زاون، سینما و دیگر هیچ...

۱۳۹۳/۱۱/۲۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۰۶۳

مجیدرضا مصطفوی، کارگردان سینما، پس از عیادتی که از زاون قوکاسیان منتقد مطرح سینمای ایران داشت، یادداشتی در وصف او نوشته است.

به گزارش مهر، کارگردان فیلم سینمایی «انارهای نارس» در این یادداشت آورده است:

وقتی چشمانش را می‌بندد و با لهجه اصفهانی و آمیخته به ارمنی، با طمانینه اما پرکشش و گیرا از سینما می‌گوید؛ از «چارلی چاپلین» تا «نورمن ویزدوم»، از «دزد دوچرخه» تا «رم شهر بی‌دفاع»، از «لرتا» تا «سیمین معتمد آریا» یا همین اواخر از کوچ اجباری «بهرام بیضایی» و تحلیل پدیده‌های نوشتاری و نمایشی او، جهانی منحصر به فرد روبه‌روی شنونده می‌گشاید، دنیایی رنگارنگ و بی‌بدیل که ارمغانش تفکر، دانستن و درک کردن است و گویی زاون، آن را لحظه به لحظه، جزو به جزو لمس کرده و زیسته است و وقتی چشم می‌گشاید برق هیجان عاشقانه‌یی در چشمانش موج می‌زند. او صادقانه عاشق سینماست، از همان عاشق‌های سینما که انگشت‌شمارند و او دریغ ندارد که ماحصل این تجربه گرانبهای عاشقی خود را -بدون چشم‌داشتی- دراختیار دیگران قرار دهد.

او معلم و پژوهشگری است که با مولفه‌های ذاتی بی‌مانند خود، قلب پرمحبت و سرشار از رأفت، وجدانی با شرف، اندیشه سالم، آگاه و اخلاق‌گرا، تمام زندگی خود را وقف رشد نسل امروز سینما و مشتاقان آموختن کرده و پدرانه تمام داشته‌های پژوهشی‌اش در این عرصه را بخشیده است. او همیشه نگران است، نگران کمتر خواندن، کمتر دانستن و کمتر درک کردن توسط این سیل مشتاقان سینما که شاید بخواهند ره صد ساله را یک شبه طی کنند... او همیشه پویا و به‌روز است، آخرین فیلم‌های روز دنیا را بر پرده سینما دیده است، بهترین کتاب‌ها و مقالات را مطالعه کرده و همچنان تشنه دانستن است...

نگاه او به مقوله فرهنگ، اصیل و قوام یافته است. مطمئنا این نوع تفکر از اصالت او سرچشمه می‌گیرد. زاون به‌عنوان یک نویسنده و منتقد فرهنگی، هیچ‌گاه غیرمنصفانه، تند و مخرب عمل نکرده است. قلمش بوی مهربانی می‌دهد و بسیار متعهد است که سازنده باشد...

...من ۱۷سال شاهد بزنگاه‌های زندگی زاون بوده‌ام. از کم‌کاری‌های ناخواسته تا از دست دادن پدر و مادر مهربانش، از تنگ‌نظری و مانع تراشی‌هایی که حرکت‌های فرهنگی ماندگار او را برای مدتی متوقف کردند تا عدم چاپ و نشر چندین کتاب که ماحصل بیش از ۱۵سال خون دل خوردن او بوده‌ است. اما همیشه یک نکته برای من شگفت‌آور است؛ او حتی یک لحظه، امید و ایمانش به راه مهمی‌ را که برگزیده ازدست نمی‌دهد...

مشاهده صفحات روزنامه

ارسال نظر