لینچ معتقد است با برداشته شدن تحریمها علیه ایران روند نزولی قیمت نفت تشدید خواهد شد
ارتباط میان اقتصاد و تاریخ ارتباطی پیچیده و خواندنی است؛ در طول تاریخ در بازههای زمانی مختلفی اقتصاد و مسیر آن، سرنوشت تاریخ را تغییر داده است. تغییری که بسیاری معتقدند بازتولید خواهد شد. در مورد نفت و سرنوشت این محصول نیز، این ایده صدق میکند. بسیاری از تحلیلگران حوزه نفت معتقدند که با نگاهی درست و دقیق به تاریخ پیشبینی افت شدید قیمت نفت در بازه فعلی کاری پیچیده نبود؛ اما انتقاد این تحلیلگران بر مدیرانی است که آنقدر در صنعت «غرق» شدهاند که داشتن نگاهی جدی به تاریخ در فعالیتشان را فراموش کردهاند. مایکل لینچ یکی از این تحلیلگران است. بهگزارش «تعادل» به نقل از فوربز این تحلیلگر اقتصاد نفت و انرژی معتقد است اگرچه قیمتها در مرز 50دلار در هر بشکه متوقف خواهند شد اما دستیابی به قیمتهای بالای 100 دلار دیگر غیرمحتمل است. او این وضعیت را حاصل کمبود اطلاعات تاریخی مدیران صنعت نفت میداند و در یادآوری خاطرهیی میگوید: «زمانی مدیران چند شرکت نفتی به سراغ من آمدند و از من خواستند که بگویم زمانی که اوپک دیگر قدرت چندانی نداشته باشد وضع چگونه خواهد شد؟» او ادامه میدهد: «درحالی که این وضعیت تنها 15 سال قبل از این
سوال رقم خورده بود این مدیران اطلاعی درباره آن نداشتند» مایکل لینچ معتقد است با برداشته شدن تحریمها علیه ایران قیمت نفت روند نزولی قیمتهای نفت تشدید خواهد شد.
بهگزارش «تعادل» به نقل از فوربز، در اواخر دهه 90 پس از رونق قیمت نفت در سال 1996 و کاهش ناگهانی آن در سال 1998 همراه با چرخه اخراج و استخدام در این صنعت، روسای شرکتها دور هم جمع شدند تا در مورد چگونگی نمایش نظام سرمایهداری در آینده صحبت کنند. برخی از آنها هم حداقل برای مدتی حق داشتند.
پنج سال بعد بهای نفت از مرز 40دلار در ازای هر بشکه گذشت و فشار روزافزونی بر شرکتهای بزرگ نفتی وارد آمد تا فعالیتهای خود را در این مسیر افزایش دهند. رییس کل اکسون، لی ریموند اظهار داشت که کسادی بازار بدین معناست که هرچه عرضه بیشتر شود قیمت افزایش خواهد یافت. همانطور که در دهه 70 این اتفاق رخ داد. شرکتها سعی میکردند با افزایش حقوق، کارمندان را از چنگ یکدیگر بربایند که این امر منجر به افزایش نرخ حلقههای چاه نفتی میشد، اتفاقی که در دوران رونق بازار رایج است.
مساله دسترسی آسان به کالا نیست
ریموند درست میگفت، اما او نیز مانند کاساندرا مورد بیتوجهی قرار گرفت. قیمتهایی که در جریان هستند در دهه گذشته سه برابر شدهاند نه به این خاطر که «دسترسی آسان به نفت از دست رفته است» بلکه بهدلیل فشارهای چرخهیی این اتفاق رخ داده است. قیمت فولاد بالا نرفت زیرا آهن هنوز به آسانی در دسترس است؛ قیمت گندم بالا نرفت زیرا کشاورزان هر روز عمیقتر وارد این عرصه میشوند. طرف تقاضا نیز به دلیل فشار باید مورد سرزنش قرار گیرد. اما تحمل فشار از سوی والاستریت دشوار است چرا که شرکتهایی مانند اکسون را به دلیل تاکید بیش از حد بر سود در ازای حجم تولید مورد انتقاد شدید قرار میداد. شاخهای قیمت نظیر آبری مککلندون در چساپیک انرژی و هارولدهم به نظر باهوش آمدند- در حالی که قیمتها برای نفت و گاز (نسبتا) قوی بودند. افزایش نفت شیل در حال ثمر دادن بود- در حالی که قیمتها قوی بودند. اما شرکتهایی که انتظار داشتند با فزونی درآمد بدهیهای خود را پرداخت کنند اکنون خود را در جستوجوی راهی برای فروش کالاهای خود میبینند.
تاریخ را دریابیم
هگل میگوید: «بزرگترین درسی که از تاریخ میگیریم این است که هیچگاه از تاریخ درس نمیگیریم.» مارکس نیز در ادامه در مورد تکرار تاریخ میگوید: «... بار دوم یک نمایش تلخ و مضحک است.» قابل درک است که تعداد خیلی کمی از روسای صنعت نفت، تاریخدان هستند اما آدم تصور میکند که آنها میدانند و حداقل به کمی از آن گوش میدهند. در اواخر دهه 80 برخی از روسای بزرگ به دیدار ما در امای تی آمدند و اظهار داشتند که مایلند بدانند شرکتهای نفتی زمانی که اوپک دیگر تاثیرگذار نباشد، چطور رفتار خواهند کرد چراکه هیچکدام در دوره مدیریتی خود خاطرهیی از قبل از سال 1973 نداشتند. من با تعجب اشاره کردم که این فقط مربوط به حدوداً 15سال پیش است و مدیران پیشکسوتی که در آن زمان نیز در این صنعت بودهاند، باید آن را به خاطر بیاورند. پاسخ آنها مثبت بود اما ادعا میکردند که آنها در آن زمان در مقامهای عملی بودهاند مثلاً مدیر پالایش و بازار نفت پیش از اوپک برای آنها مثل یک افسانه تخیلی بود.
بازار آنچه شما میخواهید انجام نمیدهد!
یکی از نخستین اجزای فراوانی غیرعقلانی این است که بازارها آنچه که شما میخواهید را انجام میدهند، در این مورد این است که قیمت نفت «نمیتواند کاهش بیابد. همینطور مسکن، غذا، آهنآلات و...» چرخه رونق و ورشکستگی در صنعت راهآهن در قرن نوزدهم با درنظر گرفتن ابداعات و انقلاب ناگهانی در این صنعت قابل درک است. حباب داتکام (یک حباب اقتصادی در خلال سالهای 1995 تا 2000 میلادی بود که طی آن بازارهای بورس سهام کشورهای صنعتی دنیا شاهد رشد سریع ارزش مالیشان بودند که از رشد بخش اینترنت و شاخههای مرتبط با آن ناشی میشد.) نیز مشابه همین است، هرچند که ارزشها آشکارا فراتر از روح انسانی رفت و به فراوانی غیرعقلانی رسید. نفت تفاوت دارد. رفتار قیمتهای فعلی نفت مطابق با الگوهای تاریخی و نظریههای اقتصادی بوده است. تمامی تئوریهای توطئه که اوباما، عربستان سعودی، رفتار سیایای در قبال آرامکوی سعودی و دیگر موارد را سرزنش میکنند واقعیتهای بازار را بهطور کامل نادیده گرفتهاند. قیمت گاوی (و عرضه خرسی) مرتباً در مورد هزینههای بالا و سودهای پایین در صنعت شل امریکا صحبت کردهاند. آنها جریان سرمایه به داخل و سودهای گزارش شده از
سوی کارفرمایان در این عرصه را نادیده میگیرند.
قیمتها بالای 50 دلار متوقف میشود
در درازمدت، این چرخه بخش دیگری از تاریخچه این صنعت خواهد بود که ناشی از آشفتگی مقطعی در وضعیت عرضه شناخته خواهد شد. این بدین معناست که دلیل آن ماهیت تمام شدنی نفت یا پایان دسترسی آسان به نفت یا حتی رونق اقتصادی در چین نیست. بازار نیز با سومین توفان فقدان تخصص مواجه شده است: قیمت گاوی اصرار میکند که افزایش قیمت دایمی بوده است؛ مدافعان انرژیهای تجدیدپذیر (در مقابل سایرین) ادعا میکنند که زمان آنها فرا رسیده است.
اکنون بهنظر میرسد که قیمتها بالای 50دلار در ازای هر بشکه متوقف شوند اما دستیابی مجدد به اوج قیمتها که بالای 100دلار در ازای هر بشکه نفت بود بهنظر غیرمحتمل میآید؛ بهخصوص با احتمال برداشته شدن تحریمها علیه ایران و همینطور اصلاحات در بخش انرژی در مکزیک و ونزوئلا این امر تشدید میشود. زمانبندی اینها مشخص نیست اما همگی برای چند سال آینده قطعی هستند و این بدین معناست که تنها مشکلات جدی ژئوپولیتیکی میتواند فشارهای قیمت گاوی را برای مدت زمان طولانی در بازار حفظ کند.
تیتر روز رسانههای جهان
پایگاه اطلاع رسانی اویل پرایس: آیا دست امریکا و سعودیها در یک کاسه است؟
واشنگتن پست: نظریات عجیب و غریب توطئه قیمت نفت
پایگاه دویک یو کی: احیای قیمت نفت، جرقه امید در بازار
واشنگتن پست:سایه شوم چین بر فراز آینده بازار نفت
سیانان: پایان نفت 100دلاری!