زنگ خطری برای جامعه

۱۳۹۶/۰۲/۲۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۶۶۰۱۰

نیکولو ماکیاوللی حکومت‌ها را به 3دسته تقسیم می‌کند؛ حکومت یک نفر که منارشی نامیده می‌شود، حکومت گروهی از نخبگان که به آریستوکراسی شهرت دارد و در نهایت حکومت مردم که دموکراسی نامیده می‌شود. هرچند ماکیاوللی معتقد است که ابتذال این حکومت‌ها آنها را تبدیل به حکومت‌های رو به انحطاط می‌کند به‌طوری که منارشی تبدیل به دیکتاتوری، آریستوکراسی تبدیل به الیگارشی و دموکراسی تبدیل به آنارشی می‌شود.

پس از جنگ جهانی دوم و پیروزی دموکراسی‌های غربی و برچیده شدن نازیسم و فاشیسم به مرور شاهد تبدیل بسیاری از کشورها به الگوی دموکراسی بودیم اما در عین حال ایرادات دموکراسی نیز به خوبی خود را نشان می‌داد. در حقیقت تلاش بسیاری از جوامع این بوده است که از دل دموکراسی‌ها نخبگان یا چهره‌های مطرح بیرون بیایند تا دموکراسی را در کنار فواید آریستوکراسی تجربه کنند. این موضوع تا زمانی که فاصله میان عامه مردم و نخبگان جوامع اندک باشد، قابل دسترسی است اما زمانی که نخبگان جامعه ایده‌یی دارند و ایده عامه جامعه خلاف آن است دیگر چنین مدلی قابل اجرا نیست. در چنین شرایطی نخبگان جامعه دو راه پیش روی دارند. راه اول ماندن بر سر اصولی است که از نظر علمی، منطقی و تجربی درست بودن آن را پذیرفته‌اند ولو اینکه عامه جامعه آن را نپذیرد. راه‌حل دوم دادن شعارهایی است که با علم و منطق نخبگان همخوانی ندارد اما باعث اقبال عمومی و افزایش شانس آنها برای انتخاب بر اساس اصول دموکراسی می‌شود. این مساله اتفاقی است که در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوازدهم کاملا شاهد آن هستیم هرچند که در ایران چنین پدیده‌یی سابقه طولانی دارد که مثال آن تجربه انتخابات سال 1384 است. در انتخابات این دوره برخی کاندیداها شعارهایی می‌دادند که با هیچ منطق اقتصادی قابل اجرا نبود. نخبگان جامعه به خوبی به زیان‌های افزایش یارانه نقدی در شرایطی که منابع آن نیز غیرمشخص است، اذعان دارند. بسیار بعید است که کاندیداهایی که سال‌ها تجربه اجرایی داشته‌اند به زیان افزایش یارانه‌ها اشراف نداشته باشند. پس سوال این است که چرا چنین شعاری مطرح شد یا می‌شود؟ جواب ساده این است که چنین موضوعی یک خواسته عمومی از سوی بسیاری از مردم بود. گذشته از اینکه یکی از کاندیداهای طرفدار افزایش یارانه‌ها در انتخابات پیروز شود یا گروهی که طرفدار حفظ یارانه در سطح فعلی است همچنان بر سر کار بماند، اما شعار طرف اول نشان داد که همچنان آن شعار دارای طرفدارانی است. واقعیت این است که نباید درباره علت و معلول اشتباه کرد، کاندیداهای طرفدار افزایش یارانه‌ها این خواست را در میان مردم به ویژه فقرا و روستایی‌ها ایجاد نکردند بلکه خواسته عامه مردم باعث ایجاد این کاندیداها شد. نتیجه انتخابات هر چه باشد، باید گفت وجود چنین تفکری یک زنگ خطر است. عامه جامعه از نخبگان فاصله گرفته‌اند و به همین دلیل سایه پوپولیست سال‌هاست که بر سر ایران در حرکت است. این اتفاق در سال 1384 نیز رخ داد و فاصله میان نخبگان جامعه و خواسته عامه مردم باعث شد که دیدگاهی عمومی اما غیرکارآمد به پیروزی برسد. انتخابات 1396 اما تفاوت‌هایی دارد. این‌بار نخبگان به خوبی مشکل فاصله دیدگاه‌های منطقی خود با دیدگاه مردم را درک کرده‌اند. چنین فاصله‌یی معمولا با حرکت نخبگان به سوی مردم قابل کاهش یافتن است. گذشته از اینکه یک هفته دیگر چه کسی رییس‌جمهور منتخب نامیده می‌شود اما انتخابات این دوره یک زنگ خطر جدی برای نخبگان جامعه است.

شکاف میان دیدگاه‌های مردم در نواحی مختلف ایران و در سطوح مختلف درآمدی که در این دوره به عنوان ابزاری برای تبلیغات برخی کاندیداها مورد استفاده قرار گرفت، می‌تواند در آینده تبدیل به یک چالش اساسی در جامعه شود. حفظ دموکراسی به ما این تضمین را می‌دهد که خواسته اکثریت با در نظر گرفتن حقوق اقلیت اجرا می‌شود اما اگر خواسته اکثریت به دلیل ناآگاهی برخلاف مصالح خودشان باشد چه؟ آیا باید اجازه داد که مردم بار دیگر تصمیمی برخلاف صلاح خود بگیرند که چنین مساله‌یی به آنارشی بدل می‌شود یا باید به دلیل مصلحت مردم جلو آنها را گرفت که طبیعتا این موضوع نوعی الیگارشی است. در حقیقت جلوگیری از این وضعیت باخت-باخت یک مساله اساسی است که باید از فردای انتخابات فارغ از هرنتیجه‌یی که حاصل شود به آن پرداخت.

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر