذاشتن مشکلاتی هستند که هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنند و در این بین روی آوردن به مواد مخدر یکی از راههای موقتی گریز از مشکلات است. راههای گریزی که تو را به گردابی عمیقتر رهنمون میکند اما زمانی این حقیقت عیان میشود که دیگر کار از کار گذشته و فرد مبتلا شده و حالا باید به دنبال راهحلی برای رفع مشکل اعتیاد خود باشد. در حال حاضر و بر اساس آمارهای رسمی چهار میلیون و 400 هزار نفر مصرفکننده مستمر و غیرمستمر در کشور وجود دارد که با بُعد خانوار آنان، حدود 15 میلیون نفر از جمعیت کشور به صورت روزمره دغدغه و نگرانی در عرصه موادمخدر دارند. عواملی همچون تفریح، جلبتوجه، اختلال افسردگی و اضطراب، اختلال خواب، اختلالات جنسی از جمله عوامل مصرف مواد در جمعیت عمومی کشور است که در عرصه پیشگیری باید برای هر کدام از این عوامل برنامهریزی هوشمندانه کرد. وضعیت شیوع مصرف مواد در جوانان در دهه 80یک درصد بود که در دهه 90 به 4.7 درصد رسید و دلایل آن در نگرش مثبت به مواد، اضطراب، پرخاشگری، عزت نفس پایین و ضعف اطلاعات نسبت به عوارض مصرف مواد بوده است. در جمعیت کارگری، نرخ شیوع مصرف مواد 22 درصد است و عواملی همچون کار سنگین، سختی شغل، مشکلات خانوادگی، تفریح و مشکلات اختلالات خواب از جمله عوامل موثر در مصرف مواد در این قشر است. از سوی دیگرامروز شاهد شرایطی در کشور هستیم که ایجاب میکند به آسیبهای اجتماعی توجه بیشتری شود. از جمله این شرایط میتوان به تنوع آسیبهای اجتماعی، کاهش سن افراد در معرض آسیب و آسیب دیده اجتماعی، رشد آمار آسیبهای اجتماعی، گسترش آسیبهای اجتماعی ناشی از فضاهای مجازی و تکنولوژی، جلوتر بودن آسیبهای اجتماعی از برنامهها، فراگیر نبودن برنامههای اجرایی در کشور، غالب بودن رویکردهای سیاسی - امنیتی نسبت به آسیبهای اجتماعی و عدم توجه کافی به مسائل اجتماعی در کنار مسائل اقتصادی و سیاسی اشاره کرد. یکی از موادی که این روزها بیش از دیگر مواد مخدر مورد مصرف قرار میگیرد و البته به صورت آزادانه در پارکها و اماکن عمومی هم مصرف میشود «گل» است. باید قبول کنیم که متاسفانه سن مصرف اینگونه مواد در کشور ما بهشدت پایین آمده است...
اینکه یک مقام مسوول تنها برای دلخوشی خانوادهها از افزایش سن اعتیا در کشور حرف بزند، چاره کار نیست، از سوی دیگر نمیتوانیم منکر شرایط موجود شویم، حال سوال این است نوجوانی که از سن 10 یا 12 سالگی اقدام به مصرف مخدر «گل» میکند در سنین جوانی قرار است چه جایگاه اجتماعی در جامعه خود داشته باشد. این فرد وقتی به سن 25 یا 30 سالگی برسد دیگر حتی توان اداره کردن زندگی خود را هم ندارد چه برسد به اینکه بخواهد تشکیل زندگی دهد، شغل داشته باشد و .... موضوعات اجتماعی همه زنجیرهوار به هم وصل هستند و ریشه همه این موضوعات اعتیاد است، با گران شدن موادمخدر، فرد معتاد مجبور است به سمت مواد ارزانتر و ناخالص و تزریق و مصرف مواد روانگردانها برود و در نهایت مجبور به جرم برای تامین موادمخدر موردنیاز خود میشود که به همین منظور باید چارهای اساسی برای این موضوع اندیشید. موادمخدر سالانه نزدیک به 200 هزار میلیارد تومان به اقتصاد کشور ضربه میزند باید پرسید که مسوولان کشوری وقتی موادمخدر روزانه حدود 500 میلیارد تومان در بخش درمان، بهداشت، مقابله و دیگر بخشها، به کشور ضربه زده است چه کاری باید انجام دهند تا اعتیاد این همه ضربه به کشور وارد نکند. در این بین هر چه آمار زنان مبتلا به اعتیاد در جامعه افزایش پیدا کند درصد خانوادههایی که در معرض از هم پاشیدگی قرار میگیرند بیشتر و بیشتر میشود و این یعنی افزایش بزههای اجتماعی، افزایش آسیبهای اجتماعی و ازهمگسیختگی اجتماعی.
