آرایش نظامی ترامپ در خاورمیانه بوی جنگ می‌دهد

۱۳۹۶/۰۳/۰۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۱۷۰۸

گروه جهان  روزنامه واشنگتن‌پست نوشته، آرایش نظامی خزنده و در خفای دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری امریکا، در خاورمیانه بوی جنگ می‌دهد، بی‌آنکه استراتژی مشخصی برای آن وجود داشته باشد و اکنون زمان آن رسیده است که کنگره وارد عمل شود و جلوی ترامپ بایستد.

جان پودستا، رییس تیم انتخاباتی هیلاری کلینتون، و بنیان‌گذار مرکز «آمریکن پروگرس» و برایان کاتولیس، از کارشناسان این مرکز، در سرمقاله‌یی در این روزنامه نوشتند، روال کار دولت‌ها در امریکا از آغاز تا به امروز بر این منوال بود که همه جنگ‌هایی که قوای نظامی امریکا در آنها شرکت دارد را در معرض بحث عمومی می‌گذاشتند؛ اما این مرتبه در دولت ترامپ، فورانی از عملیات‌های نظامی امریکا بطور خزنده در خاورمیانه به جریان افتاده است و سلاح‌هایی هم در همین منطقه فروخته می‌شود، بدون آنکه سر و صدایی شنیده شود.

سرنگون شدن یک فروند هواپیمای جنگی سوریه روز یکشنبه همین هفته توسط جت امریکایی و حمله ماه گذشته به نیروهای شبه‌نظامی طرفدار بشار اسد در سوریه را می‌توان از مصادیق همین حرکت خزنده نظامی امریکا در منطقه خاورمیانه دانست. شگفتی در این است که نه تنها این اقدامات در خفای کامل انجام می‌شود، بلکه هیچ استراتژی منسجمی هم برایشان تعریف نشده است و افکار عمومی امریکا کاملا از آن بی‌اطلاع است.

امریکا پیش از این هم در سال 2007 و در دولت جرج بوش در عراق و در سال 2010 در دولت باراک اوباما در افغانستان، طرح افزایش نیرو در این دو میدان رزم را شاهد بود؛ اما هر دو مورد با شرایط کنونی متفاوت هستند. برنامه دولت ترامپ برای خیزش عملیات نظامی امریکا در خاورمیانه به هیچ عنوان در افکار عمومی به بحث گذاشته نشده است مشخص نیست که چه خطراتی را متوجه دیپلماسی خواهد ساخت.

البته طرح افزایش عملیات نظامی دولت ترامپ بِدین معنا نیست که صدها هزار سرباز امریکایی شهرهای بزرگ کشورهای درگیر جنگ را اشغال خواهند کرد؛ بلکه این طرح فقط بر افزایش حضور نظامی به‌خصوص افزایش حضور نیروهای عملیات ویژه دلالت دارد. البته همین موضوع هم چندان شفاف نیست. دولت ترامپ در پنج ماهی که روی کار آمده است، در میدان‌های متفاوت رزم در عراق، سوریه، یمن و سومالی، نیروهای امریکایی را تا مرز خط مقدم جبهه به پیش برده است.

با این حال، ترامپ در افغانستان همه مسوولیت تصمیم‌گیری را بر عهده پنتاگون قرار داد تا در مورد تعداد و سطوح نیروها و لزوم کاربرد حملات هوایی تصمیم بگیرد. در یمن، تعداد حملات هوایی امریکا در دولت ترامپ تنها در یک هفته اول ماه مارس با کل حملات هوایی انجام گرفته در دولت اوباما برابری می‌کرد. ائتلاف علیه داعش به رهبری امریکا در عراق و سوریه در ماه مه آنقدر جنگ‌افزار و مهمات به میدان مبارزه برد و استفاده کرد که پیش از آن، این علمیات نظامی این تعداد سلاح به خود ندیده بود. امریکا ضمنا در سکوت کامل یک توپخانه دوربرد را در جنوب شرق سوریه آرایش داده است بدون آنکه قبل از انجام، این کار را به بحث و بررسی گذارده باشد. در انبار باروت خاورمیانه هر کنشی، واکنشی را به دنبال دارد و اصلا معلوم نیست که ترامپ با این شیوه‌یی که در خاورمیانه در پیش گرفته، اصلا به این فکر کرده است که اگر محاسبات وی غلط از آب درآید، چه اتفاقی خواهد افتاد یا خیر. مسلم‌ترین عواقب قابل پیش‌بینی یک محاسبه غلط، وقوع یک جنگ مستقیم یا حمله شیمیایی داعش علیه نیروهای امریکایی است.

در مبارزه طولانی مدت با داعش که در دولت اوباما کلید خورد، یقینا این حرکت دولت ترامپ مقدمه گام بعدی او به‌خصوص در عراق و در سوریه برای آزاد‌سازی شهر «رقه» در شمال این کشور است. در مجموع، واقعیتی که از همه این تحرکات ترامپ می‌توان استنباط کرد، این است که رییس‌جمهوری امریکا هیچ اعتقادی به دیپلماسی و سایر ابزارهای لازم برای خاتمه دادن به جنگ و ایجاد ثبات دراز مدت در میدان‌های رزم ندارد. کاهش بودجه وزارت امور خارجه و خالی نگاه داشتن پست‌های کلیدی دیپلماتیک و امنیت ملی در این وزارتخانه از مصادیق بارز این نوع نگرش ترامپ است. در درگیری‌های فرقه‌یی میان شیعه و سنی که روح کلی تمام منازعات منطقه را تشکیل می‌دهد، ترامپ به‌وضوح موضع‌گیری کرده و در صف سنی‌ها ایستاده است. این روش کاملا با روش دو رییس‌جمهوری پیش از ترامپ تفاوت دارد.

اکنون سوال اینجاست که امریکا چه راه‌حلی پیش رو دارد؟ کنگره باید به وظیفه نظارتی خود بر دولت عمل کند و دولت را در سه عرصه مورد پرسش قرار دهد: اول، راجع به اینکه آیا دولت مراقب این اصل هست که مبادا پای امریکا به داخل یک جنگ تمام عیار کشیده شود یا خیر. 15 سال پیش کنگره با هدف مبارزه با القاعده و نیروهای وابسته به آن به دولت اختیار داد که مستقلا در مورد استفاده از نیروی نظامی تصمیم‌گیری کند. حالا بعد از گذشت 15 سال از آن مصوبه، کنگره باید این مجوز را به بحث و بررسی مجدد بگذارد. امریکا اکنون 80 هزار نیرو در سرتاسر خاورمیانه دارد. تعداد این سربازان در سال 2008 بالغ بر 300 هزار نفر بود. مساله مهم امروز در این منظر فقط تعداد نیروها نیست، بلکه مکانی که این نیروها می‌بایست در آن مستقر شوند و شرح وظایف آنها و از همه مهم‌تر اینکه استفاده از نیروی نظامی چه سنخیتی با استراتژی وسیع‌تر دارد نیز مطرح است. تیم ترامپ باید استراتژی خود را در این عرصه برای افکار عمومی تبیین کند. دولت قبل از هر اقدام نظامی باید از کنگره مجوز بگیرد. کنگره هم باید محدودیت‌های لازمی را در این زمینه تنظیم نماید. دومین عرصه این است که هیچ چک سفید امضایی نباید برای شرکای امریکا در منطقه صادر شود. کنگره باید به دقت همه قراردادهای فروش سلاح مانند قرارداد فروش بیشتر تسلیحات به عربستان و کمک نظامی به کشورهایی همانند مصر را بررسی کند. موضوع اصلی در این زمینه این است که آیا این همکاری امنیتی به ثبات بیشتر و تنش‌زدایی منتج می‌شود یا اینکه در آخر به فروپاشی دولت‌ها و حکومت‌ها در خاورمیانه می‌انجامد؟ مساله سوم هم این است که باید در فهرست موجودی ابزارهای امنیت ملی سرمایه‌گذاری کرد.

ترامپ در این پنج ماه سیاست‌هایی در پیش گرفته است که کشور را به سمت خطری بزرگ سوق داده‌اند بی‌آنکه یک استراتژی مشخص برای اقدامات خود داشته باشد. امریکای امروز با مشکلات نوظهوری همانند مسائل مربوط به روسیه و دمدمی‌مزاجی‌های ترامپ درگیر است و در میانه این مشکلات به قلب خاورمیانه نزدیک می‌شود، بی‌آنکه شرایط را از پیش بطور دقیق بررسی کرده باشد. اکنون زمانی است که کنگره باید وارد عمل شود.

 

ارسال نظر