چالش‌های کوچک‌سازی مسکن در ایران

۱۳۹۶/۱۱/۰۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۵۵۰۷

گروه راه و شهرسازی  ناهید نعیمی

«حمایت از کوچک‌سازی و اصلاح الگوی مصرف مسکن» جزو برنامه‌های عملیاتی اقتصاد مقاومتی وزارت راه و شهرسازی است که در سال 93 در شورای اقتصاد مصوب و به دنبال آن، این وزارتخانه موظف به پیگیری سیاست «کوچک‌سازی مسکن» شد. بر این اساس در فروردین سال گذشته از سوی معاونت امور مسکن وزیر راه و شهرسازی اعلام شد که ساخت‌وسازها باید به سمت کوچک‌سازی بروند. حامد مظاهریان با اشاره به رتبه سوم ایران از لحاظ میانگین متراژ گفت:«درحال حاضر میانگین متراژ مسکن در کشور بیش از 100متر است و تقریبا بعد از امریکا و کانادا از این جنبه سومین کشور دنیاست و ساخت‌وسازها باید به سمت کوچک‌سازی برود.» با گذشت نزدیک به دو سال از ابلاغ این مصوبه در ماه گذشته نیز عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی گفت:«نرخ رشد جمعیت شهری تقریبا کند شده و در آینده رشد قابل توجهی در شهرها نخواهیم داشت. در ۵۰ سال گذشته جمعیت شهری کشور به ۶۵ میلیون نفر رسیده و تعداد خانوارها رو به کاهش است. با توجه به افزایش طلاق، میزان نیاز به واحدهای مسکونی افزایش یافته است و با توجه به کاهش نفرات خانوار امروز به تعداد واحد مسکونی زیاد با متراژ کم نیاز داریم.»

درحالی وزارت راه و شهرسازی سیاست کوچک‌سازی مسکن را در دستور کار خود قرار داده و این سیاست از جنبه‌های مورد اشاره وزیر راه همچنین از جنبه پوشش نیاز متقاضیان فاقد توانایی مالی کافی برای خرید واحدهای بزرگ‌تر قابل قبول است. اما از سوی دیگر از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران، اجرای این سیاست علاوه بر اینکه موجب افزایش تقاضا برای خرید واحدهای مسکونی کوچک‌تر و در نهایت افزایش قیمت بیشتر آنها در مقایسه با واحدهای بزرگ‌تر می‌شود همچنین در تناقض با فرهنگ و معماری ایرانی اسلامی است. امروز الگوی کوچک‌سازی مسکن درحالی در دست اجراست که این الگو از سبک زندگی غربی کپی‌برداری شده و در کشورهای اروپایی، اغلب مردم در یک مسکن حداقلی زندگی می‌کنند و مسکن فقط محل خواب آنهاست. چراکه برخلاف مردم ما در این کشورها مردم بیرون از خانه از فضاهای پارک، طبیعت و جاهای گردشگری بهره بسیاری می‌برند؛ ضمن اینکه فضاهای جمعی مرسوم در اروپا و امریکا برای تعاملات اجتماعی در ایران رایج نیست. بر این اساس، کارشناسان بر این باورند که در کشور ما مسکن تنها محل استراحت و خوابگاه نیست و برخی از افراد جامعه ازجمله خانم‌های خانه‌دار یا افرادی که شغل آنها در درون خانه است، اکثر عمر خود را در محیط خانه می‌گذرانند. بنابراین اینکه امروز وزارت راه و شهرسازی مردم و سازندگان و تسهیلات را برای ساخت واحدهای کمتر از 40 و 50 متری سوق می‌دهد بدون اینکه فضاهای عمومی لازم را ایجاد کند؛ سیاست صحیحی نیست و آرامش و سکون و اشتغال و عبادت در چنین خانه‌هایی رقم خواهد نخورد و با این تفاسیر، مدل درستی در این بخش معرفی نشده است. این صاحب‌نظران با بیان اینکه تربیت نسل آینده از مسکن شروع می‌شود و در جامعه اسلامی ایرانی، مسکن یک مکان مقدس و جمعی است بر این عقیده‌اند که در خانه عبادت، تعلیم و تربیت و محبت اعضای خانواده به همدیگر شکل می‌گیرد اما سیاست متراکم‌سازی و کوچک‌سازی، دیگر حریم‌های خانوادگی و جنسیتی را در بر نخواهد داشت. حتی می‌بینیم امروز به واسطه نوع سکونت‌گاه‌ها که به دلیل محدودیت فضا پذیرای آن روابط اجتماعی سابق نیستند و دیگر تعاملات و رفت و آمدها و درنتیجه آن صمیمیت سابق بین خانواده‌های ایرانی که از طریق رفت‌وآمد با دوستان و نزدیکان به وجود می‌آمد، وجود ندارد. اگرچه قسمتی از این معضل به مشکلات اقتصادی برمی‌گردد اما یک بخشی هم به این دلیل است که در یک آپارتمان فرضا 50 متری امکان توسعه روابط اجتماعی وجود ندارد. بنابراین مردمی که در خانه‌های کوچک با این شرایط و کیفیت زندگی می‌کنند از شادابی و سر زندگی ناشی از این روابط بی‌بهره می‌مانند و در نهایت به افرادی افسرده و منزوی تبدیل می‌شوند. از طرف دیگر، آپارتمان‌های کوچک در شهرهای کشور، پاسخگوی اسباب و اثاثیه زیاد و تجملاتی نظیر مبلمان و میز غذاخوری، لوستر، وسایل دکوری و تزیینی و... نیست که اکثریت خانواده‌های ایرانی در خانه‌های خود استفاده و نگهداری می‌کنند. علاوه بر این، رعایت معیارهای معماری ایرانی اسلامی در یک مسکن حداقلی موضوعی است که به اذعان برخی کارشناسان به ندرت امکان‌پذیر است چراکه در معماری ایرانی، معیارهایی نظیر عدم اشرافیت و توجه به فضای ورودی خانه یا سایر فضاها به گونه‌یی است که بعضا در یک مسکن کوچک قابل اجرا نیست. چراکه پیش‌بینی می‌شود که بسیاری از سازندگان سودجو و واسطه‌گران در این آشفته بازار با سوءاستفاده از شرایط فشرده‌‌سازی ساختمان‌ها بیش از پیش به فروش تراکم بی‌ضابطه و عدم توجه به بحث معماری و نمای شهری روی بیاورند و از این مسیر سودهای کلانی را به جیب بزنند. با این حال برخی استادان حوزه معماری نیز با اعتقاد به اینکه وزارت راه و شهرسازی حفظ روح معنوی ساختمان‌ها را در کنار ساخت مسکن کوچک دنبال می‌کند بر این باورند که می‌توان مسکن کوچک و حداقلی اما خوب به معنای مسکن تقلیل یافته و تلطیف شده، احداث کرد و وقتی صحبت از مسکن کوچک تلطیف شده و تقلیل یافته می‌شود، این تلطیف و تقلیل باید در جهت تحقق اهداف فکری، معنوی، دینی و مذهبی‌ ایرانی باید باشد نه در جهت اهداف اروپایی که ابعاد دیگری برای آنها اصل است. بنابراین اگر متراژ مسکن تقلیل پیدا کند اما همزمان تلطیف شود، مشکلی ایجاد نمی‌کند و مردم هم می‌توانند به راحتی در آن زندگی کنند و آینده نیز به همین سمت پیش می‌رود؛ اما مشکل اینجاست که در ساخت و سازهای امروز فقط متراژها تقلیل می‌یابد اما خانه‌ها دیگر از لطافت خاص خود برخوردار نیستند و آنچه در یک معماری مطلوب و مقبول باید موجود باشد در آنها دیگر وجود ندارد. همانطور که در مسکن مهر به این موضوع توجه نشد و اگرچه مساکن مهر می‌توانستند کوچک و لطیف باشند اما کوچک هستند و لطیف نیستند و روح معماری در آنها زنده نیست. در مجموع باید گفت، معماری انسان‌ها را شکل می‌دهد و تربیت می‌کند بدون اینکه خود انسان‌ها این موضوع را بفهمند. بنابراین اگر به مساله طراحی اصولی و رعایت معیارهای معماری در ساخت وسازها با توجه به فرهنگ حاکم بر زندگی ایرانی، توجه و برای آن چاره‌اندیشی نشود، آینده مطلوبی پیش رو نخواهد بود.

 

 

ارسال نظر