کانون توافق احتمالی در وین

این روزها اخبار ضد و نقیضی درباره مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+5 منتشر میشود که این رویکردهای متضاد، امکان تحلیل دقیق را برای تحلیلگران دشوار میسازد.
همزمان با اینکه برخی مذاکرهکنندگان اروپایی از بهبود وضعیت گفتوگوها و احتمال دستیابی به توافق صحبت میکنند، اخباری در برخی رسانههای اروپایی منتشر میشود که در آن نسبت به موضع نرم رابرت مالی، مذاکرهکننده ارشد امریکایی در مواجهه با ایران انتقاد میشود.
کار به جایی رسیده که امروز یکی از نشریات انگلیسی از احتمال تعویض رابرت مالی نیز سخن گفته و پیشبینی کرده ممکن است شخصیت جایگزینی برای او انتخاب شود. رویکرد متضادی که نوعی دوگانگی و ثنویت را در راهبردهای کشورهای اروپایی شکل میدهد.
باید دید بعد از حضور هیاتهای مذاکرهکننده در پایتختها چه دستوراتی به مذاکرهکنندگان داده میشود و چه دورنمایی برای گفتوگوها شکل میگیرد. البته همانطور که اشاره شد، رویکرد کلی گفتوگوها به سمت توافق است و این خبر امیدبخشی است. تیم مذاکرهکننده ایرانی پذیرفته که مذاکرات را از نقطهای که پیش از این در زمان ظریف و عراقچی متوقف شده بود، دنبال کند.
دستیابی به این نقطه به خودی خود، چشمانداز روشنی را در خصوص مذاکرات شکل میدهد. در این میان به نظر میرسد، موضع کشورهای اروپایی نسبت به امریکا در مذاکرات بسیار تندتر شده است. نشانههای این تغییرات را در مواضع اخیر دو طرف میتوان به عینه مشاهده کرد. بعد از آزمایشهای موشکی ایران و در شرایطی که امریکا نسبت به این آزمایشها فقط ابراز نگرانی کرده بود، اروپاییها آن را محکوم کردند.
البته تجربه مذاکرات گذشته نشان میدهد، اروپا و امریکا اغلب در مذاکرات نقشهای متفاوتی را به عهده میگیرند. یک زمان امریکا در پرسونای پلیس بد قرار میگیرد و مواضع بسیار تندی اتخاذ میکند و در برهه دیگر، اروپاییان نقاب پلیس بد را به چهره میزنند و امریکا در جایگاه طرف مثبت نمایش مینشیند.
مذاکرهکنندگان ایرانی این بازیهای طرف مقابل را آموختهاند و آنها را تجربه کردهاند. تیم ایرانی بعد از سالها تجربه به این آموزه مهم دست پیدا کرده که باید روی برگهای برنده خود حساب کند نه لبخند یا اخم طرف مقابل.
به نظر میرسد، اروپاییان در حال ایفای نقش پلیس بد هستند تا ایران مطالبات حداکثری خود در مذاکرات را تعدیل کند. این روندی است که در اغلب گفتوگوهای قبلی نیز تکرار شده است. در آستانه امضای برجام، فرانسه یک چنین نقشی را ایفا کرد و ناگهان پالسهای تندی در مذاکرات ارسال کرد تا جایی که برخی احتمال تعویض مذاکرات را مطرح کردند، اما بلافاصله پس از تذکرات کری این روند تعدیل شد و توافق برجام شکل گرفت. همانطور که بارها تاکید کردهام، موضوع زمان برای ایران (و به گونهای خاص برای طرف مقابل) بسیار حیاتی است. هر روز که میگذرد و تحریمها تداوم دارد، ایران روزانه بین 200 تا 500 میلیون دلار ضرر مستقیم را تجربه میکند که هر ماه بین 4 الی 6 میلیارد دلار را دربر میگیرد.
این اعداد و ارقام برای اقتصاد ایران بسیار کلیدی است و منشأ بسیاری از مشکلات اقتصادی فعلی است. ایران به دنبال آن است هرچه سریعتر سر و سامانی به اوضاع اقتصادی خود بدهد و تحریمهای اقتصادی را لغو کند.
در دهه 90 خورشیدی اقتصاد ایران رشد اقتصادی صفر درصدی را به طور متوسط تجربه کرده است. یعنی حدود یک دهه زمان نیاز است تا ایران با رشد اقتصادی 8 درصدی و بالاتر به وضعیت اقتصادی ابتدای دهه 90 بازگردد. شخصا معتقدم، لغو تحریمهای اقتصادی، تاثیر فراوانی در بهبود شاخصهای اقتصادی به دنبال دارد و اتفاقا دولت نیز به خوبی به این امر واقف است که برای اجرای وعدههایش باید تحریمهای اقتصادی را پایان بدهد. البته طبیعی است که در روند مذاکرات نباید نقاط ضعف احتمالی را برجسته ساخت و ایران باید تلاش کند در کوتاهترین زمان ممکن بیشترین دستاوردها را از گفتوگو با طرفهای مقابل کسب کند. به نظر میرسد روسها میانه گفتوگوها را گرفتهاند تا دو طرف را به سمت یک توافق احتمالی پیش ببرند. همین که دو طرف بر پیگیری توافقات 6 دور مذاکرات دولت قبلی توافق کردهاند، خبر امیدبخشی است که میتوان آن را به عنوان کانون توافقات احتمالی در آینده فرض کرد.
