از تحصیل مجازی تا رفتن به مدرسههایی تازه

تعادل|
طی روزهای گذشته مدیرکل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران از افزایش آمار دانشآموزانی که از تهران به سمت حاشیه مهاجرت کرده و حالا زیر پوشش آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران قرار میگیرند خبر داد، برآوردی که برای سال جدید تحصیلی 70 هزار نفر بوده است. اما آیا این تغییر و جابهجایی برای دانشآموزان هم به همین راحتی که مسوولان از آن صحبت میکنند خواهد بود. اینکه دانشآموزان زیادی به خاطر عدم توانایی خانواده در تامین هزینههای اجارهبها مسکن مجبور به مهاجرت از محلهای شدهاند که چندین سال در آن زندگی کرده و به مدرسههای آن عادت کردهاند تغییر آسان برای آنها نخواهد بود. زمان زیادی به بازگشایی مدارس نمانده است و بعد از سه سال که خیلی از دانشآموزان سالهای تحصیلی شان را به صورت مجازی شروع کردند و خیلیهای دیگر هم به دلیل عدم دسترسی به فضای مجازی دست از تحصیل کشیدند، حالا بعد از پشت سر گذاشتن تمام این مشکلات بسیاری از آنها مجبورند سال تحصیلی را در مدرسهای شروع کنند که هیچ چیزی در مورد آن نمیدانند، هیچ دوستی در آن ندارند و قرار است همهچیز از صفر شروع شود، آشنایی با مدرسه، آشنایی با همکلاسی و البته آشنایی با فرهنگ قالب بر آن مدرسه و منطقه که ممکن است خیلی هم با روحیات تازه واردها سازگار نباشد.
آسیبهایی که در راهند
افراد وقتی از سن کم، دوران کودکی خود را در محله یا مدرسهای میگذرانند که دوستان زیادی دارند به بودن در کنار آنها عادت میکنند و از لحاظ فکری و عقاید با یکدیگر همدل و همفکر میشوند. به تدریج تضادها و اختلاف سلایق در آنها کمرنگتر میشود تا جایی که فکر جدایی و دور شدن از دوستان در محله و همکلاسیها در مدرسه آنها را آزار میدهد. آسیبهای روحی و روانی همچنین مشکلات اجتماعی در پی این جداییها به وجود میآید و تا یافتن گروههای دوستی جدید ممکن است احساس تنهایی و انزوا به افراد غلبه کند و آینده خانوادگی، شغلی و اجتماعیشان را با چالش روبهرو سازد. همانطور که محیط مدرسه و گروه همسالان نقش سازندهای در ساختن شخصیت افراد دارد محل سکونت و زندگی نیز در کاملتر کردن شخصیت تاثیرگذار است. از این رو هر گونه جابهجایی و تغییر در این دو محیط مهم اگر بدون فکر و درنظر گرفتن روحیات کودکان باشد آسیبزا میشود.
دور شدن از تعلقات
دکتر سوده مرادی، روانپزشک و استاد دانشگاه در مورد تغییر محل سکونت یا محل تحصیل به «تعادل» میگوید: این تغییرات و جابهجاییها ممکن است تاثیرات مهمی بر روحیه دانشآموزان بگذارد هر چه این تغییرات بیشتر و عمیقتر باشد آسیبهای روحی ناشی از آن افزایش پیدا میکند. گاهی اوقات تغییرات در سطح یک کلاس یا مدرسه است اما در برخی موارد جابهجایی در محل سکونت پیش میآید که باعث استرس در کودکان میشود. از پیامدهای منفی این نوع جابهجایی میتوان به از دست دادن دوستان قدیمی و نیز ارتباطات اجتماعی و فقدان حمایتهای عاطفی دوستان، استرس ناشی از رو به رو شدن با افراد غریبه و ناشناس (معلمان، همکلاسیها و همسایه) اشاره کرد. استرس ناشی از جدایی از دوستان و فقدان ارتباط موثر با آنها موجب تنش و ایجاد اضطراب از جدایی در کودکان میشود. همچنین اگر این جابهجاییها در سطح شهر یا کشور باشد آسیبهای روحی عمیقتر بوده و تغییرات فرهنگی، تفاوتهای گویش و لهجه و زبان باعث میشود اضطراب افراد چند برابر شود. او میافزاید: علائم اختلال جدایی وابسته به سن افراد متغیر است. در کودکان زیر سن مدرسه علائم به شکل بهانهگیری، گریه کردن، بیقراری، اختلال خواب، دردهای پراکنده و به شکل کابوسهای شبانه با موضوع از دست دادن والدین بروز میکند. اما در کودکان و نوجوانان در سنین مدرسه به شکل بیقراری و تمایل نداشتن رفتن به مدرسه، افت تحصیلی، پرخاشگری و به شکل تخیلات و رویاهای آشفته و با نگرانی شدید هراس از دست دوستان همراه است. دکتر مرادی تصریح میکند: بخشی از این استرسها طبیعی به نظر میرسد و با گذشت زمان و با آشنایی کودک با افراد غریبه این اضطرابها کاهش پیدا میکند. یکی از اقدامات مهم والدین در جهت پیشگیری از اضطراب ایجاد آمادگی ذهنی و روحی قبل از جابهجایی محل زندگی یا مدرسه است همچنین حضور والدین در کنار فرزندان در روزهای اول مدرسه و تشویق قاطعانه حضور کودک در مدرسه تا حدی استرس ناشی از جدایی را در آنها کاهش میدهد. در صورت ترس و امتناع کودک از رفتن به مدرسه انجام یک برنامه افزایش تدریجی زمان ماندن کودک در محل تحصیل و کاهش تدریجی زمان خود والدین در مدرسه پیشنهاد میشود تشویق و ترغیب والدین، مربیان و معلمان زمینه اضطراب را کاهش میدهد.
محیطهای اجتماعی و تعلقات مربوط به آن
کوروش باباپور، جامعهشناس نیز در این باره به «تعادل» میگوید: بهطور طبیعی قرار گرفتن افراد در محیطهای اجتماعی باعث ایجاد یک سری تعلقات در آنها میشود و بر اساس این تعلقات روابط اجتماعی برقرار میشود و شبکههای گروهی شکل میگیرد. این شبکههای گروهی تحت عنوان دوستان، خانواده، همکلاسیها در مدارس و افراد یک محله شکل میگیرد. همه افراد روی این روابط اجتماعی حساب میکنند و این روابط را امروزه به عنوان سرمایههای اجتماعی میشناسند. آن دسته از افرادی که روی روابط اجتماعی خود حساب باز کردهاند و سرمایههای اجتماعی زیادی را اندوختهاند از دست دادن آنها برایشان دور از انتظار و آسیب زا به شمار میرود. از دست دادن روابط باید در شرایط مقتضی و خاص پیشآید تا آسیبهای کمتری را بر جا گذارد. این جامعهشناس در ادامه بیان میکند: وقتی افراد با یکدیگر در قالب همسایه، دوست، همکار یا همکلاسی قرار میگیرند به خاطر رابطه اجتماعی اعتماد میانشان به وجود میآید از این رو اگر اعتماد به راحتی از دست برود تا ارتباط جدیدی شکل بگیرد و شبکههای ارتباطی در مدرسه جدید ساخته شود و در اثر آن اعتماد تولید شود افراد در این میان به فرصت و زمان زیادی نیاز دارند در این فاصله گذار از محله و مدرسه به مکان جدید افراد به ویژه کودکان در سنین مدرسه احساس خلامی کنند و نداشتن سرمایههای اجتماعی بهطور طبیعی این احساس خلارا در آنها به وجود میآورد. امروزه به دلیل پیچیدهتر و بزرگتر شدن جامعه و کاهش روابط خانوادگی همچنین دور شدن افراد از یکدیگر به دلیل شرایط و نحوه زندگی تعاملات به ویژه ارتباطات صمیمی کمی در سن و سال دانشآموزان و در مدرسه کاهش پیدا کرده است و به راحتی نمیتوان اعتماد و سرمایهای جدید را شکل داد. برخی افراد توانایی تشکیل گروههای جدید را دارند و به راحتی ارتباط برقرار میکنند و ارتباط سریع با دیگران باعث میشود خلاهای عاطفی آنها در زمان کوتاهتری پر شود.
عوامل استرسزا
ویژگیهای سرشتی کودکان یکی از عوامل موثر و تشدیدکننده اضطراب جدایی از دوستان یا تغییر در محل سکونت به شمار میرود. معمولاً دانشآموزانی که کمرو هستند و از جمع و گروه کنارهگیری میکنند یا به والدین خود وابسته هستند بیشتر در معرض این نوع استرسها قرار میگیرند و نمیتوانند به راحتی به محیط مدرسه یا محل سکونت جدید عادت کنند از این رو مدام این نوع استرس و اضطراب را با خود دارند. یکی دیگر از عوامل موثر عوامل محیطی است برخی والدین به خاطر اضطرابی که دارند به شکل افراطی از فرزندان خود محافظت میکنند و کودکان را وابسته به خود بار میآورند آنها اغلب در موقعیتهای استرس زا اضطراب خود را به فرزندان منتقل میکنند و دانشآموز هنگام رفتن به مدرسه علائم شدید مانند خلق غمگین و افسرده و ترس را از خود نشان میدهد. باباپور، در همین حال میگوید: برخی از کودکان توانایی ضعیفی در برقراری ارتباط دارند و دیرتر میتوانند دوست جدید انتخاب کنند و چون توانایی تشکیل گروه را ندارند از این رو پایههای اعتماد در آنها سست میشود و این آسیبها مانع از رسیدن آنها به اهداف خود میشود. اگر کودکان در محیط مدرسه دنبال کسب موفقیت باشند داشتن دوستان صمیمی برای رسیدن آنها به اهدافشان کمککننده است. همچنین برخی معلمان ارتباط دوستانهای با شاگردان خود دارند و این صمیمیت باعث پیشرفت درسی در آنها میشود. اما اگر برای برقراری رابطه دیر اقدام کنند ممکن است در طول زمان دچار افسردگی شوند و در محیط خانواده، مدرسه و محله در روابط بین فردی دچار مشکل شوند. این جامعه شناس با اشاره به نقش والدین و اعضای بزرگتر خانواده در پر کردن خلاهای دانشآموزان در تغییر مدرسه یا محل سکونت میافزاید: والدین باید تلاش کنند شبکههای روابط فرزندان کمتر از دست برود و جابهجایی مدرسه یا محل زندگی تا جایی که امکان دارد کمتر اتفاق بیفتد مگر در شرایطی که خانواده مجبور به تغییر است.به هر حال اگر این روابط به هر دلیلی گسسته شود کسانی که توانمندی بیشتری دارند میتوانند با شرایط جدید کنار آیند اما والدین باید به نحوی تا شکل گرفتن روابط جدید نقش آفرینی کرده و ارتباطشان با فرزندان قویتر شود. همچنین در کسب اعتماد دیگران کودکان را یاری کنند تا دچار اشتباه نشوند گاهی اوقات ممکن است به دلیل همین اعتماد زود هنگام دچار آسیب شوند. همواره کمک گرفتن از نهادهایی که در مدرسه متولی آموزش و تربیت کودکان هستند در این خصوص کمککننده است تا دوست یابی و اعتماد به شبکههای جدید به شکل صمیمی شکل گرفته و احساس تنهایی و انزوا در آنها کاهش پیدا کند.
