شاخصهای عمده اقتصادی سال 1393 نشان میدهد 4/21میلیون نفر از ایرانیان هنوز در روستاها سکونت دارند که 28درصد کل جمعیت ایران را به خود اختصاص میدهد. اکثریت شاغلان در روستاهای ایران شغل اصلی و محل اول درآمدشان «کشاورزی» به معنای اعم آن است. آمارهای ارائهشده از سوی بانک مرکزی همچنین نشان میدهد ارزشافزوده بخش کشاورزی به قیمتهای ثابت 1383 معادل 13591میلیارد تومان شده است که سهم آن را از کل تولید ناخالص داخلی بدون نفت به 8درصد میرساند. روستاییان ایران براساس آمار ارائهشده از سوی دولت در سال 1393 رقمی برابر با 103میلیون تن مواد غذایی تولید کردند و سهم بزرگی از اشتغال کل را به خود اختصاص دادهاند. با توجه به اینکه تنها در سالهای1390 تا امروز دستکم 30میلیارد دلار شده و وابستگی سفره ایرانیان به مواد غذایی و کشاورزی روندی فزاینده داشته است، اهمیت روستانشینان را میتوان بهخوبی درک کرد. کشاورزان روستانشین ایران علاوهبر این با حضور خود در روستاها از اقلیم ایران صیانت کرده و به پراکنش جمعیت در پهنه سرزمین کمک میکنند. اهمیت فوقالعاده کشاورزان اما با میزان توجه شهروندان و دولت به این بخش از اقتصاد قابل مقایسه
نیست. روستانشینان ایرانی عموما درآمدهایشان پایینتر از شهرنشینان است و امکانات بهداشت و درمان، آموزش، تفریح و پیشرفت آنها در مقایسه با شهرها ناچیز است. دولتهای ایران از چند دهه پیش تا امروز برای حمایت از تهیدستان شهری واردات را بهمثابه اهرم تنظیم بازار کشاورزی در اختیار دارند و با توجه به تثبیت قیمت ارزهای معتبر از این اهرم به زیان تولیدات داخلی کشاورزی استفاده میکنند، کار بر روستانشینان سختتر میشود. آمارهای ارائهشده از سوی مرکز آمار ایران نشاندهنده واکنش منطقی به روستا و کشاورزی است. کشاورزان ایرانی سواد اندکی دارند و روستانشینان ایرانی که فعالیت زراعی انجام میدهند از جوانی بهرهیی ندارند و در میان کشاورزان نیروی تحصیلکرده کشاورزی بسیار ناچیز است. از شاخصهای نامساعد کشاورزی ایران «خرد و کوچک بودن» اراضی زراعی است که آمارهای تاسفباری دارد و زنگ خطر را به صدا درمیآورد. با توجه به کمبود منابع آب کشاورزی و خرد و پراکنده بودن اراضی زراعی که بهرهوری را تنزل میدهد، آیا راهی جز انقلاب زمین وجود دارد؟ تجمیع اراضی زراعی و متقاعد کردن کشاورزان در مسیر یاد شده بزرگترین کاری است که دولتها باید انجام
دهند تا از خطر دور شویم.