خانواده، عامل 75 درصد کودکآزاریها

گروه اقتصاد اجتماعی|
آمار کودکآزاری در ایران، با وجود مسکوت ماندن بسیاری از خبرهای مربوط به آن، همچنان بسیار بالا است. پارسال ۱۲هزار کودکآزاری فقط به اورژانس اجتماعی کشور اطلاع داده شده در حالی که به نظر میرسد آمار واقعی چندبرابر این میزان باشد.
هفته گذشته تکلیف ماده 9 لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان، پس از 6 سال خاک خوردن در مجلس روشن شد؛ ماده مربوط به کودکآزاری که بنابر آن کسانی که سبب مجروحیت، مرگ یا سلب عقل کودکی شوند، به مجازات جریمه و شلاق محکوم میشوند. با این همه، چند روز پیش، معاون رییس دولت در امور زنان و خانواده در واکنش به قتل آتنا و تجاوز به کیمیا و دختربچه دیگری در دروازه غار گفته بود که بسیاری از این آسیبها رسانهیی نمیشود، ولی در لایههای زیرین جامعه وجود دارند و ما نگران بسیاری از کودکانی هستیم که در حال قربانی شدن هستند، بدون اینکه صدایی داشته باشند.
رییس اورژانس اجتماعی کشور اما، دیروز در گفتوگویی، در تشریح دلایل کودکآزاری در ایران، بنابر بررسی موارد گزارش شده، رفتارهای خشونت آمیز ناشی از مصرف مواد مخدر را سبب اصلی کودکآزاریها دانست. داریوش اسدبیگی گفت: ۲هزار و ۷۶۵ مورد کودکآزاری در سه فعالیت تلفنی، سیار و مداخله توسط اورژانس اجتماعی پذیرش شدهاند. طبق نظر کارشناسانی که با این افراد مصاحبه کردهاند، از ۲ هزار و ۷۶۵ مورد از علتهای اعلام شده، بیش از نصف موارد بر اثر مصرف مواد مخدر بوده است؛ یعنی ۱۴۰۴ نفر به دلیل اعتیاد اقدام به کودکآزاری کردهاند.
او ادامه داد: از این تعداد ۴۷ نفر براثر مصرف الکل، ۱۸۰ نفر بدلیل بیماری روانی آزاردهنده، ۲۹نفر بدلیل عقبماندگی آزاردهنده، ۳۰ نفر بیماری جسمی آزاردهنده، ۵۱۳ نفر تندخویی، ۱۴۸نفر انتظار پیروی بیچونوچرا، ۲۳ نفر مشکلات جسمی کودک، ۷۰ نفر انحراف جنسی سوءاستفادهکننده، ۱۰۸ نفر بیکاری آزارگر که معمولا شامل والدین میشود و ۲۱۳ نفر نیز بهدلیل بهانهگیری بیمورد اقدام به کودکآزاری کردهاند. این آمار مربوط به کودکآزاری یعنی افراد زیر ۱۸ سال است. او افزود: بیشتر کودکآزاریها از طرف والدین صورت میگیرد؛ یعنی ۷۵ درصد از آزاردهندهها افراد خانواده هستند. این آمار مربوط به پروندههای تشکیل شده است.
اسدبیگی در گفتوگو با ایلنا، در پاسخ پرسشی در مورد مبدا تماسها با اورژانس اجتماعی، گفت: بیشترین استانهایی که کودکآزاری در آنها گزارش شده و خدمات سیار دریافت کردهاند، به ترتیب خراسان جنوبی، همدان، فارس، اردبیل و خراسانشمالی است.
از لحاظ تعداد، تهران نسبت به سایر شهرها اول است، اما دلیل اصلی آن این است که جمعیت تهران بیشتر از دیگر شهرهاست.
او ادامه داد: بیشترین آمار کودکآزاری در زمان مداخله در بحران مربوط به خراسانجنوبی، یزد، کرمانشاه، فارس و همدان میشود؛ همچنین در تماسهای تلفنی بیشترین آمار مربوط به استانهای خراسانجنوبی، اردبیل، همدان، فارس و خراسانشمالی بوده است.
او افزود: این آمار به این معنا نیست که کودکآزاری در این استانها بیشتر از استانهای دیگر است؛ بلکه معنایش این است که بیشترین پذیرش در این استانها انجام شده است که بیانگر فعالتر بودن نیروهای اوژانس اجتماعی این استانها نسبت به دیگران است. بیشتر تماسها توسط خانوادهها انجام میشود و نقش کودکان در این مورد کمتر است.
رییس اورژانس اجتماعی کشور با اشاره به اینکه در زمان گزارش کودکآزاری، برای بررسی موضوع از سوی اورژانس اجتماعی کسب دستور قضایی ضروری است، گفت: همین امر پروسه رسیدگی را طولانی میکند. شخص خاصی در نهاد قضایی برای این کار وجود ندارد تا پروسه را از زمانبر بودن دور کند. همچنین شعبه ویژهیی برای این کار وجود ندارد. برای کودکان تنها دادگاه اطفال وجود دارد که آن هم برای بررسی جرم کودک است و ربطی به کار اورژانس اجتماعی ندارد.
یک داستان قدیمی
دیروز همچنین علی نجفی توانا، وکیل دادگستری، در گفتوگو با ایرنا، پیرامون راهکارهای مبارزه با خشونت علیه کودکان، گفت: آسیبشناسی کودکآزاری در دنیا و کشور ما ثابت کرده که معمولا آنانی که دست به کودکآزاری میزنند، خود قربانی خشونت بودهاند و شیوهیی جز خشونت و پرخاشگری در مقابل دیگران نیاموختهاند. اصولا در دنیای سنتی و حتی در شرایط مدرن و پسامدرن فعلی رفتار والدین بازتاب چگونگی مراحل رشد روانی آنها در دوران کودکی است؛ البته دانشافزایی، تربیت و مطالعه و خودسازی میتواند بخشی از مشکلات تربیتی دوران کودکی را خنثی کرده و رفتار فرد را اصلاح کند.
او افزود: آسیبشناسی در مورد رفتارها علیه اشخاص بهویژه اطفال با توجه به تربیت و فرهنگ و سن و جنس و شیوه هنجار خانواده فرد باید متفاوت باشد و ما با یک الگوی آسیبشناسی نمیتوانیم چرایی و چگونگی رفتار افراد را ارزیابی و تحلیل کنیم.
این حقوقدان با بیان اینکه متاسفانه موضوع کودکآزاری در کشور ما، داستان قدیمی است، گفت: اولا با سوءاستفاده از حدیث «أنْت و مالُک لِأبِیک»، یعنی تو و اموالت برای پدرت هستی، و همچنین سوءاستفاده از متن قانون، که اگر پدر و جدپدری فرزند خود را بکشد یا مالش را به سرقت ببرد مجازات نمیشود، موجب شده که اینگونه تصور شود که در امر تربیت هر کاری میشود کرد؛ حتی اگر به ضرب و جرح کودک منجر شود. به همین دلیل شورای نگهبان در یک تحلیل که از لحاظ علمی قابل دفاع نیست، قانون مربوط به کودکآزاری سال 83 را به گونهیی تصویب کرد که مجازات والدین از آن حذف شد. معنای سخن نجفیتوانا آن زمان روشن میشود که آمار اعلامی رییس اورژانس اجتماعی را به خاطر بیاوریم که خانواده را عامل 75 درصد کودکآزاریها دانسته بود.
راهحل، مجازات نیست
نجفی توانا سپس در ادامه گفت: قوانین اکثر کشورها در مورد اینگونه جرایم، روش سخت و محکم و شدیدی است و در اکثر کشورها این نوع جرایم با حداکثر مجازات اعم از اعدام یا حبس ابد یا حبس جنایی مورد مواخذه و واکنش قضایی قرار میگیرند. در کشورما هم تجاوز جنسی به عنوان تجاوز به عنف دارای مجازات حد شدید در حد اعدام است. در مورد مجازات کودکآزاری اگر توسط اشخاص غیر باشد، قانون به عنوان ضرب و جرح یا به عنوان صدمات بدنی مجازات خاصی برای حمایت از کودکان در مقابل افراد غریبه پیشبینی کرده است. متاسفانه در قانون مصوب 83 والدین از مجازات مبرا شدهاند، در حالی که آمارها نشان میدهد اکثر قتلهای ناشی از خفه کردن، لگد زدن، با چکش سر را کوبیدن یا با سیگار سوزاندن یا سایر رفتارهای خشن و صدمات بدنی توسط والدین انجام میشود و بعد از آن توسط ناپدری و نامادری و بعد توسط معلمین و مدارس و کودکستانها و به عنوان استثنا توسط افراد غریبه و برخی اوقات هم از سوی اشخاص معتادی که از افراد سوءاستفاده میکنند، انجام میشود.
او افزود: مجازات راهحل مبارزه با این نوع رفتارها نیست، ما باید به والدین بیاموزیم که چگونه پیشگیری وضعی کنند، و الا امکان جلوگیری از این رفتارها در مقابل ملتی که عمدتا دچار ناراحتی روحی و روانی هستند، وجود ندارد.
عضو هیاتمدیره کانون وکلای دادگستری مرکز گفت: راهحل دیگر در مقابله با این جرایم رویکرد پیشگیری است. رفتار انسان ناشی از تربیت گذشته انسان است. ما انسانها زندانی شخصیتی هستیم که در گذشته ساخته شده؛ لذا برای اصلاح رفتارها باید از دوران کودکی شروع کنیم. نخستین اقدام در این زمینه آموزش والدین است؛ زیرا 98 درصد والدین ایرانی یا نمیدانند چگونه رفتار کنند یا اگر میدانند نمیتوانند آن را انجام دهند، زیرا نه زمان آن را دارند و نه از لحاظ عصبی، تعادل و ظرفیت تربیت رسانی مناسب دارند یا اصولا تربیت آنها توسط مدارس و کودستانها و جامعه یا اخیرا فضای مجازی خنثی میشود و چنین است که ما با آموزههای خشن سوءاستفادههای جنسی پرورش مییابیم و سپس آن را به کودکان منتقل میکنیم.
خوی حیوانیت در برابر خوی انسانیت
نجفیتوانا با بیان اینکه راهحل دیگر غیر از آموزش، پیشگیری وضعی است، گفت: افزایش دوربینها در مقاطع ورودی و خروجی شهرها و ایجاد گارد یا پلیس پیشگیری برای حمایت از کودکان به ویژه سازماندهی اتوبوسها یا مینیبوسها و وسایل نقلیه عمومی مخصوص کودکان از جمله کارهایی است که میتواند مشکلات را تا حدی کاهش دهد، اما بهترین روش انتقال آموزههای متعارف به والدین و فرزندان است. او یادآور شد: یک نکته اساسی را نباید فراموش کرد و آن این است که عمده سوءاستفادهکنندگان جنسی متعلق به خانوادههای متوسط، پایین و فقیر هستند. آنان که محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی فراوان کشیدهاند و به نوعی خود قربانی بودهاند و حمایتهای لازم از آنها نشده است که معمولا عاطفه و مروت انسانی را از دست میدهند و همین امر موجب میشود که خوی حیوانیت در برابر خوی انسانیت افزایش یابد و در برخورد با افراد با روشی غیرانسانی برخورد کنند. این حقوقدان در پایان افزود: برخی معتقدند که باید در این خصوص مجازاتها را تشدید کرد. من معتقدم چنین راهحلی مناسب نیست. ما هر جا که به مجازات متوسل شدیم، یعنی بیتوجه به صورت مساله و علت مساله یک رویکرد ظاهری و شکلی و بیرونی از خود نشان دادهایم و این روش مناسب نیست. باید ریشهها را خشکاند و خشکاندن ریشههای خشونت و جرم جز با پیشگیری عمومی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ممکن نیست و باید برویم در سطح قوای سهگانه جستوجو کنیم و در یک کمیسیون فراقوهیی این نوع خشونتها را بررسی و سپس راهحل آن را ارائه دهیم.
