به جای 1000 هدف یک هدف دنبال شود؛‌ عدالت اجتماعی

۱۳۹۷/۰۸/۲۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۳۹۹۲
به جای 1000 هدف یک هدف دنبال شود؛‌ عدالت اجتماعی

هادی سلگی|

 روز گذشته دانشگاه تهران در نشستی میزبان دو کارشناس اقتصادی بود. این نشست در راستای تحلیل نقش برنامه‌ریزی در اقتصاد ایران برگزار شده بود. به گمان برخی از کارشناسان برنامه‌ریزی در اقتصاد بی‌فایده است و دولت‌ها باید صرفا با کاستن از نقش خود و سپردن امور به بازار، شرایط را برای فعالان اقتصادی فراهم کنند تا راه مناسب را بروند. حال آنکه در مقابل کارشناسانی عمدتا نهادگرا قرار دارند که با وجود پذیرش بسیاری از نقدها از نظام برنامه‌ریزی در کشور، اما نفس وجود برنامه را مفید می‌دانند و ضعف‌های امروز برنامه‌ریزی را هم ناشی از عدم اجرا و نوشتن درست برنامه‌ها می‌دانند. فرشاد مومنی و محمدحسین شریف‌زادگان دو اقتصاددان قائل به برنامه‌‌ریزی هستند که با دفاع از آن مسیر توسعه کشور را از راه برنامه‌ریزی دانستند.

به گزارش تعادل،‌ فرشاد مومنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشستی که روز گذشته در ارتباط با مساله برنامه‌ریزی در دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: برنامه‌ریزی به همین شکلی که در هفت دهه گذشته در اقتصاد ایران انجام شده ، با وجود مشکلات و انتقاداتی که به آن وارد است، دستاوردهای مهمی داشته است که من فکر می‌کنم به جای نفی آن، بهتر است جنبه‌های دیگر برنامه‌ریزی در کشور را تقویت کرد. به گفته وی ، دو دستاورد مهم برنامه‌ریزی در ایران عبارتند از : به وجود آمدن حساب و کتاب و پاسخگویی دولت‌ها . این مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه افزود: البته در برابر این دو نقطه قوت، به دلایلی که در اقتصاد سیاسی کشور قابل مشاهده هستند، مشکلاتی هم به وجود آمده است. مثلا در این مدت نتوانستیم هیچ یک از کارکردهای کلاسیک برنامه‌ریزی را نهادینه و ریشه‌دار کنیم. این نقطه عطف نگاهی از بلندای 70 سال برنامه‌ریزی در کشور است. هنوز موفق نشدیم ابزاری برای پیش‌بینی پذیر کردن امور داشته باشیم، نتوانستیم ابزاری برای بحران هماهنگی‌ها، مواجهه آگاهانه با بحران‌ها، غلبه بر بحران مشارکت و... بیابیم.

مومنی در ادامه افزود: در بازه زمانی 1327 تا 1357 اتفاقاتی رخ داده و مسیر توسعه در کشور را متاثر کرده. این موارد درباره اموری هستند که خارج از برنامه‌ها به اجرا درآمده‌اند بطور مثال اصلاحات ارضی در حالی اجرا شد که در برنامه سوم توسعه پیش از انقلاب به هیچ عنوان دیده نشده بود و درواقع به این برنامه تحمیل شد. در سال‌های پس از انقلاب نیز هیچ‌کدام از این محور‌ها از منظر نهادینه کردن اموری که به بنیادین کردن برنامه‌ها مربوط هستند، اجرا نشده و برای آن برنامه‌ای دیده نشده است. باید بگویم نه تنها در این زمینه‌ها گامی برداشته نشده، بلکه در زمینه بسترهای معرفتی آنها هم کار در خور توجهی صورت نگرفته است. همچنین یکی از ضعف‌های مهم برنامه‌ریزی در ایران ندیدن اهمیت نقش مشارکت گسترده‌تر است.

وی ادامه داد: در سال‌های بعد از انقلاب به ویژه در جهت بالا بردن مشارکت کاری صورت نگرفته و به همین دلیل سطح مشارکت در ایران چندان بالا نیست . بر طبق آخرین آمارها 40 درصد جمعیت اساسا نقشی در تولید ندارند. این رقم گهگاه تا بیش از 60 درصد هم می‌رسید. این روند مشارکت‌زدایی متاسفانه در هیچ کدام از برنامه‌های پنج ساله توسعه دیده نشده و همین امر سبب شده تا در گذر زمان بر میزان آن هم افزوده شود.

این مدرس دانشگاه در ادامه گفت: در هر زمانی که نیاز داریم تغییری صورت گیرد در مورد آنها کاری انجام نمی‌شود. به همین ترتیب است که همه عناصری که مضمون ضد توسعه‌ای دارند در سه دهه گذشته تقویت شدند در حالی که برای توسعه تغییر رویکرد در این حوزه ضروری است؛ مانند افزایش خام‌فروشی که به نوعی در سال‌های پس از انقلاب افزایش یافته و در سال‌های بعد نیز برای آن چاره‌جویی نشده است. موضوع دیگر نیز ابن است که واگرایی‌های ضد توسعه‌ای در این سال‌ها بیشتر شده و از سال 84 تاکنون هم شدت بیشتری گرفته است.

مومنی ادامه داد: سند قانون برنامه چهارم که در سال 83 تدوین شد پیش‌بینی کرده بود سالانه رشد اقتصادی هشت درصد داشته باشیم. محاسبات نشان می‌دهد برای این میزان باید سالانه 16.5 میلیارد دلار ارز به اقتصاد تزریق شود. وقتی سند برنامه ششم هم تدوین شد، در این سند نیز رشد هشت درصدی سالانه پیش‌بینی شد. رییس سازمان برنامه این میزان رشد را امکان پذیر دانسته و گفته بود باید برای رسیدن به این هدف باید به میزان 200 میلیارد دلار ارز به اقتصاد تزریق شود. اگر به این نسبت‌ها که در فاصله کمتر از 15 سال به وجود آمده، بنگریم متوجه می‌شویم که به صورت بی‌سابقه‌ای وابستگی ذلت‌آور به دنیای خارج خواهیم رسید. در این مواقع نفس نبودن این برنامه‌ها از بودنش بهتر است.  مومنی در زمینه اشکال برنامه‌ریزی در سال‌های اخیر نیز گفت: آن چیزی که در سال‌های اخیر اتفاق افتاده به ابتذال رسیدن معنای برنامه‌ریزی است بطوری که برنامه‌ریزی به یک مناسک بی‌محتوا و کلیشه‌ای تبدیل شده است. حال آنکه برنامه‌ریزی باید بر بستری واقعی اقتصاد و نیازهای جامعه تمرکز داشته باشد.

وی گفت: برداشت من این است که باید از دل تلاش‌های آکادمیک این فریاد را بلند کنیم که در شرایطی که کشور به برنامه‌ریزی‌های با کیفیت نیاز دارد ما در مواجهه با مبتذل‌ترین برنامه‌ها هستیم. به عنوان نمونه در سند برنامه ششم به عنوان 169 هدف کلی و بیش از 966 استراتژی تعیین شده است. چنین هدف‌گذاری بسیار دور از دسترس است. من برای اتمام حجت با دولت دوم حسن روحانی کتابی با عنوان "عدالت اجتماعی و آزادی در ایران امروز " را منتشر کردم که در آن پس از تعریف خطوط کلی توسعه در کشور، به این نکته تاکید کردم که راه توسعه در ایران از عدالت اجتماعی می‌گذرد و به جای 169 هدف کلی و 966 استراتژی باید یک هدف و یک استراتژی را دنبال کرد. این یک هدف باید عدالت اجتماعی و استراتژی آن بسط فرصت های شغلی مولد است.

   ایران پیش رو در زمینه برنامه‌ریزی است

محمدحسین شریف‌زادگان، وزیر پیشین رفاه اجتماعی در دولت اصلاحات، نیز سخنران دیگر این نشست بود، او با تراژدی خواندن وضعیت برنامه‌ریزی در اقتصاد ایران گفت: برای بررسی زوایای این پدیده و آسیب‌شناسی آن، نیازمند شناخت الزامات اساسی هستیم. در ایران هشت برنامه پنج ساله توسعه قبل از انقلاب و شش برنامه بعد از انقلاب به اجرا در آمده است. برخی تصور می‌کنند برنامه تنها همین برنامه‌های پنج ساله است اما ما سیاست‌های کلی که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می‌شود، آمایش سرزمین، برنامه‌های هفت ساله، برنامه‌های بخشی و برنامه‌های منطقه‌ای را هم در کنار آن داریم که بسیاری از آنها حتی به مرحله اجرا هم نمی‌رسند. باید ببینیم کدام یک از این برنامه‌ها در ایران موثرتر بوده است برخلاف آن چیزی که تصور می‌شود در ایران برنامه‌هایی کوتاه‌مدت و یک ساله تاثیر بیشتری در سطح توسعه داشتند. با همه ضعف‌های برنامه‌ریزی در ایران ما جزو کشورهای پیشرو در زمینه تدوین برنامه هستیم اما سوال این است که آیا این برنامه‌ها توانسته‌اند چهره اقتصادی و اجتماعی ایران را تغییر دهند؟

وزیر پیشین رفاه اجتماعی افزود: ارزیابی برنامه یک متد و روش علمی است در حالی که ما هیچ برنامه‌ای را با روشی دقیق و متدولوژیک ارزیابی نکردیم اگر چه در سازمان برنامه مجلداتی در رابطه با ارزیابی برنامه‌ها وجود دارد که تنها یکسری استفاده از فاکت‌ها و ضرب و تقسیم و جمع‌ها هستند و در آنها هیچ اشاره‌ای به تاثیر کلی برنامه‌ها بر سطوح‌های متفاوت توسعه نشده است. این موضوعات سبب شده عده‌ای به این باور برسند که برنامه‌ریزی در ایران نقشی تزیینی داشته باشد که من مخالف آن هستم. اگر همه مطالعات انجام شده را جمع کنیم به این نتیجه می‌رسیم برنامه در ایران مهمل نبوده است. همین برنامه‌ها باعث شدند با پاکستان و افغانستان و مصر و اردن متفاوت باشیم اما باید اذغان کرد که این برنامه‌ها به اهداف توسعه‌ای خود نرسیده‌اند چون در ایران همه مسائل رنگ سیاسی دارند و به این معنا سیاست بر همه مسائل سایه انداخته است. همچنین برخی نظارت‌ها  سبب شده از ورود شایستگان به حوزه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی جلوگیری شود. علاوه بر این مفهومی به نام فرهنگ برنامه‌نویسی وجود دارد که یکی از مصادیق آن ایجاد همگرایی بین قدرت و جامعه در اجرای برنامه‌ها است  وی ادامه داد: مساله مهم دیگر، محیط برنامه‌ریزی است؛ برنامه‌ریزی باید براساس و در تناسب با بافت اجتماعی و زمان و مکان خاص خود صورت بگیرد که در برنامه‌ریزی ایران به این موضوع توجه نشده است. مساله بعدی دولت رانتیر است؛ ما کشوری هستیم که بین 40 تا 50 درصد منابع خود را از طریق مواهب الهی تامین می‌کنیم که این باعث شده یک دولت غیر پاسخگو داشته باشیم و همچنین این موضوع باعث ایجاد بیماری هلندی در اقتصاد هم می‌شود. این دولت رانتیر همچنین برنامه‌ریزی را در کشور بسیار سخت کرده است. بطور مثال برج‌های منطقه 22 به دلیل همین دولت رانتیر ساخته شده است حال آنکه در مورد ضرورت ساختن این برج‌ها بحث در خوردی شکل نگرفته است. شریف‌زادگان گفت: مساله بعدی مشارکت است؛ بدون مشارکت مناطق و مردم، امکان توسعه وجود نخواهند داشت. باید بگویم در ایران نیز به این مساله توجه کافی نشده است. عدم توجه به سیاست‌های اجتماعی، بی‌توجهی به عدالت و رفاه اجتماعی، عدم ارتباط برنامه‌ها با یکدیگر، دانش‌پایه نبودن تصمیم‌گیری‌ها، فرهنگ عمومی غیر عقلانی، کاهش تفکر برنامه‌ریزی در ایران، نداشتن چشم‌انداز آینده‌نگرانه از دیگر علل و ضعف‌های برنامه‌ریزی در ایران امروز است.

 

ارسال نظر