ضرورت حل مسائل ریشه‌ای با امریکا

۱۴۰۲/۰۵/۲۱ - ۰۳:۰۴:۴۷
کد خبر: ۲۱۲۷۱۷
ضرورت  حل  مسائل  ریشه‌ای با  امریکا

زهرا سلیمانی|تبعات تبادل زندانیان امریکایی و آزادسازی 6 میلیارد دلار دارایی مسدودی ایران چه خواهد بود؟ آیا می‌توان این توافق و تفاهم را به عنوان نخستین گام دو طرف برای رسیدن به یک نقطه مشترک ارزیابی کرد؟ واکنش طیف‌های رادیکال جناح راست که در زمان دولت روحانی، موضوع تبادل زندانیان و آزادی بدهی‌های ایران را خیانت ارزیابی کرده و اقدام به ساخت سریال گاندو کرده بودند به این توافق چه خواهد بود؟ رویکرد ایران در مواجهه با طرف امریکایی نیازمند چه نوع اصلاحاتی است؟ تعادل در گفت‌وگو با حسن بهشتی‌پور، تحلیلگر روابط بین الملل تلاش کرده نوری به ابعاد پنهان یک چنین بحث‌هایی بتاباند.

حسن بهشتی‌پور ضمن اذعان به نقش مخرب امریکا در بروز مشکلات ارتباطی با ایران، معتقد است ایران به جای حل مسائل موردی (تبادل زندانیان و آزادسازی دارایی‌های مسدودی) باید مشکلات ریشه‌ای خود با امریکا را حل و فصل کند برای این منظور لازم است از مرحله سیاست «تقابل محض» به سیاست «تقابل و تعامل» ورود کند. یعنی در بزنگاه‌ها از خطوط قرمز تعیینی‌اش عقب‌نشینی نکرده، اما برای سایر امور رویکرد تعامل را در پیش بگیرد و از طریق مذاکره مستقیم با امریکا پرونده تحریم‌ها را برای همیشه ببندد. بهشتی‌پور در عین حال ثبات بازار ارز در ایران را نشانه‌ای برای تاثیرگذاری حوزه سیاست خارجی و اقتصاد می‌داند.

 

 

 

در روزهای پایانی هف ته بحث تبادل زندانیان امریکایی در فضای عمومی کشور مطرح شد. بازخوردهای بسیاری هم پیدا کرد و دامنه وسیعی از اظهارات درباره آن مطرح شد؛ از منظر روابط بین‌الملل شما موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟

به عنوان فردی که شخصا 3 سال اسارت کشیده‌ام، هر تصمیمی که منجر به آزادی زندانیان شود، حرکت مناسبی است. ضمن اینکه با این تصمیم بخشی از فشار زائدالوصف اقتصاد بر ایرانیان کم می‌شود. موضوع آزادسازی دارایی‌های مسدودی ایران هم به نفع منافع ملی ایرانیان است؛ (البته هنوز این دارایی‌ها رسما آزاد نشده) اما باید موضوع را به صورت ریشه‌ای تحلیل کرد. باید دید چه اتفاقی رخ داده که   بازارهای اقتصادی به سمت ثبات حرکت کردند

ایران نمی‌تواند پول صادرات خود را به کشور باز گرداند؟ این در حالی است که دولتمردان مدام اعلام می‌کنند صادرات نفتی و غیرنفتی افزایش یافته و پول ناشی از صادرات هم با راحتی وارد کشور می‌شود!

شما ریشه بروز این مشکلات را چه می‌دانید؟ عامل اصلی یک چنین کمبودهایی چیست؟

البته همه این مشکلات ناشی از رفتارهای غلط امریکاست که بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرده و مردم کشورمان را تحت فشار گذاشته است. اما دولت هم باید فکر کند چه سیاست‌هایی را اتخاذ کرده که شرایط کشور به یک چنین نقطه‌ای رسیده است. بدتر اینکه امریکا برای ایران تعیین تکلیف هم کرده و استفاده از این منابع را در بخش‌های دارو، غذا و اقلام اساسی مجاز دانسته است. همان طور که اشاره کردم من اصل توافق را رد نمی‌کنم؛ به نظرم باید مساله را ریشه‌ای‌تر دید و نگاهی به عمکردها و سیاست‌های برخی جریانات در کشور انداخت. سیاست‌هایی که باعث شده ایران نتواند برای پول صادرات خود تصمیم‌گیری کند و پس از توافق اخیر اختیار آن به بانک مرکزی قطر داده شده است. در واقع بانک مرکزی قطر به نیابت از ایران قرار است نیازهای ایران در حوزه غذا و دارو را خریداری کرده و به ایران تحویل بدهد. این روند به هیچ‌ وجه با عزت ایرانی تطابق ندارد. البته تاکید می‌کنم این اظهارات به این معنا نیست که ایران نباید با امریکا با تفاهم بر سر آزادی زندانیان می‌رسید. اما مساله مهم‌تر از آن است که ایران باید مشکلاتش را به صورت ریشه‌ای حل کند.

اما همان طور که اشاره کردید، بخش قابل توجهی از این مشکلات ناشی از زیاده خواهی طرف مقابل است. امریکا سال‌هاست ادعا می‌کند موضوع غذا و دارو از ذیل تحریم‌ها خارج است اما حاضر به خارج کردن این اقلام از ذیل تحریم‌ها نیست؟

دقیقا، امریکایی‌ها باید به یک ابهام اساسی پاسخ بدهند؛ بلینکن، وزیر خارجه امریکا به صراحت می‌گوید که این پول‌های بلوکه شده ایران بوده و چون غذا و دارو مشمول تحریم‌ها نبوده، امریکا آن را آزاد کرده است! باید از مقامات امریکایی پرسید اگر قوانین بین‌المللی بر یک چنین امری تاکید کرده بودند، چرا امریکا با 5 سال تاخیر این دارایی‌ها را آزاد می‌کند؟ این در حالی است که دادگاه لاهه در سال 1398 خورشیدی حکمی صادر کرد که موارد مرتبط با غذا و دارو باید مورد استثنا قرار بگیرد. اما امریکا به جای اجرای حکم دادگاه بین‌المللی لاهه از توافق مودت با ایران خارج شد. یعنی رویکردی زورگویانه و غیرانسانی توسط امریکایی‌ها اتخاذ شده است. در حال حاضر به نظر می‌رسد مسوولان امریکایی در یک پارادوکس جدی گرفتار شده‌اند؛ وزیر خارجه ایالات متحده از یک طرف اعلام می‌کند، 6 میلیارد دلار دارایی‌های ایران آزاد شده چون اساسا دارو و غذا مشمول تحریم نبوده‌اند، از سوی دیگر اما این ابهام وجود دارد که اگر قوانین بین‌المللی بر یک چنین ضرورتی تاکید داشته‌اند چرا با تاخیر 5 ساله اعمال شده است؟ این تضادها نشان می‌دهد که امریکایی‌ها، ابزار تحریم را به صورت غیرانسانی حتی برای غذا و دارو هم استفاده می‌کنند. هر دو روی این معادله باید مورد دقت و تاکید قرار بگیرند.

چقدر مهم است که برای مقابله با زیاده خواهی‌های امریکا در داخل هماهنگی و اتحاد وجود داشته باشد؟

آیا افراد و جریاناتی که در سال‌های قبل و در زمان دولت روحانی سریال گاندو را ساخته بودند، این بار هم اقدام به ساخت سریالی در این زمینه می‌کنند؟ این در حالی است که در زمان دولت روحانی و ظریف، ایران نه دارایی‌های صادراتی‌اش را، بلکه بدهی‌های 800 میلیون دلاری قدیمی‌اش را با سود بالا زنده کرده بود و نهایتا حدود یک میلیارد و 400 میلیون دلار احیا کرد. تازه این پول در زمان روحانی به حساب طرف سوم ریخته نشد و نقدا در تهران تحویل ایران شد؛ اما برخی افراد و جریانات فریاد واسلاما سر دادند و گاندوسازان آن را خیانت تفسیر کردند. آیا این افراد و جریانات که امروز قدرت را در دست دارند، گاندوی 3 را می‌سازند و زحماتی که برای آزادسازی این دارایی‌ها صورت گرفته نادیده انگاشته می‌شود؟

راهبرد شما برای عبور از این چالش‌ها در روابط بین‌الملل و حل همیشگی پرونده تحریم‌ها چیست؟

معتقدم ایران به جای حل معادلات موردی باید مشکلاتش را به صورت ریشه‌ای با طرف امریکایی حل کند. اگر قرار است به صورت موردی به امریکا گفت‌وگو و توافق کنیم، چرا معادلات کلان و ریشه‌ای را با طرف مقابل روی میز گفت‌وگو نگذاریم؟ موضوع این است که ما نتوانسته‌ایم تعارضات دائمی با امریکا را به درستی میان عمومی مردم و نخبگان تبیین کنیم. اگر سیاست تعارض دائمی با امریکا در بین افکار عمومی به درستی تبیین می‌شد این پرونده با پشتیبانی مردم همراه شده و تا به امروز حل شده بود. نتیجه این سیاست وضعیتی شده که امروز با آن دست به گریبان هستیم و تبعات آن در زندگی مردم کاملا پیداست. یعنی از یک طرف خود سیاست‌ها باید به درستی تبیین می‌شدند و از سوی دیگر نتایج سیاست‌ها هم برای مردم به درستی تبیین می‌شدند تا مشخص شود آیا این سیاست‌ها باعث بهبود شاخص‌های رفاهی و زیستی مردم شده است یا نه؟

به صورت مصداقی و عینی اشاره نکردید که برای حل مشکلات چه باید کرد؟

بارها در مقالات و نوشته‌هایم اشاره کرده‌ام که به جای سیاست تعارض مستمر ایران باید سیاست تقابلی و تعاملی در پیش بگیریم. ایران بیش از 4 دهه سیاست تعارضی را در پی گرفته و نتایج آن را دیده است.‌ ای کاش برای مدتی سیاست تقابل و تعامل توأمان در پیش گرفته شود. یعنی نه به صورت مطلق تعامل داشته باشیم و نه به صورت مطلق تقابل داشته باشیم. بلکه در برخی موارد لازم است تعامل شود؛ برای برخی موارد هم تعامل می‌تواند اتخاذ شود. برخی خطوط قرمز وجود دارد که ایران نمی‌تواند در خصوص آنها عقب‌نشینی کند، اما در برخی موارد هم ایران می‌تواند تعامل داشته باشد. یکی از مهم‌ترین موارد که ایران می‌تواند سیاست تعاملی داشته باشد، اصل مذاکره با امریکاست. در حالی که ایران از موضع قدرت می‌تواند با امریکا گفت‌وگو کند. اساسا مشخص نیست چرا برخی تصور می‌کنند مذاکره با امریکا یعنی تن دادن به ذلت و پذیرفتن زورگویی؟ بر این اساس است که معتقدم باید رویکردهای قبلی مورد بررسی قرار بگیرند، اگر لازم است برخی موراد اصلاح شوند و در راستای منافع ملی از آنها استفاده کرد.

به نظرم می‌رسد، سایه سیاست و رویکردهای جناحی بر حوزه‌های راهبردی ایران سنگینی می‌کند. مثلا در حوزه سیاست خارجی آیند و روند دولت‌ها، رویکردها را کاملا دگرگون می‌کند یا در بحث توسعه اقتصادی، الگوی توسعه مشخصی که همه جناح‌ها روی آن توافق کرده باشند، وجود ندارد، برای عبور از این معضل و دستیابی به یک الگوی مشخص برای موراد راهبردی مانند سیاست خارجی، توسعه اقتصادی و... چه باید کرد؟

اختلاف نظرها در همه کشورها وجود دارد. اما در سایر کشورها در مورد روش‌ها اختلاف نظر وجود دارد نه در خصوص بنیان‌ها. در تصمیم سازی‌ها در بیشتر کشورها یک نهاد مشخص وجود دارد که وقتی راهبردی را مشخص می‌شود، عینا اجرایی می‌شود. در ایران هم شورای عالی امنیت ملی به عنوان نهاد متمرکز تصمیم ساز وجود دارد اما تصمیمات این شورا بعضا تحت تاثیر فضاسازی‌ها و جوسازی‌های داخلی قرار می‌گیرد. اشکال کار در این بخش موضوع است. مثلا در یک تصمیم سازی جزیی شورای عالی امنیت کشور تصمیم می‌گیرد که زندانیان امریکایی مبادله شوند، اما ناگهان چهره‌های رادیکال اصولگرا وارد میدان می‌شوند و حیثیت ساختار را آنچنان زیر سوال می‌برند که متولیان امر از کرده خود پشیمان می‌شوند. این جوسازی‌های مخرب ایراد دارد، وگرنه اختلافات و تعارضات تحلیلی امری طبیعی است.

 

 

ارسال نظر