گروه تشکلها
ارتقای سطح دانش کارکنان و اعضای آنهایکی از دغدغههای امروز جامعه تشکلی است. در بازه کنونی که درب کشورهای اروپایی و آسیایی برکشورمان باز شده است ارتقا دانش فنی یکی از موضوعاتی است که متولیان کشورمان هیچگاه به آن توجه جدی نداشتهاند. حال، اتاق صنایع، معادن و بازرگانی ایران برای سال 95 استراتژی خاصی را برای ارتقای بهرهوری نیروی انسانی تشکلها دنبال میکند. در همین راستا؛ «تعادل» در گفتوگو با آرمان خالقی عضو هیاتمدیره خانه صنعت، معدن وتجارت ایران چالشهای پیش روی نظام آموزشی در تشکلها را بررسی میکند. او معتقد است: «باوجود سپری کردن دوران پسابرجام انجمنها و تشکلها باید درصدد تقویت نیروی انسانی خود پیش روند. دورههای «قوانین و مقررات امور گمرک و ترخیص کالا»، «روشهای پرداخت در تجارت بینالملل»، «مذاکرات تجاری با گرایش مذاکرات بینالمللی»، «بازاریابی با رویکرد صادرات»، «مکانیسمهای تبلیغ جهت ارتقای صادرات در بازارهای خارجی»، «مدیریت خرید و سفارشات خارجی»، «نمایشگاهها و رویدادهای تخصصی و بینالمللی بازرگانی»، «تنظیم قراردادهای مالی بازرگانی داخلی و قراردادهای بینالمللی» و «صادرات گام به گام» از جمله
موضوعاتی است که اعضای تشکلها در این باره کمتر آگاهی دارند. درحقیقت، یکی از چالشهای تشکلها موضوع «کمبود بودجه» است که این مجموعهها میتوانند با تاسیس چنین واحدهای دانشگاهی علاوه بر ارتقا سطح دانش اعضای خود، درآمد شرافتمندانهیی نیز کسب کنند تا برخی کمبودهای منابع مالی آنها از این طریق جبران شود.» آنچه در زیر میخوانید ادامه گفتوگوی ما با این فعال تشکلی است.
کارشناسان مقولههایی همچون ارتقای آموزش کارکنان یا نیروی انسانی را مهمترین قدم در راستای فعالیت هر سازمان میدانند. حال، آموزش نیروی انسانی درتشکلها چه میزان اهمیت دارد؟
در واقع، بحث آموزش نیروی انسانی در تشکلها را میتوان از دو جنبه میتوان مطرح و بررسی کرد. در حقیقت، برای بررسی این دو جنبه باید دوسوال پرسید. سوال اول این است که تشکلها برای ارتقای بهرهوری نیروی انسانی خودشان چه کردند و هماکنون نیروی انسانیشان در چه وضعیتی قرار دارد؟ در جنبه دوم نیز باید پرسید که هماکنون در کشور ما شاهد فعالیت گسترده تشکلها هستیم، بنابراین با وجود تعداد زیاد تشکلهایی که در کشور فعال هستند، سکانداران آنها برای تجهیز و توسعه سرمایه انسانیشان چه اقداماتی را انجام دادند؟ درحقیقت، اگر بخواهیم وضعیت تشکلهای کشور را سبک و سنگین کنیم باید گفت که تشکلها برای توانمندتر کردن و توسعه دادن ساختارشان بنابر چارچوبی که در قانون برای تجهیزکردن و ارتقا آموزشهای نیروی انسانی وجود دارد، درست پیش نرفتهاند. بهواقع، تشکلها توانایی کافی ولازم را برای اینکه بتوانند به بهترین وجه ماموریتهای ازپیش تعیین شده را به مرحله اجرا برسانند، کسب نکردند؛ که عدم اجرای درست برنامهها از سوی تشکلها به برخی دلایل مرتبط میشود. بطور کلی یکی از دلایل عدم موفقیت تشکلها در بحثهای آموزشی را میتوان به کمبود منابع
مالی و نوع ساختار حاکم بر آن تشکل تعلق داد.
به هرحال، اعضای تشکلها نیز براین باورند که به میزان مبالغی که حق عضویت پرداخت میکنند، خدمات کافی (بحثهای آموزشی مدرن) را از سوی آن تشکل شاهد نیستند. در این زمینه ارزیابی شما چیست؟
باتوجه به نوع ساختار و اختیاراتی که به این تشکلها سپرده میشود میتوان گفت، این نوع اختیارهای تشکلی بیشتر جنبه ستادی دارد و اعضا نمیتوانند بطور مداوم به آن تشکل مراجعه کنند. بنابراین، زمانی که ما یک سازمان غیر دولتی را تشکیل میدهیم اعضایی که در راس هیاتمدیره یا کارکنان آنجا فعالیت دارند، نمیتوانند مطالبهیی برای آموزش داشته باشند. چراکه وجود چنین تشکلهایی الزامی به عضویت ندارند و این نوع سازمانهای غیردولتی نهادهای مدنی هستند که با منابع خصوصی فعالیت و درصدد برطرف کردن مشکلات پیش روی چارچوبشان است.
در صحبتهای بالا به نحوه فعالیت تشکلها و عدم حق عضویت آنها اشاره داشتید. ما در تشکلهایی همچون اتاق اصناف شاهد اخذ حق عضویت هستیم و به گفته اعضای آنها، درمقوله آموزش هیچ خدمتی از سوی متولیان امر انجام نشده است. نظر شما در این باره چیست؟
به هرحال، در مادههای قانونی نظام صنفی بحثهایی مبنی بر حق عضویت اعضا وجود دارد و قانونگذار فعالیت واحدهای صنفی بدون پروانه کسب را غیرقانونی میداند. درحقیقت، تشکلهایی همچون اصناف دارای درآمدهای جانبی هستند و در مقابل اعضای کارکنان نیز حقوق زیادی را برای تخصص در آن مکان میطلبد که خارج از وظایف آن نهاد است. بنابراین در بسیاری از موارد به دلیل نبود بودجه کافی ما شاهد از دست رفتن نیروهای متخصص بودهایم و در این زمینه باید گفت که با وجود چنین شرایطی بهرهوری نیروی انسانی کاهش خواهد یافت. البته شاید این سوال نیز برای خوانندگان پیش آید که چرا در برخی واحدهای صنفی ما شاهد فعالیت برخی اعضا بطور مداوم هستیم؟ در حقیقت، در بسیاری از تشکلها ماندن اعضا تنها به دلیل آن است که افراد به کار تشکلی علاقه ذاتی دارند که این موضوع منجربه افزایش طول عمر فعالیت آنها در آن بخش تشکلی شده است.
در صحبتهایتان بطور مکرر از کمبود منابع مالی سخن میگویید. ما هر ساله شاهد افزایش اعضای تشکلی در اتاقهای بازرگانی هستیم که برعکس فعالیت تمام تشکلهای دیگر این نهاد از وضعیت مالی خوبی برخوردار است؛ به گونهیی که هر ساله منابع مالی آن نسبت به سال گذشته افزایش چشمگیری مییابد. آیا با وجود چنین تشکل عظیمالجثهیی نباید انتظار هزینهکردن آموزش برای ارتقای کارکنان و نیروی انسانی داشت؟
بله، ما شاهد فعالیتهای تشکلی عظیمالجثه هستیم که تعداد کارکنان آنها نیز نسبت به سایر تشکلهای دیگر زیاد است. در حقیقت، تشکلها را میتوان به دو دسته طبقهبندی کرد؛ ۱) تشکلهایی که با کمبود منابع مالی برخوردار هستند، ۲) تشکلهایی که منابع مالی زیادی را در دسترس دارند. اتاق صنایع، معادن و بازرگانی تهران و ایران جز آن دسته تشکلهایی به شمار میروند که دارای منابع مالی لازم هستند. بنابراین آموزشهای آنها برای کارکنانشان بهطور پشتیبانی یا ستادی است. در حقیقت، در بدنه تشکلها ما باید شاهد یک سری افراد زبده و کار بلد درامور اداری باشیم که از فعالیتهای اجرایی و ادبیات تشکلگرایانه آگاه باشد. درحال حاضر کشور در فضای پساتحریم سیر میکند و دورههای آموزشی مربوط به امور صادرات و تجارت بینالملل، گمرک، روشهای تامین مالی بنگاهها و... باید در دستور کار سکانداران تشکلها برای ارتقای بهرهوری انجام شود.
پس همانطور که شما اشاره کردید تشکلها باید به سمت، تربیت افراد تشکل محور حرکت کنند. حال، این آموزشها چه میزان در ارتقای بهرهوری اثر بخش است؟
به هرحال، برای نیروهای انسانی مستقر در تشکلها باید یک آموزشگاهی برای راهاندازی بحثهای تشکلی ایجاد کرد. درحقیقت باید مسائل اداری، مدیریتی و مهارتی تشکلاتی در ساختارهای نیروی انسانی راهاندازی شود تا یک مجموعه درمسیر درست و اهداف درنظر گرفته شده حرکت کند. به واقع، ما به عنوان متولیان تشکلها باید به این نقطه برسیم که برای بالا بردن مهارت کار نیروی انسانی باید به یک انجمن جامع تشکلاتی دست یابیم و این موضوع را باید به صورت عملیاتی شده راهاندازی کنیم تا در چنین مواقعی با مشکلات عدیده روبهرو نشویم. با راهاندازی چنین تشکلی ما شاهد گردهمایی نخبگان تشکلی خواهیم بود که به امور واقفاند و این موضوع نیز میتواند سرمایهگذاری برای نیروی انسانی جوان ما به شمار رود. نیروی انسانی که جهت توسعه کار در تشکلها تربیت شده و میتواند از این راه تشکلهای دیگر را نیز به اهدافشان نزدیک و امور تشکلاتیشان راساماندهی کند.
در نهایت راهحل ارتقای بهرهوری در نیروی کار چیست و در این باره چه باید کرد؟
در حال حاضر کشورهای پیشرفته در بخشهای اقتصادی درصدد تمهیداتی برای ارتقای بخش بهرهوری هستند. بنابراین برای ارتقای بهرهوری نیروی کار نیز تشکلها باید درصدد راهاندازی مباحث آموزشی باشند. به تعبیر دیگر، تشکلها در اساسنامه شان مباحثی مبنی برارتقا آموزش ومسائل مربوط به کیفیت کار پرسنل را دارا هستند. راهحل اساسی برای ارتقای بهرهوری کارکنان این است که تشکلها با ارگانها و سازمانهایی همچون دانشگاه جامع علمی کاربردی در مباحث آموزشی وارد مذاکره شوند. هرچند که برخی تشکلها برای این موضوع تمهیداتی اندیشیدهاند و با ارزیابی انجام شده نیاز روز کارکنان را مورد سنجش قرار دادهاند و براساس آن نیز بادانشگاههایی همچون جامع علمی کاربردی وارد مذاکره شدند و اعضا در راستای تقویت بخش تشکل در دورههای کوتاهمدت و بلندمدت در حال آموزش هستند.
کلام آخر...
ما دارای تشکلهایی ازقبیل اتاق تعاون، اصناف و خانه صنعت، معدن و تجارت هستیم که یکی از دغدغههای آنها موضوع ارتقای آموزش است. بنابراین این تشکلها با مرکز آموزش و دیگر ارگانها برای بحث آموزش وارد مذاکره شدند و هماکنون نیز ما شاهد تاسیس بسیاری از واحدهای دانشگاهی در غالب موضوعات صنعتی و صنفی هستیم. درواقع، همانطور که گفته شد یکی از چالشهای تشکلها موضوع کمبود بودجه است که این مجموعهها میتوانند با تاسیس چنین واحدهای دانشگاهی علاوه بر ارتقای سطح دانش اعضای خود، درآمد شرافتمندانهیی نیز کسب کنند تا برخی کمبودهای منابع مالی آنها از این طریق جبران شود.