بسط و توسعه تعاملات اقتصادی، همواره یکی از ارکان مهم و تاثیرگذار در برنامه راهبردی کشورها بوده است، تا جایی که بسیاری از شاخصهای توسعه یافتگی و مولفههای اقتصاد کلان، بطور مستقیم به نحوه مواجهه کشورها با این مقوله بستگی دارد. با این نگاه، رشد جمعیت و گستره نیازهای متنوع و روز افزون جامعه، دو راهکار کلیدی و پیشبرنده را در اختیار تصمیمسازان اقتصادی قرار میدهد: نخست آنکه با تکیه بر محصولات و خدمات موجود یا در حال تولید و قابل ارائه، به جستوجوی بازارهای هدف پرداخته و آن را تغذیه نمایند و دوم آنکه با تحلیل و شناخت درست تقاضا و در جهت تامین نیازها، بکوشند تاضمن بهره مندی حداکثری از منابع داخلی به تولید محصولات و خدمات جدیدپرداخته و پاسخگوی این نیازها باشند. نکته مسلم این است که تمامی دست اندرکاران، تصمیمگیران و مسوولان اقتصادی در سراسر جهان به لزوم برخورداری از این ابزار کارآمد، واقف بوده و هر یک تلاش دارند تا از این طریق، افزایش تعاملات خود با دیگر کشورها را محقق سازند. به واقع آن چه تفاوت جایگاه اقتصادی میان کشورهای مختلف را به وجود میآورد، همین تفاوت در میزان چابکی، پویایی، دانش به روز و آگاهی فعالان اقتصادی از این موضوع مهم است؛ امری که به وضوح در پیدایش اقتصادهای موفق و شتاب بخشی به سرعت رشد توانمندیهای رقابتی کشورهایی مانند برزیل، ترکیه و مالزی مشهود است. با نگاهی اجمالی به ظرفیتها و توانمندیهای موجود یا قابل ایجاد جمهوری اسلامی ایران در کلیه حوزههای اقتصادی، میتوان به مغفول ماندن بسیاری از زمینههای قابل تعامل با بازارهای جهانی پی برد. اگر چه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قدرتهای بزرگ، محدودیتهای سنگینی را بر تمامی عرصههای اقتصادی میهن عزیزمان تحمیل کردهاند، اما همچنان فرصتهای بالقوه بسیاری در راستای افزایش ضریب نفوذ محصولات و خدمات ایرانی در بخشهای مختلف بازار جهانی وجود دارد. در این بین، یکی از مهمترین و قابل دستیابیترین بازارهای هدف بالقوه برای گسترش تبادلات و تعاملات ناب اقتصادی، بازار کشورهای اسلامی است؛ بازاری که با جمعیت 6/1 میلیارد نفری و حجم تبادلات بیش از 3 تریلیون دلاری در سال، یکی از مهمترین مراکز توجه اقتصادهای موفق نوظهور قلمداد میشود. همچنین قرابت فرهنگی مصرفکنندگان و تولیدکنندگان این کشورها به دلیل اشتراکات مذهبی و نیز وجود مناسبات مثبت فرهنگی و اجتماعی، میتواند عاملی برای انسجام و تعاملات گسترده این کشورها باشد. از سوی دیگر کشورهای اسلامی به دلیل برخورداری از ظرفیتهای بسیار قوی در زمینههایی چون آموزش، فناوری، گردشگری، امور زیر بنایی، عمران، کشاورزی و... . میتوانند در سهم خواهی از اقتصاد جهانی و گره خوردن با بازارهای بینالملل، موفق عمل کنند. مجموع این موارد است که لزوم پرداختن هر چه بیشتر فعالان اقتصادی ایرانی به این بازار بزرگ را بیش از پیش آشکار میسازد. بررسی آمار و ارقام ارائه شده توسط گمرک جمهوری اسلامی ایران در خصوص مهمترین بازارهای صادراتی ایران در بین کشورهای اسلامی، به خوبی نشان میدهد که بخش اعظم صادرات غیرنفتی ایران به کشورهای اسلامی، تنها به دو کشور عراق و امارات متحده عربی محدود شده و این کشورها مقصد بیش از 50 درصد صادرات کالاها و خدمات ایران هستند. در حال حاضر صادرات ایران به کشورهای اسلامی، کالاها و محصولاتی چون سوختهای معدنی، مواد پلاستیکی، میوهها، مواد خوراکی، چدن، آهن و فولاد و نیز سنگ، سیمان، گچ، آهک و نمک را شامل میشود و این کالاها بخش اعظمی از گروههای کالایی صادراتی کشور را به خود اختصاص دادهاند. این مساله اگرچه از یک سو، بیانگر بهره مندی مناسب از بازارهای پیرامون و همسایگان کشور بوده و از تمرکز بالای بازارهای صادراتی بر این دو کشور هدف، حکایت دارد اما از سوی دیگر بالا بودن ریسک صادراتی کشور در صورت بروز بحرانهای اقتصادی در این دو کشور را متذکر میشود؛ حال آنکه با اتکا به روشهایی چون بازاریابی تهاجمی و فرانگر، حضور مدون و هدفمند در نمایشگاههای بینالمللی، برنامهریزی آینده نگر، توسعه ارتباطات و تعاملات تجاری با سازمانها، شرکتها و فعالان اقتصادی کشورهای جهان اسلام و معرفی هرچه گستردهتر توانمندیهای موجود میتوان زمینهیی را فراهم ساخت تا با بهره مندی از ظرفیتهای موجود در بازار کشورهای اسلامی، طیف وسیعتری از کالاها، محصولات و خدمات خود را به بازارهای جهانی عرضه نماییم. بررسیها نشان میدهد که صادرات ایران در 94 درصد از بازارهای اسلامی حضور ماندگار و مستمر داشته است. مطابق بررسیها، پراکنش صادرات ایران در بین کشورهای اسلامی از وضعیت مناسبتری در مقایسه با واردات ایران از کشورهای مذکور برخوردار است. این موارد همگی نشاندهنده بسترهای موجود برای گسترش تبادلات و استفاده هر چه بیشتر از ظرفیت کشورهای اسلامی است. بی شک شناسایی دقیق نیاز بازارهای کشورهای اسلامی و تلاش در پوشش طیف وسیعتری از نیازهای کالایی کشورهای مذکور به ارتقای سطح صادرات ایران در راستای توسعه صادرات غیرنفتی و همچنین افزایش سطح تجارت درونگروهی کشورهای اسلامی منجر خواهد شد.