شعر کلاسیک

۱۳۹۳/۱۲/۰۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۵۶۴

حیدر کـراری اگـــر زینبی

گفتی‌وچون شعله به‌پاخاستی

کشته مظلوم تـو ، پیـروز شد

غم کـه بـُود در بـر دُخـت علی؟

دُخـت علی را نتوان دست بست

عـرش خـدا منـزل و مـأوای تو

کاین همه جان در ره تـو باختند

کـرده‌ی مخـلوق بُــوَد یـا خدا؟

آن همـه سُـتـْـواری و آزادگــی

دشت خـزان دیدن و بـلـبل شدن

ای که شرف را ز خود آراستی

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر