رازهای یک شرکت نفتی منحصر‌به‌فرد

۱۳۹۵/۰۴/۱۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۴۶۵۲۴

اسرار معامله نفتی بنغازی توسط ویتول‌ چه بود؟

بلومبرگ| خاویر بالاس- اندی هافمن|

ترجمه|حمید مظفر|

باور این مساله که در بازار پرتلاطم نفت و فرآورده‌های آن که لحظه به لحظه و روز به روز دچار نوسان و فراز و نشیب قیمت است و انواع و اقسام ریسک‌های خارجی را متحمل می‌شود شرکتی در زمینه تجارت نفت وجود داشته‌باشد که از بدو تاسیس خود تا به امروز هیچگاه زیانی را متحمل نشده‌باشد؛ یعنی نوسانات قیمت نفت و بحران‌هایی که بر جای جای بازار سایه می‌افکند نه تنها آنها را به زیان نرساند بلکه فرصتی برای سودآوری آنها نیز باشد، دشوار است. اما چنین شرکتی وجود خارجی داشته و «ویتول» نام دارد. شرکتی که امروزه جزو بزرگ‌ترین شرکت‌های تجارت نفت در اقصا نقاط مختلف مشغول کسب و کار است. فرقی نمی‌کند که آن نقطه شهری جنگ‌زده در لیبی باشد یا شهری سیل‌زده در ژاپن. ویتول برای کسب درآمد به هرجایی که لازم باشد جسورانه سر می‌زند تا از دل وضعیتی بحرانی پولی به جیب بزند. فرهنگ ماجراجویی و جسارت، فرهنگ غالب بر این شرکت است که در آستانه 50 سالگی قرار دارد و اگر چنین فضایی بر این شرکت حاکم نبود قطعا شرکتی کوچک که نیم قرن پیش در روتردام هلند تشکیل شد به جایگاه امروزی خود نمی‌رسید. در ادامه قسمت اول از ترجمه گزارشی را می‌خوانید که به قلم دو تن از خبرنگاران بلومبرگ به نگارش درآمده و تحسین زیادی را در بر داشته است. این خبرنگاران با قلم فوق‌العاده خود از تجربه همراهی خود با یان تیلور مدیرعامل ویتول در سفر به بنغازی لیبی و اتفاقات هیجان‌انگیزی که برای آنها افتاده می‌نویسند و گزارش مفصلی از تاریخچه این شرکت ارائه می‌کنند که در ادامه مشاهده می‌کنید.


این‌ یک سفر کاری معمولی حتی برای یان تیلور نبود. یان‌ تیلور دانش‌آموخته آکسفورد که چهل سال تجربه کاری در صنعت نفت را نیز دارد سفرهای پرچالشی به نقاط مختلف جهان از تهران تا کاراکاس تا بغداد و لاگوس را داشته است. اما حتی برای وی نیز سفری به مقصد بنغازی در بحبوحه جنگ‌های داخلی متفاوت بود.

تنها کاری که تیلور می‌توانست انجام دهد، نگاه ‌کردن از پنجره هواپیمای شخصی‌اش به بیرون برای ثبت یک خاطره بود. به فاصله هزار پا زیر هواپیما، یک هواپیمای بدون سرنشین ناتو برای مراقبت از هواپیمای ما قرار داشت. در این لحظه مدیرعامل قوی‌هیکل شرکت ویتول به عنوان بزرگ‌ترین شرکت مستقل تجارت نفتی جهان متوجه شد که کاش با یک هواپیمای جنگی مناسب به این سفر می‌آمد.

اوایل سال 2011 بود. نیروهای معارض لیبیایی، دیکتاتوری 42ساله سرهنگ معمر قذافی را خاتمه دادند، کنترل شهر را در دست گرفتند و حکومت خود را تاسیس کردند. در این سفر دیداری با توده‌یی از افسران نظامی سابق و سیاسیون محلی ترتیب داده‌ شده‌بود. هرچند این ملاقات بسیار سریع هماهنگ شده‌بود اما به گفته تیلور تنها شرکت ویتول است که می‌تواند چنین ملاقاتی را ترتیب دهد.

چند هفته قبل از این سفر «کریستوفر بیک» یکی از مدیران ارشد اجرایی ویتول تماسی را از دوحه دریافت می‌کند. آ‌ن‌طور که یکی از واسطه‌ها توضیح می‌دهد در این تماس «محمد صالح الساده» وزیر انرژی قطر می‌پرسد که آیا شرکت ویتول حاضر است به نیروهای شورشی مورد حمایت قطر در لیبی نفت عرضه کند؟ و شرکت ویتول تنها 4ساعت فرصت داشت که به این سوال فکر کند!

تنها 4دقیقه طول می‌کشد که «کریستوفر بیک» که در دوحه حضور داشت نخستین سیگنال‌های مثبت ویتول را به قطری‌ها ارسال‌ کند. پس از آن بلافاصله همکاران خود را که اکثرا در لندن حضور داشتند دور هم جمع می‌کند تا یک پیشنهاد سازمانی در این زمینه ارائه کنند و پس از آن به شخص واسطه اعلام می‌کند که ویتول آمادگی دارد. اینکه آنها تصمیم می‌گیرند در چنین وضعیت جنگی خونباری این معامله را بپذیرند خود نشان‌دهنده فرهنگ حاکم بر این شرکت است. تمام کسانی که در صنعت نفت حضور دارند می‌توانند گواهی بدهند که ویتول همواره آماده و چالاک برای شکار چنین فرصت‌هایی است.

اکنون در هواپیما، تیلور و بیک که به لطف هیکل شبیه بازیکنان راگبیش بسان یک بادیگارد می‌ماند آماده‌اند تا این معامله را جوش بزنند. اما در این بین یک مشکل وجود داشت و آن اینکه شورشیان پولی در چنته نداشتند و ویتول مجبور بود پول خود را به صورت نفت دریافت کند. اگرچه که دول غربی این توافق را به صورت ضمنی مورد تایید قرار دادند اما در آن لحظه به جز آن هواپیمای بدون سرنشین هیچ نیروی پشتیبانی رسمی وجود نداشت و اگر مشکلی پیش می‌آمد تیلور و شرکتش باقی می‌ماندند و حوضشان.

این دو نفر در هواپیما خودشان را سفت و محکم بسته‌بودند. احتمال حمله از سوی نیروهای قذافی، فرود سهل و آسان هواپیما را غیرممکن کرده‌بود در نتیجه خلبان مجبور بود که بارها ارتفاع پرواز هواپیما را به سرعت کاهش دهد که این مساله دل و روده مسافران را بهم ریخته‌بود. به محض اینکه هواپیما فرود آمد، تیلور و بیک به سمت محل قرار از پیش تعیین‌شده رهسپار شدند.

محل قرار در مرکز بنغازی بود. جایی در میان ساختمان‌های متروکه و کهنه به جا مانده از سال 1970 نزدیک یک دریاچه متعفن که بسیار خطرناک‌تر از آن‌چیزی به نظر می‌رسید که در فیلم هالیوودی «13ساعت: راز سربازان بنغازی» دیده‌بودیم. این فیلم در مورد حمله به سفارت ایالات‌متحده در لیبی و کشته‌شدن جی. کریستوفر استیونس سفیر این کشور در سپتامبر سال 2012 ساخته شده است. در روزهای آغازین جنگ داخلی لیبی، بنغازی شهری بود که در آن تقریبا هر مرد و حتی هر کودکی را می‌شد دید که یک کلاشنیکف به دست گرفته و مابقی ساکنان شهر نیز زیر سایه وحشت دایمی ناشی از عبور نیروهای قذافی از سدهای دفاعی شهر زندگی می‌کردند.

به هر سوی، بعد از چند دور مذاکره ویتول این معامله نفتی را می‌پذیرد. اما این پایان کار نبود و در روزهای بعدی قمر طالع ویتول در عقرب افتاد. با وجود قول و قرار مبنی بر محرمانه‌ ماندن معامله، شورشی‌ها رسما اعلام کردند که به توافقی مبنی بر فروش نفت دست ‌‌یافته‌اند. همین مساله کافی بود تا نیروهای قذافی در پاسخ به این خبر به سرعت یک خط لوله مرکزی را منفجر کنند. نتیجه چه می‌شود؟ بدون نفت چیزی به ویتول پرداخت نمی‌شد.

اما کماکان ویتول به این معامله پایبند بود. در ماه‌های بعدی تانکرهای این شرکت محموله پشت محموله بنزین، گازوئیل و نفت‌سوخت را به شرق لیبی حمل کردند. به گفته عبدالجلیل مایوف یکی از مقامات رسمی شرکت «نفت خلیج عربی» مستقر در بنغازی که اکنون به کنترل شورشیان درآمده سوخت ارسالی از سوی ویتول برای نیروهای شورشی بسیار مهم بود.

در پایان نیروهای شورشی قذافی را از منصب قدرت به زیر کشاندند و به محض پایان درگیری‌ها ویتول به پول خود رسید.

اکنون پنج‌سال بعد از این ماجرا، تیلور 60ساله پشت میز صبحانه در ساعت 9:18صبح در خیابان پانکراس لندن از اتفاقات آن روزها سخن می‌گوید. می‌گوید: «صادقانه بگویم، این معامله بسیار بزرگ‌تر از آن‌چیزی شد که باید می‌شد».

شهامت و جسارت موجود در معامله بنغازی منعکس‌کننده دنیای ویتول است. جایی که در آن تجارت و ژئوپلتیک انرژی در یکی از دشوارترین نقاط جهان با هم ترکیب شده‌بود. شرکت ویتول -سهامی خاص- سال گذشته یک میلیارد و 600میلیون دلار سود خالص کسب کرد. این شرکت یکی از غول‌های مخفی اقتصاد جهان است که روزانه معامله بیش از 6میلیون بشکه نفت را کنترل می‌کند که به تنهایی کفاف انرژی مورد نیاز آلمان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا با هم را می‌دهد.

این شرکت در ماه آگوست سال جاری پنجاهمین سالگرد تاسیس خود را جشن خواهد گرفت. نکته شگفت‌انگیز در مورد این شرکت این است که در طی نیم قرن این شرکت هرگز و هرگز رنگ زیان سالانه به خود ندیده است. براساس داده‌هایی که توسط بلومبرگ بررسی‌ شده سود این شرکت از 22میلیون و 900هزار دلار در سال 1995 به 2میلیارد و 280میلیون دلار در سال 2009 افزایش پیدا کرده است. در دوران اوج این شرکت، سود پرداختی این شرکت به سهام‌داران خود، آتش‌فشان طور فوران کرد و 56 درصد افزایش یافت. بهترین نرخ بازگشت سهام گلدمن‌ساکس از زمان عمومی‌شدن آن در سال 1991 حدود 31درصد بوده و حتی وال‌استریت نیز از این مقایسه رنگ از رخسار می‌بازد. «ژان فرانکویس لمبرت» که از مدیران اسبق بانک HSBC در بخش بازارهای کالاها تامین مالی تجارت‌های ساختاری است و در زمان فعالیت خود بسیار با ویتول سر و کار داشته‌ درباره این شرکت اظهار می‌کند: «ویتول خود را به عنوان یک تاجر انرژی تمام عیار معرفی کرده است». این نوشتار داستان شرکتی به نام ویتول است که تا به امروز چه مسیری را طی کرده و چگونه در این جایگاه قرار گرفته است.

ویتول که سهم 6.5درصدی از کل معاملات نفتی جهان را در اختیار دارد در میدان دشواری مشغول مبارزه است. رقبای این شرکت را می‌توان کمپانی‌هایی مانند گلنکور، ترافیگورا، گروه انرژی مرکوریا، گانور و شرکت بین‌المللی کالای کستلتون دانست. این شرکت‌ همچنین با شرکت‌هایی مانند بی‌پی، رویال‌داچ‌شل، توتال و بیش از همه شرکت‌های دولتی نفتی چینی برای به دستاوردن سهم بیشتر از بازار دست به گریبان است.

اما ویتول در آینده با یک حقیقت دشوار روبرو است. بدون شک دوران طلایی تجارت نفت پشت سر گذاشته‌شده و اکنون فقط از آینه عقب ماشین قابل مشاهده است. مارجین قیمت‌ و هزینه‌ها درحال کاهش است و بازار بیش از پیش در حال شفاف‌شدن و شاهد ورود مبارزان جدید برای بشکه‌های نفت فعلی است. حتی اگر ویتول سرمایه‌گذاری‌های عظیمی را نیز در حوزه پالایشگاه‌ها و ترمینال‌های حمل نفت بکند نرخ بازگشت این سرمایه‌گذاری‌ها در حال کاهش است. سال گذشته نرخ سود پرداختی به سهام این شرکت 16درصد بود که کم‌تر از نصف رقم ستاره‌یی است.

داستان زندگی آقای مدیرعامل

تیلور به صورت اتفاقی تاجر نفت می‌شود. او یک اسکاتلندی بزرگ‌شده و تحصیل‌کرده در انگلستان است و به یک دلیل تصمیم می‌گیرد در شرکت شل کار کند: شل در آن زمان پول بیشتری نسبت به دیگر گزینه‌های کار وی پرداخت می‌کرد. وی تجارت نفت را در سال 1978 و زمانی که در سنگاپور و کاراکاس در مضیقه بود فرا گرفت. تیلور در این دوران همسر خود را نیز ملاقات کرد.

ویتول تحت مدیریت تیلور، همانند یک شرکت استارتاپ در سیلیکون ولی (جایی که غول‌های تکنولوژی مانند اپل و مایکروسافت حضور دارند) رشد پیدا کرد‌ه است. آقای مدیرعامل در 1985 وارد این شرکت شد و یک دهه بعد بالاترین جایگاه را در دست گرفت و این شرکت را در خلال افزایش تقاضای نفت چین و دیگر کشورهای در حال توسعه تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین‌های تجارت نفت کرد. در طی دوران مدیریت‌عاملی تیلور، ارزش سهام این شرکت 3500درصد رشد پیدا کرد و از 278میلیون‌دلار در سال 1996 به 10میلیارد ‌دلار در سال گذشته رسید. در همین دوران شرکت رقیب ویتول یعنی گلنکور ارزش خود را از 1میلیارد و 200میلیون دلار به 35میلیارد دلار رساند. هرچند رشد ارزش سهام این شرکت 2800درصد و کم‌تر از ویتول است اما با وجود این بسیار شگفت‌انگیز است.

اما شرکت ویتول در سال 1966متولد شد. در آگوست این سال دو مرد هلندی به نام‌های «هنک ویتور» و «جاکوئس دیتنگر» سرمایه‌گذاری به ارزش 10هزار گیلدر (معادل 2هزار و 800دلار در آن زمان) برای راه‌اندازی یک شرکت در روتردام با هدف خرید و فروش محصولات پالایشی نفتی و جابه‌جایی آن از طریق رود راین انجام دادند. نام «ویتول» از دل ترکیب نام‌های Viëtor و Oil درآمد. پول اولیه تاسیس این شرکت را پدر هنک ویتور تامین کرد و دو شریک موافقت کردند که این وام را با نرخ سود سالانه 8درصد بازپرداخت کنند. دیتنگر که اکنون 81سال دارد به یاد دارد که پدر هنک ویتور به او گفته‌بود: «تو تنها 6 ماه فرصت داری و اگر از پس آن برنیایی بیرون می‌روی!».

نخستین حساب این شرکت نشان‌دهنده سود بسیار پایین و تراز پرداخت 200هزار گیلدری است که ارزش دو اتومبیل صاحبان شرکت نیز در آن لحاظ شده است. کسب‌وکار آنها با گسترش رقابت در اواخر دهه 60 و دهه 70میلادی گسترش یافت. پیش از این تولیدکنندگان بزرگ کنترل قراردادهای بلندمدت فروش نفت را در اختیار داشتند. شرکت‌های تجاری کوچک مانند ویتول خرید و فروش نفت را در بازارهای اسپات که تازه به راه افتاده‌بودند شروع کردند.

دیتنگر در یک مصاحبه در لندن که در کنارش تیلور مدیرعامل فعلی این شرکت نشسته‌بود از لحظات بسیار خطرناکی که این شرکت با آن روبه‌رو بوده یاد کرده‌بود. مانند نخستین بحران نفتی در سال 1973 که منجر به نوسان شدید در قیمت محصولات پالایشی شد.

با رشد کسب‌وکار، این شرکت به صورت جغرافیایی نیز گسترش یافت و دفاتر خود را از سویس و لندن تا نیویورک افتتاح کرد. در سال 1976«ویتور» از پایه‌گذاران ویتول این شرکت را ترک کرد و دیتنگر کنترل کمپانی را به دست گرفت. در همان زمان تیلور به این شرکت ملحق شد و سرپرست بخش نفت‌خام این شرکت شد. در آن تاریخ شرکت ویتول روزانه 450هزار بشکه در روز نفت‌خام را معامله می‌کرد که رقم قابل توجهی بود اما کماکان تنها نیمی از مقدار معاملاتی بود که توسط بزرگان صنعت انجام می‌شد. سلطان بازی معاملات نفتی در آن سال‌ها شرکت «فیبرو» بود که بانک سرمایه‌گذاری «برادران سالامون» را به قیمت 550میلیون‌دلار تملک کرده‌بود. همچنین دیگر رقبای بازار شرکت «مارک ریچ» که براساس نام موسس آن نام‌گذاری شده‌بود و شرکت «ترنس‌ورلد اویل» که توسط «جان دیوس» کنترل می‌شد و با رژیم آپارتاید افریقای‌جنوبی تجارت می‌کرد به حساب می‌آمدند.


آغاز مدرنیزاسیون در ویتول

ویتول مدرن از سال 1990 شروع به شکل‌گرفتن کرد. زمانی که دیتنگر و هفت شریک دیگر کمپانی را به رقمی بین 100 تا 200میلیون‌دلار (رقم واقعی مشخص نیست) به گروهی 40نفره از کارمندان شامل تیلور فروختند. هزینه این معامله توسط بانک هلندی ABN و تاجری به نام «تان وانک» که به سمت مدیرعاملی نیز منصوب شد تامین شد.

از آن زمان به بعد هیچ سهام‌داری سهم بیش از 5درصدی در اختیار نداشت و به قول تیلور و دیگران یک فرهنگ جمعی را شکل داد که سنگ‌بنای موفقیت‌های ویتول است. بیک می‌گوید: «اگر کسانی هستند که فکر می‌کنند از خرد جمعی بزرگ‌تر یا بهترند چنین اشخاصی به طور غیرمستقیمی ضربه سنگینی خواهند خورد».

وانک تمرکز خود را روی تجارت نفت‌خام و فرای محصولات پالایشی گذاشت. وی همچنین اقدام به امضای قراردادهایی کرد که تحت عنوان معاملات فرآوری با پالایشگاه‌ها، عرضه‌کنندگان نفت‌خام و دریافت‌کنندگان سوخت به امضا می‌رسید. این قراردادها منجر به سودآورترین قراردادها برای ویتول شد و البته همین‌ قراردادها نیز این شرکت را به پایین کشید.

در اوایل 1990 ویتول نفت‌خام را در پالایشگاه نفرین شده‌یی در شهر «کام بای چنس» در شرق کانادا فرآوری می‌کرد. هنگامی که این پالایشگاه در اثر آتش‌سوزی به ورطه ورشکستگی افتاد ویتول آن را با قیمت 300میلیون‌دلار در سال 1995 خرید و یک دهه بعد با فروش آن 1میلیارد دلار سود کسب کرد. این معامله کماکان بهترین «تک معامله» در تاریخ ویتول به حساب می‌آید.

آن‌چه کمتر شناخته شده است این است که ویتول زمانی تا مرز ورشکستگی پیش رفت. آن زمان که کسب و کار تجاری پالایشگاه «کام بای چنس» این شرکت در کانادا به بن‌بست خورده‌بود و این شرکت تحت هزینه‌های ارتقای این پالایشگاه ضررهای زیادی را پرداخت کرد. در سال 1997 سود خالص این شرکت تا سطح 6میلیون و 600هزار دلار کاهش یافت که از سود ثابت این شرکت در بازه 60 تا 70میلیون ‌دلار در سال‌های 1992، 1993 و 1994 و پیش از خرید پالایشگاه «کام بای چنس» بسیار کم‌تر بود. «خو هوی منگ» سرپرست بخش آسیای ویتول در این باره می‌گوید که خرید این پالایشگاه به عنوان سرمایه‌گذاری در آن زمان و با توجه به اندازه ویتول برای این شرکت بسیار بزرگ بود.

در این دوران که ویتول با مشکلات این پالایشگاه دست و پنجه نرم می‌کرد به صورت متعصبانه‌یی محافظه‌کار و دچار خطا در برآورد سرمایه‌ شده‌بود. در رتبه‌بندی S&P و فتچ نمره این شرکت به BBB رسیده‌بود. از آن زمان ویتول به دنبال یافتن شریک بود که از جمله می‌توان به سازمان سرمایه‌گذاری ابوظبی اشاره کرد. امروزه پالایشگاه‌های این شرکت به عدد پنج رسیده که ظرفیت تولید آن 390هزار بشکه در روز است. اما «خو» معتقد است ویتول هیچگاه نقطه قوت کلیدی خود را از یاد نمی‌برد و هسته مرکزی کسب‌وکار این شرکت تجارت و انتقال نفت از نقطه الف به نقطه ب در بهینه‌ترین شکل ممکن است.


برشی از یک روز ویتولی

در یک صبح آفتابی در ماه آوریل در روتردام، «جک دو مول» مشغول بررسی کسب و کار ویتول بود. ویتول در این شهر صاحب ترمینال بزرگ یورو تانک است که دو مول آن را اداره می‌کند و بارج‌های نورازی و سیتراین مشغول جابه‌جایی سوخت از مخزن شماره 404 هستند که ارتفاع آن از یک ساختمان ده‌طبقه نیز بیشتر است. چند متر آن‌طرف‌تر، یک تانکر بزرگ به نام زمرد آبی با ارتفاع 144متر نیز مشغول بارگیری سوخت به سمت دریای شمال است. مقصد نهایی آن «تامس استاری» در انگلستان است.

سال گذشته این ترمینال 3900 بارج را بارگیری کرد که زمان بارگیری هرکدام حدود دو ساعت و نیم طول می‌کشد. هرکدام از این کشتی‌ها نشان‌دهنده یک سود بالقوه است حتی اگر کوچک باشد. همانند گردش عقربه‌های ساعت تجارت نفت در این‌جا جریان دارد. از سال 2006 ویتول در حاشیه آب‌های عمیق «کلندکانال» روتردام 28برج ذخیره‌سازی ساخته است. حجم سوختی که آنها ذخیره می‌کنند برای پر کردن باک 22میلیون اتومبیل گلف فولکس واگن کافی است.


کسب منفعت از دل نوسان‌ها

سلامت مالی ویتول همانند شرکت‌های بزرگ نفتی وابسته به قیمت نفت نیست. «پائول گرینزلید» سرپرست بخش تجارت ویتول که در سال 2014 بازنشسته شد ویتول را اینگونه توصیف می‌کند: «ما یک نوسان طولانی هستیم». این اصطلاح در صنعت یعنی ویتول از نوسان قیمت نفت سود می‌برد. بطور خاص در سال 2009 که این شرکت بهترین عملکرد را از خود بر جای گذاشت قیمت نفت از 150دلار به 30دلار در هر بشکه کاهش یافت. سال گذشته نیز که قیمت نفت با شیب زیادی در حال سقوط بود این شرکت چهارمین سود بزرگ خود را گزارش کرد.

برای ویتول، نفت تنها یک نقطه آغاز است. این شرکت سوخت‌های مختلف را با هم در می‌آمیزد تا به گریدی که دقیقا مختص هر منطقه، مشتری یا فصل است دست یابد. برای تضمین عرضه، این شرکت از حق قراردادهای خود خود با شرکت‌هایی مانند روسنفت روسیه یا دولت‌هایی مانند کردستان پول بیشتری نسبت به فروش نفت به دست می‌آورد.

پروفسور «کریگ پیرانگ» استاد مباحث مالی در دانشگاه هیوستون درباره ویتول می‌گوید: «ادراک آنها مانند سفته‌بازان است. اما در واقعیت آنها یک واسطه بین خریداران و فروشندگان هستند».

در سال 2015 این شرکت یکی از بزرگ‌ترین تانکرهای جهان با ارتفاع 380متر را خریداری کرد تا نفت‌خام را در آن ذخیره کند. ویتول هر روز 200 کشتی حامل سوخت روی آب‌ها شناور دارد. سال گذشته این شرکت 6 هزار و 629 سفر دریایی را گزارش کرد.

برای اکثر بخش‌ها ویتول مانند مسافری است که روی بازار نفت سوار است. بعضی اوقات بازار به‌شدت امکان سودآوری را برای شرکت‌ها محدود می‌کند. همانند اتفاقی که در سال‌های 2012، 2013 و اواخر دهه 1990 افتاد. در دوره‌های دیگر بازار فرصت‌های غالبا غیرمنتظره‌یی را برای سودآوری فراهم می‌کند. جنگ لیبی یک نمونه از اتفاقات غیرمنتظره است. بحران هسته‌یی 2011 فوکوشیما نمونه دیگر است. «راسل هاردی» از مقامات اجرایی ارشد ویتول اظهار می‌کند:«فرصت‌ها به صورت برونزا تعریف می‌شوند. کار شرکت این است که راه‌هایی برای کسب سود از آنها پیدا کند».

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر