بازدیدکنندگان، از تمام قارهها و فرهنگها، مستقیما به این آثار دسترسی دارند، اما کسی به آنها دست نمیزند. با آنها عکس یادگاری میگیرند، اما رویشان یادگاری نمینویسند. شاید بهتر است بگوییم واژه «وندالیسم» دستکم در آن موزه و مخاطبانش هیچ جایگاهی ندارد، واژهیی که متاسفانه در همه محوطهها، بناهای تاریخی و موزههای ایران نامی آشناست، چون درصد زیادی از گردشگران داخلی حق خود میدانند تا نامشان را با این روش در تاریخ ثبت و ضبط کنند! هرچند ایرانیان یکی از افتخارات خود را پیشینه تاریخی سرزمین کهنشان میدانند، اما متاسفانه برخی افراد بدون توجه به هویت تاریخی و باستانی ایران و در تناقضی آشکار با این روحیه، آثار تاریخی را تختهسیاه یادگارینویسی خود میبینند و نام، تاریخ حضورشان در مکان و حتی جملاتی که به ذهنشان میآید را به راحتی و بدون هیچ دغدغهیی روی بناهای تاریخی حک میکنند. علیرضا کاظملو، روانشناس پیش از این در بررسی جنبههای روانی این پدیده گفته بود: از بعد روانکاوی، برخی افراد که توانایی ارضای نیاز به ماندگاری را از طریق روشهای صحیح ندارند، دست به اعمال مخرب میزنند. وی با بیان اینکه افرادی که روی آثار
تاریخی یادگاری مینویسند، در دو گروه دستهبندی میشوند، تصریح میکند: گروه اول بدون آگاهی از عواقب رفتار خود، اقدام به تخریب آثار تاریخی میکنند. اما گروه دوم با وجود اطلاع از ارزشمندی آثار باستانی، با رفتاری مغرضانه، درصدد آسیبرسانی به این آثار هستند، بنابراین میتوان گروه دوم را دچار اختلالات شخصیتی دانست. ایرج ابراهیمی، جامعهشناس نیز در این رابطه اظهار کرده بود: «میل به جاودانگی» بهطور طبیعی در همه افراد وجود دارد و نمیتوان کسی را یافت که رویای ماندگاری نام خود را در تاریخ نداشته باشد. او با بیان اینکه افراد برای پاسخگویی به این نیاز، ابزارها و بسترهای مختلفی را مورد استفاده قرار میدهند، بیان کرده بود: برخی افراد در قالب فعالیت در رشتههای هنری به این نیاز پاسخ میدهند و برخی نیز به نویسندگی یا هر موضوع دیگری که به جاودانگی آنها کمک کند، روی میآورند و متاسفانه بعضی افراد نیز یادگارینویسی روی آثار تاریخی را، راهحلی برای ماندگاری نامشان میدانند. وی با بیان اینکه حجم اطلاعرسانی و آموزشهای مرتبط با نحوه حفاظت از آثار تاریخی، باید متناسب با حجم تبلیغات برای بازدید از این آثار باشد، اظهار میکند:
انتشار نشریات مرتبط با این موضوع و برگزاری همایشها، تاثیر قابل توجهی در افزایش سطح آگاهی مردم خواهد داشت. حتی افزودن بخش آشنایی با میراث فرهنگی و تاریخی و نحوه حفاظت از آنها در کتب درسی دانشآموزان، مناسبترین روش برای انتقال مفاهیم آموزشی است. با جستوجویی کوتاه در اینترنت و میان کتابهای قانون میتوان قدری این امید را داشت که در ایران برای برخورد با تخریبگران اموال عمومی و آثار تاریخی، خلأ قانونی وجود ندارد اما یک نکته در این میان حایز اهمیت است؛ «ضمانت اجرایی این بخش از قانون تا چه حد است؟ آیا میتوان برخورد قانونی را بهترین راه جلوگیری از تکرار تخریب آثار تاریخی توسط افراد دانست؟»
برخورد یا جلوگیری از اقدامی که به ندرت نیروهای یگان حفاظت، انجاماش را به صورت مستقیم میبینند و در صورت امکان میتوانند کاری انجام دهند. حتما به همین دلیل است که همه آثار تاریخی قرار گرفته در موزههایمان را در ویترین قرار میدهیم و حتی در بسیاری از اوقات جدارههای تاریخی بناهای ارزشمند و تاریخی را با شیشههای سکوریت دور از دسترس بازدیدکنندگان قرار میدهیم. چه در محوطه روباز تخت جمشید و چه در کاخ موزههای جهانی کاخ گلستان.