اقتصاد ایران از چندین سال قبل که از همان دوران قبل از انقلاب، اقتصادی بسته بود که ورود به آن برای هر کسی به راحتی امکان پذیر نبوده است. نفت هم همانطور که روزی چرچیل، نخست وزیر بریتانیا گفته بود بلای جان مردم و اقتصاد ایران شد و توانست به همراهی سوء مدیریتها و ناکاراییها، زمینهساز بروز فساد پی درپی اقتصادی در کشورمان شود.
فساد اقتصادی زمانی شکل گرفته و گسترش مییابد که بخش تولید در اقتصاد تضعیف شده باشد؛ به خصوص تولیدی که بنای آن توسط بخش خصوصی واقعی گذاشته شده باشد. به عبارتی با تضعیف تولید، فضا برای ایجاد فساد مالی فراهم میشود. در این شرایط دولت هم در تمام حوزهها دخالت مستقیم کرده و همهچیز را خودش در دست میگیرد.
این درحالی است که امروز دولت نیروی کارآمد ندارد و نیروی انسانی آن عمدتا محدود به افرادی میشود که از همان سالهای نخست انقلاب همواره در راس امور قرار داشتند و امروز با وجود سن و سال بالا، همچنان در بدنه دولت قرار گرفته و امور را اداره میکنند.
در چنین فضایی است که عدهیی با استفاده از رانت دولتی زمینه فساد اقتصادی را ایجاد میکنند. فساد مالی در نبود تولید شکل میگیرد و با دخالت مستقیم دولت در همه امور، این پدیده گسترش مییابد. اما ایجاد و گستردگی فساد اقتصادی در جامعه یک بخش مساله است و بخش دیگر آن نحوه برخورد با این معضل در سطح کلان است.
در این خصوص باید عنوان کرد که در حوزه اقتصادی اقداماتی از جمله اعدام یا برخورد فیزیکی با مجرمان چیزی را تغییر نمیدهد و نمیتواند به از ریشه کن کردن این پدیده منجر شود. باید این مشکل را به صورت ریشهیی حل کرد نه اینکه به جای حل واقعی آن، به پاک کردن صورت مساله پرداخت. برگزاری دادگاه و بازگرداندن زیان مالی حاصل از تخلفات اقتصادی یک الزام است اما همانطور که تجربه سالهای گذشته نشان داده، تلاش در جهت برخوردهایی دیگر با متخلفان نه تنها بذر فساد اقتصادی را خشک نمیکند که به تکرار تخلفاتی بزرگتر منتهی میشود.