گوشها از گلایهها درباره نظام بانکداری ایران پرشده و صداها و انتقادها از روز و روزگار ناخوش این سیستم روزانه شده است. روزی نیست که یک مدیر صنعتی، یک مدیر دولتی، یک بازرگان و یک صاحب شرکت حملونقل خواستار بهبود فضای فعالیت بانکها نشود و از بیمهری شبکه بانکی شکایت نکند. این میزان انتقاد اما با بیتفاوتی عملی از سوی مجموعه سیاستگذاران، سیاستمداران، قانونگذاران و جامعه ایرانی مواجه شده است. کارکرد و شبکه بانکی ایران که از ذات آن برمیخیزد و از محیط ملی تاثیر پذیرفته چند ویژگی ذاتی پیدا کرده است. این شبکه ستمکار است. به این معنی که بر صاحبان پساندازهای خرد و زیر 10میلیون تومان که 90درصد منابع بانکها را تشکیل میدهند بهصورت پیدا و پنهان ستم میکند. عجیبترین ستم این است که افراد تهیدست وقتی میخواهند از منابع متعلق به خود وام بگیرند توسط شبکه بانکی تحقیر شده و دست خالی برمیگردند. شبکه بانکی از طرف دیگر رانتخواری را ترویج کرده و میکند. تفاوت معنیدار میان نرخ سود بانکی و نرخ سود سپردهها و نرخ تورم گونهیی است که متقاضیان برای دریافت وام و اعتبار از شبکه بانکی صف طولانی تشکیل میدهند. هر ریالی که وام گرفته شود سودمند است و وامگیرنده را منتفع میکند. شبکه بانکی ایران طرفدار پولدارانی است که اتفاقا زورگو نیز شده و منابع بانکها را به عنوان وام و اعتبار دریافت و از پس دادن آنها امتناع میکنند.