نفع و ضرر ثبات مدیریت شهری

۱۳۹۷/۰۷/۲۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۱۹۰۷

مهران فرجی |

دبیر گروه اقتصاد اجتماعی|

این روزها کشور تا بیست و چهارم آبان ماه که قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان اجرایی می‌شود، شرایط حساسی را پشت سر می‌گذارد. با اجرای این قانون 170 مدیر ارشد دولتی، بیش از 1100 مدیر میانی و چهل مدیر میانی و ارشد شهرداری تهران بازنشسته می‌شوند و طبق قانون باید صندلی‌هایشان را ترک کنند. می‌توان تصویب و اجرای این قانون را دستاورد بزرگ اصلاح‌طلبان و لیست امید دانست. اما اشاره به شرایط حساس برای «کشور» تنها به دلیل بازنشستگی این تعداد مدیر نیست. با وجود بازنشستگی این تعداد مدیر با اجرای قانون منع‌ به‌کارگیری، همه توجه‌ها به سوی شهردار تهران جلب شده است؛ موضوعی که حتی می‌تواند دستاوردهای این طرح عظیم را در فضای عمومی و رسانه‌ای تحت‌الشعاع قرار بدهد.  شرایط به چند دلیل حساس است: در صورتی که سرپرستان را محاسبه نکنیم، محمدعلی افشانی، دومین شهردار پایتخت ظرف یک سال گذشته است و درصورتی که با طرح دوفوریتی یا استفساریه مجلس، از شمولیت این قانون خارج نشود، شهردار بعدی، سومین شهردار تهران در یک سال و چند ماه گذشته خواهد بود. اتفاقی که از هم‌اکنون با بازخورد منفی ازسوی مردم به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی روبرو شده است. مردم مجموعه اصلاح‌طلبانی را می‌بینند که تصمیماتشان باعث شده طی یک سال، سه شهردار عوض شوند و بخش عمده‌ای از توان خود را صرف موضوعی کنند که آورده‌ای جز نابسامانی در امور شهری برای مردم ندارد. آنها به حق می‌پرسند، “ شما که نمی‌توانید یک شهردار انتخاب کنید چطور از آن هشت سال انتقاد می‌کنید؟ “ این سئوالی است که نه فقط برخی نمایندگان مجلس و یکی دو عضو شورای شهر، بلکه کل اصلاح‌طلبان باید پاسخگوی آن باشند.  اگر پاسخ به این سئوال قانع‌کننده نباشد، باید منتظر بود مردمی که به کل لیست امید در انتخابات مجلس و شورای شهر رای دادند، در انتخابات اسفند 98 مجلس و شورا، پاسخی مشابه اتفاقی که در شورای شهر دوم در سال 1382 و نیز انتخابات 1384 روی داد را بدهند. جدای از دامن زدن به نا امیدی مردم از اصلاح‌طلبان و تبعات آن، مجموعه مدیریت شهری، چند ماه پس از شروع به کار افشانی به عنوان شهردار تهران، تازه روی ریل افتاده است، بیشتر مدیران در جایگاهشان تثبیت شده‌اند، برخی مدیران غیرهمسو از این مجموعه کنار گذاشته شده‌اند و تازه باید از مجموعه شهری انتظار عملکردی قابل لمس داشت. قطعا تغییر مدیر ارشد شهر، احتیاج به چند ماه زمان دارد تا شهردار جدید مستقر شود، برنامه‌هایش را تدوین کند، با توجه به برنامه‌هایش تیم مدیران خود را منصوب کند و بعد وارد مرحله اجرایی شود.  همین دو دلیلِ هدر‌رفت انرژی و زمان و ضربه به جریان اصلاحات و به تبع آن به کشور، باعث شده بیشتر اعضای شورای شهر و نمایندگان تهران در مجلس بر نفع ثبات مدیریت شهری حداقل در تهران تاکید کنند. تبعات منفی تزلزل مدیریت شهری پایتخت به عنوان الگوی سایر شهرها، بر مدیریت شهری کشور، موضوع دیگری است که جای پرداختن در مطلب مفصل دیگری دارد.  اینها منافع ثبات مدیریت شهری در تهران بود که به آنها اشاره شد. اما این ثبات مدیریتی ضررهایی هم دارد. مضرات ثبات یا به تعبیری منافع تزلزل مدیریتی را باید از افرادی که به دنبال تغییر شهردار تهران هستند جویا شد. این موضوع که ضررهای ثبات مدیریت «شخصی» است و در صورت تغییر شهردار، تبدیل به نفع شخصی می‌شود، شاید قابل قضاوت نباشد، اما قابل تامل و تفکر است.

 

 

ارسال نظر