راهبردهای کلیدی برای توسعه صنایع دستی

۱۳۹۸/۰۴/۰۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۷۴۹۱
راهبردهای کلیدی برای توسعه صنایع دستی

تعادل |

صنایع دستی با وجود آثار مثبت اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی غیرقابل انکار درجامعه، از مشکلات عدیده‌ای در ارتباط با دولت و سازمان‌های ذی‌ربط؛ هنرمندان و صنعتگران؛ فرایند طراحی و تولید؛ توزیع و فروش؛ بازاریابی و برندسازی و نقص‌ها و فشارهای اجتماعی- فرهنگی رنج می‌برد که عمدتا ناشی از «کاربردی نبودن» محصولات این صنایع در جامعه هستند؛ تا جاییکه از این ایراد کلیدی به عنوان گلوگاه اصلی صنایع دستی کشور یاد می‌شود. از این رو الگوی تولید محصولات باید به سمت تأمین نیاز جامعه حرکت کرده و به صورت هدفدار به سمت و سوی کاربردی کردن صنایع دستی سوق یابد. با این حال، با تدبیر خط‌مشی‌ها و اقداماتی برای دستیابی به مواد اولیه مناسب برای تولید صنایع دستی؛ تقویت فرایندهای مرتبط تولید، فروش و بازاریابی؛ تربیت تولیدکنندگان ماهر؛ استفاده از ظرفیت گردشگری، بخش خصوصی و زنان برای توسعه صنایع دستی و رفع موانع حقوقی این حوزه می‌توان به برطرف کردن ایراد مزبور و اثربخشی مثبت صنایع دستی در شرایط تحریم امید داشت که البته، تحقق این هدف مستلزم نقش‌آفرینی دولت در مدیریت و راهبری صنایع دستی و بسترسازی صحیح مقامات مسوول برای رشد و شکوفایی این صنایع است. مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی ضمن بررسی مشکلات و چالش‌های این حوزه، از 10 راهبرد کلیدی شامل «طراحی سازوکار مطلوب برای دستیابی به مواد اولیه مناسب، بسترسازی فرهنگی برای مشارکت بیشتر زنان و استفاده جامعه از تولیدات صنایع دستی، سیاست‌گذاری برای آموزش حرفه‌ای طرف عرضه و تقاضا و همچنین تربیت تولیدکنندگان ماهر، زمینه‌سازی مناسب برای مشارکت فعال بخش خصوصی در صنایع دستی، رفع خلأ و موانع حقوقی و قانونی توسعه صنایع دستی، بهره مندی از بسترهای نوین فناوری برای کارآمدی سازوکارهای موجود، تقویت و ارتقای فرایندهای بازاریابی، بازارسازی و بازارگردانی، استفاده از ظرفیت‌های گردشگری جهت توسعه صنایع دستی و بهره‌گیری از سازوکارهای تولید بهینه، کاربردی و استاندارد» برای رونق تولید صنایع دستی رونمایی کرد.

   آثار اقتصادی صنایع دستی

صنایع دستی از بُعد اقتصادی به دلیل ایجاد درآمد و اشتغالزایی، مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است و بسیاری از صاحبنظران با توجه به سهولت آن نسبت به صنایع دیگر بر تقویت، توسعه و حمایت از آنها تأکید دارند. با توجه با اینکه غالب مواد اولیه بیش از 80 درصد، ابزار و وسایل تولید صنایع دستی تولید داخل هستند، نباید مانع خاصی در تأمین آنها وجود داشته باشد. اما متأسفانه شناخت دقیق و عمیقی از وضعیت و چالشهای این هنر- صنعت در کشور وجود ندارد و به درستی نمی‌توان سهم آن را در اقتصاد کشور تعیین کرد. همچنین آمار و ارقام ارایه شده در ارتباط با اشتغال، صادرات، فروش و غیره در این حوزه از دقت کافی برخوردار نبوه و روشمند نیستند. همین امر یکی از عواملی است که موجب شده صنایع دستی و اهمیت آن کمتر مورد توجه سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران قرار گیرد؛ زیرا تا زمانی که وضعیت یک پدیده بطور کاملا علمی و دقیق مورد پژوهش قرار نگیرد، نمی‌توان برای آن تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کرد.

به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، از سوی دیگر، در حالی که اقتصاد ایران به عنوان یکی از اقتصادهای تک محصولی، به دلیل افت قیمت نفت در یکی دو سال اخیر با بحران کاهش درآمدهای ارزی مواجه شده و از سوی دیگر عمده محصولات صادراتی کشور به دلیل عدم فراوری و خام فروشی ارزش افزوده چندانی برای اقتصاد کشور نداشته است، تجارت صنایع دستی با سهم بالا در ایجاد اشتغال، هزینه تولید پایین، تنوع تولید، عدم نیاز به زیرساخت‌های گسترده و حجم بالای سرمایه‌گذاری، یکی از ارکانی است که می‌تواند سهمی عمده و چشمگیر در رشد اقتصادی و افزایش درآمدهای ارزی کشور از محل صنایع غیرنفتی داشته باشد. در این راستا می‌توان به تأکید قانون برنامه ششم توسعه (ماده 98) مبتنی بر ایجاد شهرهای جهانی صنایع دستی، به عنوان یکی دیگر از نمودهای توجه به این حوزه و درک جایگاه آن در افزایش توان و تولید ملی اشاره کرد. با این همه به نظر میرسد که حوزه صنایع دستی در مقام اجرا، آنگونه که باید و در حدی که الزام است مورد توجه قرار نگرفته و در عرصه تجاری و تعاملات با طرفین خارجی مد نظر قرار نمی‌گیرد.

هرچند در سال‌های اخیر صادرات صنایع دستی شاهد رشد نسبی بوده بطوری‌که صادرات صنایع دستی در ایران در سال 1396 در مقایسه با سال 1395 به لحاظ ارزشی 19 درصد و به لحاظ وزنی 13 درصد رشد داشته است؛ اما وجود مسائلی که عمدتا داخلی و متأثر از سیاست‌های کلان و رویکرد کلی سازمان نسبت به این حوزه است موجب شده که ایران با جایگاه واقعی خود در سطح جهانی فاصله معناداری داشته باشد.

در کشورهای مختلف، صنایع دستی در کنار صنعت گردشگری به عنوان یکی از ارزآورترین صنایع فرهنگی جهان شناخته می‌شود. بدون شک، ارتباط مستقیم رشد صنعت گردشگری در کشورهای گردشگرپذیر، با رونق کسب وکار هنرمندان صنایع دستی ارتباطی جدانشدنی بوده و لزوم حفظ آن بر هیچکس پوشیده نیست. صنایع دستی به علت برخورداری از مزایایی نظیر کاربر بودن، سادگی فن، اشتغالزایی بالا و عدم نیاز به آموزش فنی و سرمایه‌گذاری گسترده، بیش از هر فعالیت اقتصادی دیگری، ظرفیت توسعه و پیشرفت جوامع را فراهم می‌کند. در واقع، از آنجایی که تولید محصولات صنایع دستی اساساً متکی به مواد اولیه داخلی است، بطور کلی، بیش از 90 درصد دروندادهای این حوزه که بطور عمده نیروی کار، مواد اولیه مصرفی و ابزار و وسایل کار را شامل می‌شود، در داخل کشور قابل تأمین است و هر نوع افزایش در میزان تولید و فروش فراورده‌های دستی، اثر مستقیمی بر افزایش تولید ناخالص داخلی دارد. بنابراین حائز توجه است که در مدیریت و راهبری صنایع دستی و رشد و شکوفایی آن، دولت در کنار نقش‌آفرینی موثر خود، زمینه مساعد را برای بخش خصوصی و توده‌های مردم در جهت نیل به رونق و توسعه این هنر صنعت فراهم آورد. موارد زیر از جمله اقدامات پیشنهادی لازم برای تحقق این امر هستند.

   9 راهبرد کلیدی

1. طراحی ساز وکار مطلوب برای دستیابی به مواد اولیه مناسب: دستیابی به مواد اولیه مرغوب و با کیفیت بطور مستمر یکی از دغدغه‌های تولیدکنندگان حرفه‌ای در این حوزه بوده است. زیرا این امر بطور مستقیم تأثیر در کیفیت محصول نهایی و قیمت تمام شده دارد. ازاین رو دستگاه‌های متولی امر به‌ویژه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری باید به دنبال سیاست‌گذاری و اجرای سازوکاری باشد که بتواند مواد اولیه باکیفیت، استاندارد و مقرون به صرفه در اختیار تمام تولیدکنندگان و هنرمندان این عرصه قرار دهد.

2. بسترسازی فرهنگی برای مشارکت بیشتر زنان و استفاده جامعه از تولیدات صنایع دستی: زنان بخش اعظم تولیدکنندگان صنایع دستی هستند. از این جهت که صنایع دستی مهم‌ترین ابزار برای ایجاد تعادل در کار و زندگی است و زنان خانه‌دار می‌توانند در کنار امور مربوط به خانواده به کسب درآمد از طریق تولیدات دراین حوزه همت گمارند. ایجاد بسترهایی برای مشارکت بیشتر زنان در این فعالیت‌های تولیدی می‌تواند هم منجر به افزایش سطح درآمد ملی و رفاه عمومی شود و هم نظام خانواده اصالت و هویت خود را حفظ نماید. البته در کنار این امر باید تدابیری اندیشه شود تا آحاد جامعه به خرید و استفاده هر چه بیشتر از این تولیدات ترغیب شوند که این امر نیازمند سازوکارهای فرادستگاهی است و همکاری همه دستگاه‌ها را طلب می‌کند.

3. سیاست‌گذاری برای آموزش حرفه‌ای طرف عرضه و تقاضا و همچنین تربیت تولیدکنندگان ماهر: آموزش‌های حرفه‌ای یکی از نیازهای فعالان و تولیدکنندگان صنایع دستی است. آموزش‌هایی که مبتنی بر شناخت از بازار، تحلیل رقبا و تحلیل روندها باشد. آموزش‌های مربوط به فروش و بازاریابی و حتی آموزش‌های مربوط به تولید مقرون به صرفه و با هزینه تمام شده کمتر از نیازهایی است که هنرمندان و فعالان حوزه صنایع دستی به آن نیاز دارند. از طریق دیگر باید به طرف تقاضا هم آموزش‌هایی در جهت شناسایی و تمیز محصولات از یکدیگر و شناخت معانی و مفاهیم فرهنگی و اجتماعی در پشت محصولات تولیدی داده شود تا با رغبت بیشتری به خرید این کالاهایی هویت‌ساز بپردازند.

4. زمینه‌سازی مناسب برای مشارکت فعال بخش خصوصی در صنایع دستی: صنایع دستی با وجود اینکه تمامی محصولات آن توسط بخش خصوصی و به عبارتی هنرمندان و کارآفرینان فردی تولید می‌شود، اما یکی از حوزه‌هایی است که فاقد تشکل‌ها و اتحادیه‌های قدرتمند و تأثیرگذار در سطوح کلان تصمیم‌گیری است. در این راستا مسوولان اجرایی امر می‌توانند از طرق گوناگون زمینه‌سازی لازم را برای فعالان و تقویت تشکل‌های این حوزه فراهم آورند.

5. رفع خلأ و موانع حقوقی و قانونی توسعه صنایع دستی: سیر تاریخی حوزه صنایع دستی گویای این امر است که در 50 سال اخیر بیش از اینکه گامی در جهت رفع موانع توسعه این هنر- صنعت برداشته شود، صنایع دستی عمدتاً متحمل تغییرات ساختاری بوده و در ذیل وزارتخانه‌ها یا سازمان‌های مختلف دست به دست شده است. آنچه در این زمینه مشهود است وجود خلاء‌ها و موانع گوناگون اعم از حقوقی و قانونی برای توسعه این امر است.

6. بهره مندی از بسترهای نوین فناوری برای کارآمدی سازوکارهای موجود: فناوری اطلاعات و ارتباطات که موجب انقلاب در حوزه‌های مختلف شده، می‌تواند ابزاری کارآمد جهت معرفی، آموزش، بازاریابی و فروش صنایع دستی باشد. در واقع، بهره مندی از فناوری اطلاعات در چرخه تولید تا فروش صنایع دستی موجبات رونق این هنر صنعت را در کشورهای پیشرو فراهم کرده است. اگرچه کسب وکارهای نوپا (استارت‌آپ ها) گامی تحولی در این زمینه برداشته اند؛ اما در مسیر خود با موانع چندی روبه‌رو هستند که نیازمند حمایت همه‌جانبه است.

7. تقویت و ارتقای فرایندهای بازاریابی، بازارسازی و بازارگردانی: بازاریابی یکی از حلقه‌های مفقوده حوزه صنایع دستی است. در حقیقت، یکی از اساسی‌ترین نیازهای صنایع دستی در حال حاضر بازایابی و بازارسازی است. از آنجایی که تولیدکنندگان و کارآفرینان این حوزه غالبا زنان طبقه متوسط به پایین هستند، عدم دانش و آگاهی در زمینه بازاریابی و فروش یکی از مهم‌ترین ضعف‌های این افراد است. ضعفی که باعث می‌شود اولا تولیدات آنها متناسب با نیاز بازار نبوده و کاربردی نباشد و ثانیاً نتوانند ارتباطات ایجاد شده مقطعی در نمایشگاه‌ها و مراکز عرضه را به یک ارتباط دایم تبدیل کنند.

8. استفاده از ظرفیت‌های گردشگری جهت توسعه صنایع دستی: رونق صنایع دستی ارتباط تنگاتنگی با توسعه گردشگری دارد و تقویت ارتباط بین این دو بخش می‌تواند باعث هم افزایی شود. صنایع دستی از یکسو به عنوان نمادهای هویت هر منطقه موجب جذب گردشگر می‌شود، تا جایی که بازدید از کارگاه‌های تولیدی صنایع دستی همواره یکی از جاذبه‌های سفر به مناطق گردشگری بوده و از سوی دیگر، توسعه گردشگری یکی از عوامل رونق تولید و فروش صنایع دستی محسوب می‌شود.

9. بهره‌گیری از سازوکارهای تولید بهینه، کاربردی و استاندارد: تولید با کیفیت و استاندارد زمینه ساز دسترسی به بازار و حضور پایدار در آن است. به عبارتی اولین حلقه رونق صنایع دستی تمرکز بر تولید محصولاتی است که در کنار جنبه‌های زیبایی‌شناختی و کاربردی از کیفیتی که توان رقابت‌پذیری در بازار موجود را داشته باشند، برخوردار باشد.

 

 

ارسال نظر