جهان سوم، کشورهای در حال توسعه، اقتصادهای نوظهور یا هر اسم دیگر، کشورهایی هستند که تفاوت فاحشی بین پتانسیل بالقوه و بالفعل آنها در حوزه اقتصاد وجود دارد و به همین علت بازده سرمایهگذاری در این کشورها در اکثر صنایع بیشتر از بازده سرمایهگذاری در صنعت مشابه در یک کشور توسعهیافته است، بههمین علت است که سرمایهگذاران جهانی و شرکتهای چندملیتی، این کشورها را برای سرمایهگذاری رصد میکنند، ولی چرا با وجود این، برزیل که بهترین رتبه جذب سرمایهگذاری خارجی در دنیا را دارد در رتبه پنجم لیست کشورهای جذب سرمایه خارجی است؟ جواب ساده است؛ وجود ریسکهای متنوع بهخصوص ریسک قانونی که درنهایت امنیت اصل سرمایه را نیز به مخاطره میاندازد.
در چند روز گذشته اخباری که نوید ورود سرمایه خارجی را میداد یا خبر جلساتی که وزرا و مدیران بلندپایه که در تدارک مقدمات ورود شرکتهای خارجی هستند زیاد منتشر شد تا جایی که شاید این سوال در ذهن عدهیی ایجاد شود که آیا ظرفیت پروازی، فرودگاهی و هتلینگ ما برای ورود و اقامت این تعداد مدیر و سرمایهگذار خارجی کافی هست؟ واقعیت امر این است که این رفتارها و واکنش اینچنینی به این موضوع از دو حال خارج نیست؛ 1- عدم آگاهی مدیران مربوطه از حوزه سرمایهگذاری و سرمایهگذاری خارجی 2- فرافکنی از پذیرش اصلاحات جدی موردنیاز در بخش مربوطه.
توجه به چند نکته شاید موجب شود که به جای ذوقزدگی و برگزاری جلسات و انتشار اخباری که جز افزایش انتظارات عمومی از زود بهثمر رسیدن توافق هستهیی در عرصه اقتصاد و سرخوردگی و دلسردی چیزی بهدنبال نداشته باشد که مسوولان بهدنبال رفع گرههای قانونی و اصلاحات ساختاری اقتصادی باشند؛
1- از مذاکره تا سرمایهگذاری تفاوت بسیاری وجود دارد. مذاکره نه هزینهبر است نه ریسکی به همراه دارد، اما تاسیس کارخانه، راهاندازی خط تولید و... نه تنها پرهزینه است بلکه با انواع ریسک همراه است و زمانی انجام خواهد گرفت که تمام جوانب آن سنجیده شده باشد. پس سرمایهگذار خارجی به سادگی مذاکره میکند اما بهسادگی سرمایهگذاری نمیکند.
2- ایران تنها کشور با پتانسیل منطقه و جهان نیست. سرمایهگذار خارجی در زمان سرمایهگذاری، ایران را با همه کشورهای رقیب برای سرمایهگذاری مقایسه خواهد کرد. مزیت رقابتی ما، سرمایهگذار را برای سرمایهگذاری متقاعد خواهد کرد. ایران در مقایسه با هند، برزیل، ترکیه، هند، آفریقایجنوبی و سایر کشورهای رقیب در چه بخشها و چه مزیتهایی دارد؟
3- هدف از جذب سرمایهگذاری خارجی، درنهایت افزایش رشد اقتصادی و اشتغال است. اگر به ترکیب هیاتهای تجاری خارجی نگاهی بیندازیم خواهیم دید که عمده شرکتهای طرف مذاکره یا فروشنده کالا به ما هستند (مثل شرکتهای خودروساز) که اساسا سرمایهگذار محسوب نمیشوند یا شرکتهای نفتی هستند که سرمایهگذاری این شرکتها بسیار زمانبر است و ضریب اشتغالزایی بالایی هم ندارد. در سایر صنایع مثل موادغذایی، آرایشی- بهداشتی، ساختمان، راهسازی، توریسم و... و از همه مهمتر فناوری اطلاعات و ارتباطات، تعامل ما با دنیا چگونه خواهد بود؟ آیا تنها صنایع قابل سرمایهگذاری ما نفت و خودروست؟
4- بهعنوان کسی که معتقدم تنها راه رشد اقتصادی بالا، جذب سرمایه خارجی و تنها راه پایدار ماندن آن تعامل با دنیاست لازم میدانم متذکر شوم حفظ کارآفرینان و صاحبان صنایع موجود بر جلب نظر سرمایهگذاران خارجی مقدم است.