با آمدن کارت ملی همه با خودشان گفتند: خدا را شکر که این کارت آمد و دیگر نیازی نیست که همیشه همه صفحات شناسنامه را از این طرف به آن طرف ببریم. تازه نگهداری یک کارت راحتتر است تا یک دفترچه به نام شناسنامه. اما هیچکس نمیدانست این کارت ملی قوزی بالای قوز میشود. باورتان نمیشود. رفتم یکی از شعب بیمه تامین اجتماعی، گفتند الا و بلا تا شناسنامهات نباشد کاری برایت انجام نمیدهیم. اصل شناسنامه باید باشد. کپی آن را هم قبول نمیکردند. شناسنامه را بردم و یادم رفت که کارت ملی را در کیفم بگذارم. وقتی رفتم دوباره با دربسته روبهرو شدم. میخواستم پول بدهم که بیمه شوم اما با این دنگ و فنگها فهمیدم اینجا مثل ردههای بالا سازمان تامین اجتماعی در گذشته نیست که پول همهچیز را حل کند انگار زیاد هم برایشان مهم نبود که بیمه باشم یا نه مهم گذراندن هفت خوانهای رستم است.
خلاصه روز سوم، هم شناسنامه و هم کارت ملیام را دستم گرفتم و با سرفرازی پلههای سازمان تامین اجتماعی را اینقدر بالا و پایین رفتم تا بالاخره کارم نصفه و نیمه انجام شد.
با شناسنامهام رفتم بانک که پول بگیرم و قسطهایم را همانجا پرداخت کنم. (البته بگویم که یک فرهنگی بدون قسط معنای فرهنگی حقیقی را ندارد.) کارمند بانک گفت: کارت ملی لطفا. گفتم شناسنامه که اعتبارش بیشتر است. دفترچههای قسط و برگه برداشت از کارت را جلویم گذاشت و گفت: نه تا کارت ملیتون نباشه نمیتونم کاری براتون انجام بدم. کارت ملیام را پیدا کردم و به کارمند بانک دادم. باورکنید بد نیست تکلیف مردم را روشن کنید. کارت ملی معتبر است یا شناسنامه؟! اگر کارت ملی معتبر است که چرا شناسنامه میگیرند؟ اگر شناسنامه معتبر است چرا اصلا کارت ملی را اختراع کردید و تازه برایش بارکد هم زدید؟ اصلا اینبارکد روی کارت ملی برای چی درج شده است؟!